< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1400/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حرمة الصید

حرمت صید برای محرم

بیان شد که صید کردن حیوان برّی برای مُحرِم، حرام است و همچنین قتل صید نیز حرام است حتی اگر شخص دیگری آن را صید کرده باشد و محرم بخواهد آن را به قتل برساند، و علاوه بر این، اکل صید نیز در حال احرام حرام است.

جواهر ادعای اجماع کرده و فرموده است :

«فالمحرمات ... مصيد البر كما في بعض النسخ، منها نسخة ثاني الشهيدين، و في أخرى «صيد» بمعنى المصيد لقوله اصطيادا و أكلا و لو صاده محل، و إشارة و دلالة لصائده المحل و المحرم و إن ضمناه معا في الثاني على ما في المسالك، بخلاف العكس فإنه يضمنه المحرم و إن دله عليه المحل لكنه يأثم، بناء على انه من الإعانة على الإثم، و على كل حال لا يجوز الدلالة بل مطلق الإعانة و لو بإعارة السلاح أو مناولته، بل في المنتهى نسبة تحريمها الى العلماء و إغلاقا عليه حتى يموت أو يصيده غيره و ذبحا بلا خلاف أجده في شي‌ء من ذلك بيننا، بل الإجماع بقسميه عليه»[1]

نظیر همین اجماع در حدائق و ریاض هم آمده است.

به هر حال فعل صید، و قتل صید ولو اینکه دیگری صید کرده باشد، و همچنین راه بستن و اشاره کردن و ذبح و کارهایی نظیر اینها همه اش محل اجماع است.

دلالت کتاب بر حرمت صید و قتل صید

قرآن کریم نیز دلالت بر حرمت صید حیوان برّی برای محرم دارد.

در آیه شریفه اینچنین آمده است:

﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً﴾[2]

صید، مصدر است و معنای اصطیاد را دارد یعنی فعل صید، و مراد از «صید البر» یعنی صید کردن حیوان برّی، که این حذف ما یُعلم است به قرینه دلالت اقتضاء که معلوم است که خودِ برّ صید نمی شود و مراد حیوان برّی است.

تعبیر ﴿احل لکم صید البحر و طعامه﴾ دلالت دارد که اکل و طعام چیزی غیر از صید است، پس صید معنای مصدری دارد، همین قرینه می شود که صید البرّ هم مراد معنای مصدری است.

بنابراین فعل صید حیوان بحری جایز است و خوردن آن هم جایز است ولی فعل صید حیوان برّی حرام است و نتیجه این است که اکل آن هم حرام است.

و همچنین آیه شریفه ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ﴾[3] نیز دلالت بر همین مطلب دارد.

این آیه دلالت دارد که قتل صید حرام است، یعنی حتی اگر محرم صید نکند و دیگری حیوان را صید کرده است ولی همین که محرم بخواهد این حیوان را ذبح کند و بکشد باز هم حرام است. آیه اطلاق دارد و هر دو صورت را می گیرد، چه خود محرم صید کند، و چه اینکه دیگری صید کند و محرم بخواهد بکشد. چون نهی روی طبیعی قتل رفته است و شامل هر دو صورت می شود.

نصوص هم بر همین مطلب دلالت دارند و هیچ نصی مقید این اطلاق نیست بلکه موید هستند.

 

سؤال: آیا حرمت اغلاق را هم می توان از آیه استفاده کرد؟

جواب: اغلاق دو نوع است. اگر اغلاق برای صید کردن است یعنی سبب و مقدمه برای صید کردنِ دیگری است، در این صورت نهی از صید این را هم می گیرد. و اگر اغلاق پس از صید است، و مقدمه برای قتل است، یعنی حیوان ممتنع است و نمی شود آنرا کشت، به همین جهت محرم می آید و آن را می بندد، در این صورت نهی از قتل صید، این را هم می گیرد.

 

دلالت نصوص بر حرمت صید

نصوص نیز دلالت بر حرمت صید حیوان برّی در حال احرام دارند.

صحیحه حلبی

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَسْتَحِلَّنَّ شَيْئاً مِنَ الصَّيْدِ وَ أَنْتَ حَرَامٌ- وَ لَا وَ أَنْتَ حَلَالٌ فِي الْحَرَمِ- وَ لَا تَدُلَّنَّ عَلَيْهِ مُحِلًّا وَ لَا مُحْرِماً فَيَصْطَادَهُ «3»- وَ لَا تُشِرْ إِلَيْهِ فَيَسْتَحِلَّ مِنْ أَجْلِكَ- فَإِنَّ فِيهِ فِدَاءً لِمَنْ تَعَمَّدَهُ.»[4]

این روایت مطلق صید را حرام می داند، ولی آیه شریفه و روایات مستفیضه صید بحر را حلال دانسته‌اند و اطلاق این صحیحه را قید می زنند.

«وَ لَا تَدُلَّنَّ عَلَيْهِ مُحِلًّا» یعنی در حالی که محلّ هستی و در حرم هستی نباید اشاره و راهنمایی کنی تا کسی صید کند، به قرینه صدر روایت معلوم می شود که این نهی در مورد کسی است که در حرم است.

«وَ لَا مُحْرِماً» مطلق است و فرقی ندارد که فرد در حرم باشد یا در بیرون حرم باشد، در هر صورت وقتی که انسان محرم است نباید به حیوان اشاره کند تا دیگری آن را صید کند.

پس به خاطر مناسبت سیاق می گوییم که مراد از «محلا» در حرم است ولی مراد از «محرما» مطلق است و شامل حرم و خارج حرم می شود.

 

صحیحه عمر بن یزید

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ اجْتَنِبْ فِي إِحْرَامِكَ صَيْدَ الْبَرِّ كُلَّهُ- وَ لَا تَأْكُلْ مِمَّا صَادَهُ غَيْرُكَ وَ لَا تُشِرْ إِلَيْهِ فَيَصِيدَهُ.»[5]

این روایت هم صریح در مطلوب است که صید حیوان برّی را برای محرم حرام دانسته و همچنین اکل صید و اشاره به صید را هم حرام شمرده است.

نصوص در مورد صید و قتل صید و اکل صید فراوان هستند.

پس تا اینجا فتاوا در این مساله متفق هستند و اجماع داریم، قرآن کریم نیز دلالت دارد، نصوص نیز در این مساله زیاد هستند. بنابراین صید حیوان برّی و قتل صید و اکل صید و مقدمات صید مانند اشاره و اغلاق حرمت دارد.

این مطالبی که تا اینجا بیان شد اتفاقی است و محل خلاف نیست.

آنچه که محل خلاف است مربوط به خود صید است، که مراد از این صید چیست؟

آیا مراد از صید، حیوان ممتنع است یا شامل غیر ممتنع هم می شود؟

در میان حیوانات ممتنع آیا مراد، ممتنع بالاصاله است یا بالعرض را هم شامل است؟

آیا مراد، حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت است؟

مراد از حیوان ممتنع، حیوانی است که یا از ابتدا و بالاصالة وحشی بوده است، و یا اینکه اهلی بوده ولی رم کرده و سرکش و یاغی شده است. تعبیر حیوان ممتنع شامل هر دو می شود.

بر اساس این قیودی که ذکر کردیم، فقهاء در مورد صید اختلاف کرده اند.

اقوال در مورد اینکه مراد از صید، چه حیوانی است؟

صاحب شرایع فقط حیوان ممتنع را ذکر کرده و هیچ قید دیگری نیاورده است.

شیخ طوسی حیوانات ممتنعِ محلل یعنی حلال گوشت را گفته است، مثل گوزن، گاو وحشی، شترمرغ و ...

مشهور قائلند که مراد از این صید، صید حیوانات ممتنع بالاصالة است، چه حلال گوشت باشند و چه حرام گوشت. و بر این قول ادعای اجماع نیز شده است.

متن کلام صاحب شرایع این است:

«الصيد هو الحيوان الممتنع و قيل يشترط أن يكون حلالا»[6]

صاحب جواهر در شرح کلام صاحب شرایع چنین فرموده است:

«الصيد هو الحيوان الممتنع حلالا أو حراما كما في القواعد مع زيادة بالأصالة التي يمكن إرادة المصنف لها أيضا و لو بدعوى انسياقها من إطلاق الممتنع، فلا يرد حينئذ دخول ما توحش من الأهلي و امتنع كالإبل و البقر و نحوهما مما قتله جائز إجماعا محكيا في المسالك و غيرها بل و محصلا، و لا خروج ما استأنس من الحيوان البري كالظبي و نحوه مما لا يجوز قتله إجماعا محكيا في المسالك و غيرها بل و محصلا بل عن الراوندي هو أي التعريف بما سمعت مذهبنا مشعرا بالإجماع عليه ... و لكن مع ذلك قيل و القائل الشيخ في محكي المبسوط، بل عن بعض نسبته إلى الأكثر، بل اختاره المصنف في النافع يشترط أن يكون حلالا»[7]

ایشان فرموده که ممکن است مراد صاحب شرایع هم از حیوان ممتنع، همان حیوان ممتنع بالاصالة باشد، به این بیان که اطلاق در کلام صاحب شرایع را حمل بر حیوان ممتنع بالاصالة کنیم.

ولی این حرف درست نیست و خلاف اطلاقی است که در اصول مطرح می شود، اطلاقی که در علم اصول مطرح می شود این است که یک لفظی که اسم جنس است بکار برود که در این صورت تمام زیر مجموعه آن اسم جنس را شامل می شود. بنابراین در اینجا هم که صاحب شرایع لفظ ممتنع را مطلق و بدون قید آورده است باید شامل ممتنع بالذات و بالعرض بشود.

مگر اینکه کسی بگوید هر چیزی ظهور در بالذاتش دارد، و از اول شامل بالعرض نمی شود و قرینه صارفه وجود دارد، ولی این ادعا هم صحیح نیست.

در اینجا لفظ ممتنع اسم جنس است و شامل هر دو نوع می شود.

صاحب جواهر از عبارت «و لكن مع ذلك قيل ...» به بعد، اشاره به قول سوم کرده است، که طبق این قول، صید حیوانی حرام است که ممتنع بالاصالة حلال گوشت باشد، وگرنه اگر حرام گوشت باشد صیدش برای محرم حرام نخواهد بود، طبق این تعریف صید حیواناتی مثل موش صحرایی که ممتنع بالاصاله و حرام گوشت هستند برای محرم ایرادی نخواهد داشت.

تا اینجا اقوال در مساله را مطرح کردیم و گفتیم که سه قول داریم.

قول اول قول صاحب شرایع بود که حیوان ممتنع را به صورت مطلق آورده است.

قول دوم قول مشهور است که حیوان ممتنع بالذات را گفته اند، بدون اینکه قید حلال گوشت بودن را بیاورند.

قول سوم هم قول شیخ طوسی است که حیوان ممتنع بالذاتِ حلال گوشت را فرموده است.

 

ذکر ادله پیرامون اینکه مراد از صید، چه حیوانی است؟

ابتدا سراغ اجماع می رویم تا ببینیم آیا در این مساله اجماع داریم یا خیر.

همانطور که در ضمن بیان اقوال معلوم شد، در این مساله سه قول وجود دارد، پس اجماعی در بین نیست.

منتهی شهرت قوی در همین تعریف است که مراد از این صید، صیدِ حیوان ممتنع بالذات است، مطلقا، چه حلال گوشت باشد و چه حرام گوشت.

طبق قول مشهور، صید حیوانی که بالعرض ممتنع شده است حرمت ندارد.

این بحث در مورد اجماع بود. اما آیا در قرآن کریم توضیحی در مورد صید بیان شده است یا خیر؟

در قرآن در مورد اینکه مراد از این صید، صید کردنِ چه حیوانی است صحبتی نشده است، منتهی خود تعبیر «صید» در آیه شریفه ﴿حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً﴾[8] اشعار به این دارد که باید حیوان، ممتنع باشد، وگرنه اگر حیوان غیر ممتنع باشد تعبیر صید در مورد آن بکار نمی برند.

ولی اینکه این حیوان ممتنع، بالذات است یا بالعرض؟ و همچنین حلال گوشت است یا حرام گوشت؟ چیزی از آیات قرآن نمی توان در این باره استفاده کرد.

 

سؤال: آیا پرنده ها حیوان ممتنع حساب می شوند یا خیر؟

جواب: در روایت آمده است که آن پرنده هایی که «ملک جناحه» یعنی طوری باشند که بتوانند پرواز کرده و فرار کنند، در حکم صید هستند و ممتنع به حساب می آیند، ولی پرنده هایی که چنین حالتی نداشته باشند حکم صید را ندارند.

 

اما در روایات، چند باب داریم که مراد از این صید را حیوان ممتنع و وحشی بیان کرده اند، فلذا بالاصالة بودن را، هم نص داریم و هم شهرت قائم است. اما اینکه مراد از این حیوان ممتنع، حلال گوشت است یا حرام گوشت است در فتوای مشهور که قریب به اجماع است مطلق است. اما اینکه حلال گوشت بودن قید شده باشد را ما دلیلی بر آن نداریم، نه خود شیخ که قائل به این قول است دلیلی آورده است، و نه کسی به نفع ایشان دلیلی آورده است. به هر حال به اطلاق اخذ می کنیم و فرقی بین حلال گوشت و حرام گوشت نمی گذاریم. روایات نیز در این مورد اطلاق دارند.

صید حیوان بحری

شکی نیست که صید حیوان بحری در حال احرام حلال است و آیه و روایات بر این مطلب دلالت دارند و اجماع نیز داریم.

صاحب جواهر فرموده است:

«لا يحرم على المحرم صيد البحر بلا خلاف، بل الإجماع بقسميه عليه، بل عن المنتهى دعوى إجماع المسلمين عليه، و انه لا خلاف فيه بينهم»[9]

نصوص نیز دلالت بر این مطلب دارد که در باب 6 از ابواب تروک احرام واقع شده اند.

عنوان این باب اینچنین است:

«بَابُ أَنَّهُ يَحِلُّ لِلْمُحْرِمِ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ هُوَ مَا يَبِيضُ وَ يُفْرِخُ فِيهِ كَالسَّمَكِ وَ غَيْرِهِ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ صَيْدُ الْبَرِّ وَ هُوَ مَا يَبِيضُ وَ يُفْرِخُ فِيهِ وَ كَذَا يَحْرُمُ مَا يَكُونُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ كَالطَّيْرِ»[10]

بر اساس نصوص، حیوان بحری حیوانی است که زندگی اش و تخم گذاشتن و بچه گذاشتنش در آب باشد، نه آن حیوانی که مثلا در ساحل یا در جزیره بین آب یا در نیزارهای روی آب زندگی می کند، این حیوانات بحری محسوب نمی شوند.

روایت اول

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ السَّمَكُ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ طَرِيِّهِ وَ مَالِحِهِ «1» وَ يُتَزَوَّدَ- قَالَ اللَّهُ تَعَالَى أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ- وَ طَعٰامُهُ مَتٰاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيّٰارَةِ «2»- قَالَ فَلْيَخْتَرِ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ- وَ قَالَ فَصْلُ مَا بَيْنَهُمَا كُلُّ طَيْرٍ يَكُونُ فِي الْآجَامِ- يَبِيضُ فِي الْبَرِّ وَ يُفْرِخُ فِي الْبَرِّ فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَرِّ- وَ مَا كَانَ مِنَ الطَّيْرِ يَكُونُ فِي الْبَحْرِ- وَ يُفْرِخُ فِي الْبَحْرِ فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَحْرِ.»[11]

مراد از «طری» یعنی ماهی تازه، و مراد از «مالح» یعنی ماهی شوریده و نمک اندود شده که قدیم برای سالم ماندن گوشت در مدت طولانی آن را نمک سود می کردند.

مراد از «سیاره» می تواند خود مرکب باشد یعنی ماهی را به مرکب بدهند تا تغذیه کند، و همچنین می تواند به معنای قافله و کاروان باشد، یعنی به عنوان غذا برای همه کاروان از ماهی استفاده می شود.

روایت بعدی

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْجَرَادُ مِنَ الْبَحْرِ- وَ قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ أَصْلُهُ فِي الْبَحْرِ- وَ يَكُونُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ فَلَا يَنْبَغِي لِلْمُحْرِمِ أَنْ يَقْتُلَهُ- فَإِنْ قَتَلَهُ فَعَلَيْهِ الْجَزَاءُ «5» كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»[12]

ملخ از حیوانات بحری حساب می شود، و هر حیوانی که اصلش بحری باشد ولو اینکه بیرون آب هم می آید، چنین حیوانی صیدش جایز است.

البته برخی از حیوانات مانند لاک پشت و قورباغه مشتبه هستند، چون تخم گذاشتن اینها در بیرون آب است ولی محل زندگی خودشان داخل آب است، به هر حال باید پیرامون اینها بحث بشود.

مرسل حریز

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِأَنْ يَصِيدَ الْمُحْرِمُ السَّمَكَ- وَ يَأْكُلَ مَالِحَهُ «8» وَ طَرِيَّهُ وَ يَتَزَوَّدَ- وَ قَالَ أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ- وَ طَعٰامُهُ مَتٰاعاً لَكُمْ «9»- قَالَ مَالِحُهُ «10» الَّذِي يَأْكُلُونَ- وَ فَصْلُ مَا بَيْنَهُمَا كُلُّ طَيْرٍ يَكُونُ فِي الْآجَامِ يَبِيضُ فِي الْبَرِّ- وَ يُفْرِخُ فِي الْبَرِّ فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَرِّ- وَ مَا كَانَ مِنْ صَيْدِ الْبَرِّ يَكُونُ فِي الْبَرِّ وَ يَبِيضُ فِي الْبَحْرِ- فَهُوَ مِنْ صَيْدِ الْبَحْرِ.» [13]

این روایت می گوید ملاک برای برّی یا بحری بودن این است که حیوان در کجا تخم می گذارد، اگر در نیزارهای میان آب زندگی می کند ولی در خشکی تخم می گذارد چنین حیوانی برّی محسوب می شود، اما اگر در خشکی زندگی می کند ولی در دریا تخم می گذارد چنین حیوانی بحری حساب می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo