< فهرست دروس

درس نهایة الدرایه استاد علیرضا صادقی

99/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:بخش چهارم از تعلیقۀ پانزدهم/وضع/نهایه الدرایه

ثم إنه لا شبهة في اتحاد حيثية دلالة اللفظ على معناه‌، و كونه بحيث ينتقل من سماعه إلى معناه، مع حيثية دلالة سائر الدوالّ، كالعلم المنصوب على رأس الفرسخ، فإنه أيضا ينتقل من النظر إليه إلى أن هذا الموضع رأس الفرسخ، غاية الأمر أن الوضع فيه حقيقي، و في اللفظ اعتباري.بمعنى: أن كون العلم موضوعا على رأس الفرسخ خارجي ليس باعتبار معتبر، بخلاف اللفظ فانه كأنّه وضع على المعنى ليكون علامة عليه، فشأن الواضع اعتبار وضع لفظ خاص على معنى خاص.و منه ظهر: أن الاختصاص و الارتباط من لوازم الوضع، لا عينه.و حيث عرفت اتحاد حيثية دلالة اللفظ مع حيثية دلالة سائر الدوالّ تعرف: أنه لا حاجة إلى الالتزام بأن حقيقة الوضع تعهد ذكر اللفظ عند إرادة تفهيم المعنى ـ كما عن بعض أجلة العصر ـ فانك قد عرفت: أن كيفية الدلالة و الانتقال في اللفظ و سائر الدوالّ على نهج واحد بلا إشكال، فهل ترى تعهدا من‌ ناصب العلم على رأس الفرسخ. بل ليس هناك إلّا وضعه عليه بداعي الانتقال من رؤيته إليه، فكذلك فيما نحن فيه، غاية الأمر أن الوضع هناك حقيقي و هنا اعتباري.

محقق اصفهانی در این بخش از تعلیقۀ پانزدهم به تعریف ایجابی وضع نپرداخته، بلکه آنچه از فاعل سر می‌زند را تنها با یک ویژگی سلبی تبیین کرده است.

فارغ از اینکه وضع چیست و واضع چه می‌کند، محصول وضع، ارتباط لفظ و معنا با یکدیگر، اختصاص لفظ و معنا به یکدیگر، و دلالت لفظ بر معناست. ارتباط، اعم از اختصاص، و اختصاص، اعم از دلالت است. نسبت دلالت، حقائق متعدد ندارد و اینگونه نیست که بین دوال و مدالیل مختلف، دلالت‌هایی وجود داشته باشند که ـ علاوه بر تعدد وجودی ـ از حقائق متعدد نیز برخوردار باشند و در حقیقت نیز با یکدیگر اختلاف داشته باشند.

حقیقت دلالت، آنگاه که دال و مدلول، لفظ و معنا هستند، و آنگاه که دال و مدلول، چیزهایی غیر از لفظ و معنا هستند یگانه است؛ از این روی موجه نیست که دلالت وضعیه لفظیه به گونه‌ای متفاوت از دیگر دلالت تحلیل شود.

در هر آنچه انجام می‌شود تا چیزی بر چیزی دلالت کند، فاعلی وجود دارد که به انگیزۀ انتقال ذهنی مخاطبِ‌ ـ آگاه از فعل او: ایجاد دلالت ـ از چیزی به چیزی، به رفتاری دست می‌زند که نتیجۀ آن رفتار، دلالت چیزی بر چیزی است. بنابراین در آنچه واضع انجام می‌دهد ـ وضع ـ که نتیجۀ آن دلالت لفظ بر معناست نیز تنها انگیزۀ واضع از وضع، انتقال ذهنی مخاطبِ‌ آگاه به وضع از لفظ به معناست.

همانگونه که ایجاد کنندۀ هر دلالتی بین هر دال و مدلولی، به چیزی متعهد نمی‌شود، واضع نیز با وضع خویش، به چیزی متعهد نمی‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo