< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1401/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /روایات جهاد

 

حدیث خوانی

الإمامُ الكاظمُ عليه السلام في وصيَّتِهِ لهِشامِ بنِ الحَكَمِ قال: يا هِشامُ، اِصبِرْ على طاعَةِ اللّه ِ و اصبِرْ عن مَعاصِي اللّه ِ فإنّما الدنيا ساعَةٌ، فما مَضى مِنها فليسَ تَجِدُ لَهُ سُروراً و لا حُزناً و ما لَم يَأتِ مِنها فليسَ تَعرِفُهُ، فَاصبِرْ على تلكَ الساعَةِ التي أنتَ فيها فكأنّكَ قدِ اغتَبَطتَ [اُغتبِطتَ]

در طاعت خدا صبوری و پافشاری کن خستگی ناپذیر باش، اینجور نباشد مسیر طاعت خدا اگر مقداری سخت بود از این راه عقب نشینی کنی به هر جهت، طاعت خدا خیلی از وقت ها یعنی محروم کردن خود یا ترک و اتیان برخی از اعمال است ترک عمل بعضی از جاها سخت است و اتیان عمل هم سخت است جهاد در راه خدا است، حج سخت است، در این امور استقامت و پافشاری کن و خسته نشو، وقتی قرار است معصیت خدا را ترک کنی نیاز به صبر داری زیرا دنیا یک مرحله ای است، فانما دنیا الساعه، این مرحله را باید صبوری کنی، آن چیزی که از دنیا گذشته ، گذشته ی دنیا را دیگر امروز در آن نه حزنی و نه سروری می‌بینی یعنی اگر با اطاعت از خدا حزنی هم بر تو تحمیل شد امروز اثری از آن حزن نیست اگر با معصیت خدا سروری بر تو حاصل شد امروز از آن سرور خبری نیست یعنی اگر بر طاعت خدا صبر نکردی این‌طور نیست که لذت معصیت الی الابد باشد، آینده هم که نیامده است که ببینی چه اتفاقی می افتد، این مثل همان فرمایش امیرالمومنین است، چون آینده برای تو مشخص نیست در همین لحظه ای که هستی صبور باش چه بر طاعت چه معصیت خدا، در این لحظه خسته نشو، تحمل کن، در این لحظه و ساعت طوری تحمل کن و طوری تصور کن که گویا غبطه ی این لحظه را میخوردی یا اَغتبطت هم خواندند گویا غبطه ی تو را در این لحظه می‌برند یعنی طوری به عبادت خدا مشغول شو انگار آرزوی آن را داشتی طوری از معصیت خدا پرهیز کن که گویا آرزوی این لحظه را داشتی یا غبطه ی تو را در این لحظه ببرند.

روایات خدعه

از جمله ادله ای که برای اثبات مدعا یعنی لزوم مقابله با جنگ نرم دشمن یا مبادره ی به جنگ دشمن می‌توان به آن استناد کرد تمسک به ادله و روایاتی است که در جواز خدعه ای از جنگ به دست ما رسیده است، چیز هایی که به ما فرمان خدعه در جنگ را می‌دهند، خدعه در لغت به معنای نیرنگ کردن، گول زدن، گمراه کردن، آدرس غلط دادن است، در اصطلاح فقه عبارت است از به کار گیری نیرنگ یعنی همان گول زدن، گمراه کردن، آدرس غلط دادن در جنگ است، وقتی میگوییم خدعه در جنگ یعنی در جنگ طوری رفتار کنیم که طرف مقابل برداشت دیگری از رفتار و گفتار و کردار ما داشته باشد، وقتی طرف مقابل از رفتار ما ادراک دیگری داشته باشد این گمراهی باعث پیروزی ما در جنگ و تسلیم شدن دشمن است، این معنای خدعه در جنگ است با گمراه سازی بر دشمن غلبه پیدا می‌کنیم، عده ای گفتند خدعه یعنی اخفاء الشی، وقتی شما بخشی با کل حقیقت را پنهان می‌کنی خدعه می‌گویند، و این چیزی که آشکار می‌کنی خلاف چیزی است که پنهان کرده ای، لذا گفته شده خدعه یعنی اظهار خلاف ما یخفی ابراز خلاف ما یخفی این خدعه می‌شود، گمراه سازی مخاطب با پنهان کردن بخشی از واقعیت یا همه ی واقعیت و اظهار کردن خلاف واقع برای مدیریت کردن ذهن طرف مقابل و او را به اشتباه اندازد، چه در جنگ چه عملیات براندازی چه جنگ سخت یا نرم، به اشتباه انداختن ذهن طرف مقابل برای تسلط بر او را خدعه می‌گویند، در اصطلاحات قرآنی کلمه ی مکر که معادل نیرنگ و فریب در فارسی است و به مفهوم تدبیر برای ضرر رساندن بیان شده، این هم در قرآن به کار رفته است، مکر را راه های پنهان برای اذیت دیگران می گویند. قرآن کریم می‌فرماید وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ، دسته ی زیادی از روایات را در این زمینه داریم که وقتی می‌گوید والله خیر الماکرین می‌گوید خدا اهل مکر نیست ، جزای مکر را می‌دهد در بیان والله خیر الماکرین این گفته شده است که الان به آن در بحث مان توجه ای نداریم و کاربردی ندارد خارج از بحث ما است. کلمه ی مکروا به این معنایی که عرض کردیم یعنی راه های غیر آشکار برای اذیت رساندن یا تعرض که همان خدعه می‌شود. صاحب تفسیر اطیب البیان در ذیل این آیه آورده است که ، و مکر کردند و خدا جزای مکر آن ها را به آنان چشانید و خداوند متعال بهترین جزا دهنده است. ایشان میگوید مکروا بر اساس گفته ی مفسرین در این آیه، یهود هستند که حضرت عیسی را حبس کردند، خداوند متعال هم از بین خود آن ها شبیه حضرت عیسی به آن ها نشان داد و این ها هم آن شبیه را به دار زدند و خداوند متعال عیسی را به آسمان برد. ایشان ادامه می‌دهد این تفسیر یا تبیین از این حادثه خلاف ظاهر است، بیان ایشان برای ادعای ما مفید است

ایشان می‌فرماید که اینکه بگوییم مکر یهود دستگیر کردن عیسی و به دار زدن او بود این خلاف معنای ظاهری است زیرا مکر عبارت است از تزویر و به کار بردن حیله، پلوتیک، تقلب، چنین کار هایی را در مقام آزار رساندن و اذیت کردن را، مکر می‌گویند

اگر حیله و تزویر و پلوتیک و تقلب معنای مکر است هجوم بردن علنی و دستگیری و بردن به زندان برای کشتن مکر نیست یهودیان علنی دشمنی کردند و در مقام اذیت حضرت عیسی بر آمدند و او را بر اساس آن اعتقادی که داشتند که این عیسی است، در حقیقت عیسی تقلبی را دستگیر کرده بودند، با این توجه که آن کسی را که گرفتند و به قتل رساندند عیسی است، این مکر نبود

البته در پاسخ ایشان می‌توان گفت که این ها در دام گستراندن برای دستگیری حضرت عیسی مکر کرده بودند، چه این مفهومی که ایشان گفتند یا پاسخی که داده می‌شود، هر دو کمک می‌کند به این که مکر یعنی یک اقدامی که همراه با تزویر و حیله و خدعه است لذا ایشان برای این که ادعای خود را تثبیت کند می‌گویند که شاید این که فرمود مکروا و مکرالله مراد از مکروا یهود نبودند بلکه خود حواریون بودند که به ظاهر اظهار به ایمان می‌کردند، اظهار به تسلیم و اطاعت در برابر جناب عیسی علیه‌السلام داشتند اما وقتی جناب عیسی گرفتار یهود شد در چنگال یهود اسیر شد، او را تنها گذاشتند و پا به فرار گذاشتند

ایشان می‌گوید که خدعه یا مکر آن جایی است که یک رفتار همراه با تزویر و پنهان سازی واقعیت همراه باشد، این معنای مکر می‌شود

البته چه به بیانی که ما عرض کردیم که یهود برای دستگیری و به دام انداختن جناب عیسی طراحی کرد کمین کرد خدعه کرد، چه به بیانی که ایشان می‌فرماید که یهود هجوم علنی آورد اما حواریون عیسی را تنها گذاشتند، ایمان واقعی نداشتند، به هر معنا و هر شکل کلمه ی مکر در اینجا به این شکل به کار رفته است

از عبارت ایشان استفاده می‌شود که مکر همان حیله یا تزویر یا به تعبیر ایشان پلوتیک، اذیت غیر آشکار، اضرار و اخلالی که به شکل زیر پوستی،پیچیده ، پنهان و نرم به اجرا در آید ، مکر است

مانند همین تعبیر در جنگ نرم هم به کار رفته است

مکر می‌تواند همان اقدام و عملیات و جنگ نرم باشد

آیه ی دیگری داریم ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾ باز در برابر هوخادعهم الکلام نفس الکلام، این منافقینی که ﴿يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾

مرحوم علامه طباطبایی مخادعه را اکثار او تشدید فی الخدعه، کسی که تشدید در خدعه دارد، این خدعه یعنی همان پوشاندن واقعیت و آشکار کردن چیزی که مخالف آن بخش پوشیده است چه چیز را می‌پوشاند عدم الایمان را و ایمان را به نمایش می‌گذارند، نماز و عبادت و ذکر خدا را به نمایش می‌گذارند، لا یذکرون الله را پنهان می‌کنند، عدم تذکر به ذکر خدا را پنهان می‌کنند، در نماز کسل است و ذکر و یاد خدا در آن نیست

منافقین با خدعه و نماز در تلاش هستند تا هزینه های خود را در وقت مناسب کم کنند و آسیب شان را به جامعه ی مسلمین وارد کنند، این عادی سازی با نماز خواندن در همراهی با مسلمانان. انجام عبادت، زمینه سازی است برای به ثمر رساندن آن مخادعه و آسیبی که در سر می پرورانند تا در لحظه ی مناسب به جامعه ی اسلامی وارد کنند

پس یخادعون الله، در آیه ی دیگر یخادعون الله والذین آمنوا، خدعه در آیه ی قبلی از سمت منافقین برای خداوند متعال بود، یخادعون الله و هو خادعهم، در اینجا خدعه، یخادعون الله والذین آمنوا بعد می فرماید ﴿وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ﴾ فریفتن و پنهان کردن واقعیت، فریبکار را مخادع می‌گویند که حقیقت را پوشانده و در لباس باطل نشان می‌دهد اینجا می‌گوید یخادعون الله، یخادعون از باب مفاعله آن جایی است که بین الاثنینی باشد اینجا والذین آمنوا که یا خداوند متعال که خدعه نکردند، خدعه را آنان کردند

باب مفاعله همیشه لازم نیست که بین اثنینی باشد بعضی وقت ها بین اثنینی نیست

مثلا کسی می گوید سافرت یوما ، سافرت از باب فاعله، یفاعله، مفاعلتن، از باب مفاعله است ولی معنای آن بین الاثنینی سفر کردن نیست، می‌گوید یک روز سفر کردم، یک روز به سفر رفتم

بر اساس این کلمه ی یخادعون الله در اینجا به معنای یخدعون الله والذین آمنوا است که خدا را بر حسب صورت و گمان باطل خود، به معنای مکر می‌کنند با اظهار ایمانی که می‌کنند

با اظهار ایمان کفر خود را پنهان می کنند، با این کار می‌خواهند مومنین را به غلط بیاندازند، حیله و مکر و خدعه برای به غلط انداختن، گاهی از مواقع با اقوال است که می‌گویند ما ایمان آوردیم گاهی با افعال است که نماز می‌خوانند و صف جماعت تشکیل می‌دهند

این را خداوند می‌فرماید ﴿مَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ﴾ این ها خود را گول می‌زنند زیرا نتیجه‌ی این خدعه باعث می‌شود که آن ها به عذاب و عقاب گرفتار شوند در حالی که نمی دانند وَمَا يَشْعُرُونَ

خاتمه ی آن ها چیزی جز عذاب نیست

خب ببینید پس کلمه‌ی خدعه یا مکر در این آیات به همان مفهومی به کار رفته است که ما هم همان مفهوم را در جنگ نرم یا عملیات و اقدام نرم مورد توجه ما است

این دسته از منافقین در رفتار خود کاملاً در بعضی مواقع این مکر و خدعه را به کار بستند و ما با مراجعه به آن مورد کاملا برای ما جا می‌افتد که این خدعه و نیرنگ همین مفهومی را دارد که ما ارائه میکنیم

از جمله مصادیقی که خدعه در جنگ به کار رفته است جنگ امیرالمومنین علیه‌السلام با سپاه شام و معاویه است

در جنگ صفین سپاه امیرالمومنین با قدرت‌ و اقتدار هجوم آورد و کار تا جایی پیش رفت که جناب مالک اشتر گفت من زیر خیمه ی معاویه شمشیر می‌زدم یعنی نزدیک بود که معاویه را تسلیم کنم یا از میان بردارم ، در این هنگام عمروعاص حیله و خدعه کرد، قرآن ها را بر نیزه کردند و طوری وانمود ساختند که گویا لشکر امیرالمومنین علیه السلام با قرآن می‌جنگد وقتی احساس کردند که شانسی برای پیروزی ندارند از ورق های قرآن استفاده کردند و با این روش عقول و باور سپاهیان امیرالمومنین را هدف قرار دادند و آن ها را فریفتند

این که ما می‌گوییم جنگ نرم به جسم هجوم نمی‌آورد به عقل و باور اندیشه هجوم می‌آورد در همین جا است

تا توانستند شمشیر زدند وقتی نتواستند لشکر را شکست دهند عقل و فهم باور آنان را مورد هجوم قرار دادند

معاویه هیچ اعتقادی به قرآن نداشت عمروعاص اعتقادی به قرآن نداشت وانمود می‌کردند وقتی در شرایط سخت قرار گرفتند قرآن ها را به نیزه کردند و القا کردند لشکر امیرالمومنین با اسلام و قرآن می‌جنگند

لشکر شام با اقدام زیر پوستی به جای هجوم به جسم و پیکر سپاهیان کوفه به باور آنان هجوم آوردند و اتفاقا در این جنگ پیروز شدند

چون در جنگ سخت شکست شدند و قادر بر خلق پیروزی نشدند اینبار سراغ ترفند بر نیزه کردن قرآن ها رفتند و سپاه امیرالمومنین در این جنگ شکست خورد چون عقل و باور سپاه در اختیار عمروعاص قرار گرفت

انسان باید ممتلکات خود را از دشمن در امان نگه دارد حتی ذهن و عقل خودش را

ما در باب کتب و مکاتب ضاله هم همین را داریم که انسان نباید عقلش را در برابر نوشته یا مطلبی قرار دهد که انسان را گمراه می‌کند

در نتیجه وقتی عقل ها و باور ها تسلیم عمروعاص شد قرآن ناطق را در برابر ورق پاره ها و کاغذ پاره ها تنها گذاشتند، این خاصیت جنگ روانی است که سپاه طرف مقابل را مطیع و رام می‌کند

سپاه علی تحت فرمان خودش بود اما رام امثال معاویه و عمروعاص شد

این سپاه در حال خلق پیروزی های بزرگی بود اما یک لحظه رام عمروعاص و معاویه شدند و سرنوشت تاریخ تغییر کرد

فرض کنید اگر امیرالمومنین علیه السلام در این جنگ پیروز می‌شد و معاویه مغلوب می‌شد پایه های دولت امیرالمومنین مستحکم می‌شد، بر اساس عدل بر جامعه حکومت می‌شد روش حاکمیتی حضرت نهادینه می‌شد، مسیر انتقال قدرت و مسیر حکم فرمایی در جامعه اسلامی صحیح طی میشد و دنیا شکل دیگری به خود پیدا می‌کرد

متاسفانه در یک عملیات روانی و جنگ نرم که به شکل موفق به وسیله‌ی معاویه و عمروعاص اجرا شد، سرنوشت تاریخ عوض شد آینده ی حاکمیت امام معصوم را به حکمیت تحمیلی افراد کوتاه بین سپردند

با طراحی عمروعاص و بی تدبیری و سادگی ابو موسی اشعری امام علیه‌السلام از قدرت خلع شد و این نتیجه ی این جنگ روانی و نرم بود که در مدت بسیار کوتاهی به ثمر نشست

این، آن خطراتی است که در جنگ نرم وجود دارد که باید به آن توجه کرد

قرآن کریم از جنگ نرم یا عملیات روانی با کلمه ی مکر یاد کرده است

امیرالمومنین علیه السلام از این حوادث و حوادث این چنینی به مکر یاد کرده است

در جای دیگری در قرآن از چنین رفتاری به خدعه یاد شده است، پس وقتی که پای خدعه و پای فریفتن و مکر در جنگ مطرح می‌شود این جنگ و خدعه می‌تواند همان جنگ نرم باشد که ما در صدد بیان آن هستیم

این مطلب تا اینجا باشد تا انشاالله به روایات مربوط به خدعه در جلسه ی آینده بپردازیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo