< فهرست دروس

درس نهایة الدرایه استاد علیرضا صادقی

99/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نهایه الدرایه /تعلیقه هشتم /موضوع علم اصول فقه

 

کفایة الاصوللا يقال هذا في الثبوت الواقعي و أما الثبوت التعبدي كما هو المهم في هذه المباحث فهو في الحقيقة يكون مفاد كان الناقصة.فإنه يقال نعم لكنه مما لا يعرض السنة بل الخبر الحاكي لها فإن الثبوت التعبدي يرجع إلى وجوب العمل على طبق الخبر كالسنة المحكية به و هذا من عوارضه لا عوارضها كما لا يخفى.

و بالجملة الثبوت الواقعي ليس من العوارض و التعبدي و إن كان منها إلا أنه ليس للسنة بل للخبر فتأمل جيدا.[1]

آخوند خراسانی پس از آنکه بحث از ثبوت واقعی سنت به خبر واحد یا یکی از اخبار متعارض را فاقد معیار مسأله علم ـ مسأله‌ای که فارغ از ثبوت موضوع علم، به بحث از عوارض آن می‌پردازد ـ دانست، در ضمن «ان قلت» اینگونه به بازسازی صورت‌بندی مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح پرداخته است:

صحیح است که بحث از ثبوت واقعی سنت به خبر واحد در مسأله خبر واحد، و بحث از ثبوت واقعی سنت به یکی از اخبار متعارض در باب تعادل و ترجیح، بحث از مفاد کان تامه و ثبوت موضوع علم ـ سنت ـ در قالب هلیة بسیطه است، اما آنچه در مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح اهمیت دارد، بحث از ثبوت واقعی سنت نیست بلکه بحث از ثبوت تعبدی سنت است.

بحث از ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد در مسأله خبر واحد، و بحث از ثبوت تعبدی سنت به یکی از اخبار متعارض در باب تعادل و ترجیح، بحث از مفاد کان ناقصه و ثبوت عوارض برای موضوع علم بوده که در قالب هلیة مرکبه مطرح می‌شود.

او در «فانه یقال» این صورت‌بندی را نیز ناموجه می‌داند.

صحیح است که بحث از ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد در مسأله خبر واحد، و بحث از ثبوت تعبدی سنت به یکی از اخبار متعارض در باب تعادل و ترجیح، بحث از مفاد کان ناقصه بوده و در قالب هلیة مرکبه مطرح می‌شود اما آنچه در آن به اثبات می‌رسد ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ‌ سنت ـ نیست بلکه ثبوت عوارض برای خبر واحد یا یکی از اخبار متعارض است زیرا ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد یا یکی از اخبار متعارض به معنای وجوب عمل بر طبق خبر یا یکی از اخبار متعارض است، و وجوب عمل بر طبق خبر یا یکی از اخبار متعارض، از عوارض خبر یا یکی از اخبار متعارض است نه از عوارض سنت که محکی خبر و یکی از اخبار متعارض بوده، و موضوع علم اصول فقه محسوب می‌شود.

بنابراین بحث از ثبوت واقعی و ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد در مسأله خبر واحد، و بحث از ثبوت واقعی و تعبدی سنت به یکی از اخبار متعارض در باب تعادل و ترجیح، بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم نیست؛ بلکه در یکی از آن دو ـ ثبوت واقعی ـ از ثبوت موضوع علم بحث می‌شود و در دیگری ـ‌ ثبوت تعبدی ـ ثبوت عوارض برای چیزی غیر از موضوع علم مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

نهایه الدرایه 8ـ قوله: نعم لكنه مما لا يعرض السنة بل الخبر الحاكي لها ... الخ.يمكن أن يقال: إن حجية الخبر ـ على المشهور ـ و ان كان مرجعها إلى إنشاء الحكم على طبق الخبر ـ و هو من عوارضه ـ إلا أنه بعناية أنه وجود تنزيلي للسنة، و هذا المعنى كما أن له مساسا بالخبر، كذلك بالسنة.فحاصل البحث: إثبات وجود تنزيلي للسنة، و بهذا الاعتبار يقال بثبوت السنة تعبدا، و إلا فالحكم على طبق المحكي، له ثبوت تحقيقي لا تعبدي، و كونه عين التعبّد لا يقتضي أن يكون تعبّديا، بل هو كنفس المحكي، له ثبوت تحقيقي فتأمل.

و ربما يتخيل: إمكان جعل الموضوع نفس السنة الواقعية، بالبحث عن تنجزها بالخبر، لكنه كالثبوت التعبدي إشكالا و جوابا، من حيث إن المنجزية ـ و هي صفة جعلية ـ قد اعتبرت في الخبر، فهي من حيثيات الخبر، لا من حيثيات السنة الواقعية، و من حيث أن المنجزية و المتنجزية متضايفتان، فجعل الخبر منجزا يلازم جعل السنة متنجزة به، فيصح البحث عن كل منهما، بل الثبوت التعبدي أكثر مساسا بالسنة من التنجز؛ حيث إن اعتبار الثبوت هو اعتبار كون الخبر وجود السنة، فيكون بالاضافة إلى السنة كالوجود بالنسبة إلى الماهية، بخلاف التنجز فإنه وصف زائد على السنة، مجعول تبعا بجعل المنجزية للخبر استقلالا، فهو أشد ارتباطا بالخبر من السنة. فتدبر جيدا.[2]

محقق اصفهانی در تعلیقه هشتم نشان داده است که بحث از ثبوت تعبدی سنت ـ بنا بر تفسیر مشهور ـ و بحث از تنجیز سنت به خبر ـ بنا بر تفسیر آخوند خراسانی ـ علاوه بر اینکه بحث از ثبوت عوارض برای خبر واحد و یکی از اخبار متعارض است، بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ‌ سنت ـ نیز هست.

تعلیقه هشتم در بردارنده سه ادعاست که در سه مسأله تبیین می‌شوند:

1ـ در تفسیر مشهور، ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد ـ حجیت خبر واحد ـ به معنای انشاء حکم ظاهری بر طبق خبر واحد است؛ انشاء حکم ظاهری بر طبق خبر واحد، تنها بدین سبب است که خبر واحد به منزله وجود سنت انگاشته شده است؛ بنابراین انشاء حکم ظاهری بر طبق خبر واحد، همانگونه که مرتبط با خبر واحد است، مرتبط با سنت ـ موضوع علم ـ نیز هست؛ پس بحث از ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد، بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ سنت ـ محسوب شده و معیار مسأله علم را داراست.

2ـ‌ در تفسیر آخوند خراسانی، حجیت خبر واحد به معنای تنجیز سنت واقعی توسط خبر واحد است؛ تنجیز سنت واقعی توسط خبر واحد، همانگونه که مرتبط با خبر واحد است، مرتبط با سنت ـ موضوع علم ـ نیز هست؛ پس بحث از حجیت خبر واحد، بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم بوده و معیار مسأله علم بر آن منطبق می‌شود.

3ـ ثبوت تعبدی سنت در تفسیر مشهور، بیش از آنکه به خبر مرتبط باشد به سنت مرتبط است؛ در مقابل، تنجیز سنت به خبر در تفسیر آخوند خراسانی، بیش از آنکه به سنت مرتبط باشد به خبر مرتبط است.

مسأله اول

ثبوت تعبدی سنت به چه معناست؟

سنت ـ فارغ از اینکه خبر در حکایت از آن صادق یا کاذب باشد ـ ثبوت واقعی دارد؛ خبر ـ فارغ از اینکه در حکایت از سنت، صادق یا کاذب باشد ـ نیز ثبوت واقعی دارد؛ حکمی که بر اساس دلیل حجیت، مطابق با مفاد خبر انشاء می‌شود نیز ثبوت واقعی دارد؛[3] تنها چیزی که ثبوت واقعی ندارد بلکه با تعبد تحقق می‌یابد «سنت بودنِ خبر» است. «الخبر هو السنة» گزاره‌ای است که در عالم واقع، مطابَق نداشته و تنها در عالم تعبد می‌تواند صادق باشد؛ بنابراین «ثبوت تعبدی سنت» بدین معناست که دلیل حجیت خبر، خبر را وجود سنت، اعتبار می‌کند و ثبوت حقیقی سنت را در عالم اعتبار به خبر اعطاء می‌کند.

روشن است که این معنا از «ثبوت تعبدی سنت» همانگونه که به خبر مرتبط است و از عوارض خبر محسوب می‌شود، به سنت نیز مرتبط بوده و از عوارض سنت نیز به شمار می‌آید؛ پس اگر مقصود در مسأله خبر واحد و در مسائل باب تعادل و ترجیح، بحث از ثبوت تعبدی سنت باشد، مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح به بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ سنت ـ می‌پردازند و معیار مسأله علم را دارا هستند.

يمكن أن يقال: إن حجية الخبر ـ على المشهور ـ و ان كان مرجعها إلى إنشاء الحكم على طبق الخبر ـ و هو من عوارضه ـ إلا أنه بعناية أنه وجود تنزيلي للسنة، و هذا المعنى كما أن له مساسا بالخبر، كذلك بالسنة.

فحاصل البحث: إثبات وجود تنزيلي للسنة، و بهذا الاعتبار يقال بثبوت السنة تعبدا، و إلا فالحكم على طبق المحكي، له ثبوت تحقيقي لا تعبدي، و كونه عين التعبّد لا يقتضي أن يكون تعبّديا، بل هو كنفس المحكي، له ثبوت تحقيقي فتأمل.

مسأله دوم

از دیدگاه آخوند خراسانی، حجیت خبر بدین معناست که اگر حکم واقعی در سنت نامعلوم، حکم الزامی ـ وجوب یا حرمت ـ باشد، و خبر واحد در حکایت خویش از آن حکم واقعی الزامی، صادق باشد، سنت نامعلوم مشتمل بر آن حکم واقعی الزامی توسط خبر تنجّز یافته و مخالف با خبر، مخالفت با آن سنت نامعلوم محسوب گشته و استحقاق عقوبت را در پی دارد؛ بنابراین مفاد دلیل حجیت خبر، منجَّز کردن ـ تنجیز ـ حکم واقعی الزامی در سنت نامعلوم توسط خبر، و منجَّز گشتن ـ تنجُّز ـ حکم واقعی الزامی در سنت نامعلوم توسط خبر است.

تنجیز که وصف خبر، و تنجُّز که وصف سنت است با یکدیگر تضایف دارند؛ دو وصف متضایف هیچگاه به تنهایی عارض بر موضوع خویش نمی‌شوند؛ پس آنگاه که دلیل حجیت، خبر را به «منجِّز: تنجیزکننده» وصف می‌کند، سنت را نیز به «متنجِّز: تنجُّزیافته» وصف می‌کند. روشن است که این معنا از «حجیت خبر» همانگونه که به خبر مرتبط است و از عوارض خبر محسوب می‌شود، به سنت نیز مرتبط بوده و از عوارض سنت نیز به شمار می‌آید؛ پس اگر مقصود در مسأله خبر واحد و در مسائل باب تعادل و ترجیح، بحث از تنجیز خبر و تنجُّز سنت باشد، مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح به بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ سنت ـ می‌پردازند و معیار مسأله علم را دارا هستند.

و ربما يتخيل: إمكان جعل الموضوع نفس السنة الواقعية، بالبحث عن تنجزها بالخبر، لكنه كالثبوت التعبدي إشكالا و جوابا، من حيث إن المنجزية ـ و هي صفة جعلية ـ قد اعتبرت في الخبر، فهي من حيثيات الخبر، لا من حيثيات السنة الواقعية، و من حيث أن المنجزية و المتنجزية متضايفتان، فجعل الخبر منجزا يلازم جعل السنة متنجزة به، فيصح البحث عن كل منهما.

مسأله سوم

اگر آنچه در مسأله خبر واحد و در مسائل باب تعادل و ترجیح مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، ثبوت تعبدی سنت ـ دیدگاه مشهور ـ باشد، ثبوت حقیقی سنت به خبر اعطاء شده و خبر به منزله وجود برای سنت، و سنت به منزله ماهیت برای خبر خواهد بود.

اگر آنچه در مسأله خبر واحد و در مسائل باب تعادل و ترجیح مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، تنجیز سنت به خبر ـ دیدگاه آخوند خراسانی ـ باشد، تنجُّزیافتگی برای سنت، به تبع تنجیزکنندگی برای خبر جعل می‌شود.

نسبت وجود ـ حتی وجود در ظرف تعبد و اعتبار ـ به ماهیت، نزدیک‌تر و شدیدتر از نسبت دیگر ویژگی‌های عرضی به ماهیت است؛ بنابراین بحث از «ثبوت تعبدی سنت»، نسبت به بحث از «تنجیز سنت به خبر»، از ارتباط نزدیک‌تر و شدیدتری به سنت ـ موضوع علم ـ برخوردار است.

در هر حال بر اساس هر دو تفسیر مشهور و آخوند خراسانی، مطلوب در مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح، از عوارض موضوع علم ـ سنت ـ به شمار می‌آید.

بل الثبوت التعبدي أكثر مساسا بالسنة من التنجز؛ حيث إن اعتبار الثبوت هو اعتبار كون الخبر وجود السنة، فيكون بالاضافة إلى السنة كالوجود بالنسبة إلى الماهية، بخلاف التنجز فإنه وصف زائد على السنة، مجعول تبعا بجعل المنجزية للخبر استقلالا، فهو أشد ارتباطا بالخبر من السنة. فتدبر جيدا.[4]

آخوند خراسانی بحث از ثبوت واقعی سنت به خبر واحد را بحث از ثبوت موضوع علم ـ سنت ـ و نه بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم می‌دانست؛ او همچنین بحث از ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد را بحث از ثبوت عوارض برای خبر ـ چیزی که موضوع علم نیست ـ تلقی کرد.

در مقابل، محقق اصفهانی، نشان دهد که بحث از ثبوت واقعی سنت به خبر واحد، و نیز بحث از ثبوت تعبدی سنت به خبر واحد، بحث از ثبوت عوارض برای موضوع علم ـ سنت‌ ـ است، بنابراین معیار مسأله بودن در مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح بر اساس صورت‌ّبندی شیخ انصاری حضور دارد، و ایراد آخوند خراسانی بر اینکه ادله اربعه بما هی هی، و ادله اربعه بما هی ادله نمی‌توانند موضوع علم اصول فقه باشند چون مسائل مهمی مانند مسأله خبر واحد و مسائل باب تعادل و ترجیح را در بر نمی‌گیرند، ناتمام است.


[3] ـ حکمی که بر اساس دلیل حجیت خبر، مطابق با خبر انشاء می‌شود ـ مُنشَأ ـ عین انشاء است؛ انشاء، از ثبوت واقعی برخوردار است نه از ثبوت انشائی.هر کدام از تعبد، اعتبار، فرض، تنزیل، انشاء و مجاز، واقعاً و حقیقتاً تعبد، اعتبار، فرض، تنزیل، انشاء و مجاز هستند و چنین نیست که هر کدام از تعبد، اعتبار، فرض، تنزیل، انشاء و مجاز، تعبداً، اعتباراً، فرضاً، انشاءً و مجازاً تعبد، اعتبار، فرض، تنزیل، انشاء و مجاز باشند.«كونه عين التعبّد لا يقتضي أن يكون تعبّديا».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo