< فهرست دروس

درس تفسیر استاد ربانی بیرجندی

91/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 خداوند مي فرمايند: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ / إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ » [1]
 خلاصه آيه قبل:
 در جلسات گذشته آيه 285 بقره را به طور خلاصه واژه شناسي و تفسير كرديم و گفتيم در قسمت اول آيه دو قول است:
 1- بعضي گفتند منظور عذاب دنيوي است كه زندگي او فرق مي كند و به گونه اي ديگر مي شود.
 2- بعضي گفتند منظور عذاب اخروي است كه در آخرت به صورت گيج هستند و تند تند زمين مي خوردند كه مردم مي فهمند اين فرد رباخوار بوده است.
 در كتاب نورالثقلين براي هر دو تفسير رواياتي ذكر كرده است و اشكال ندارد كه يك آيه چند تفسير را داشته باشد.
 بعد گفتيم كه بعضي از علماء حيله هاي ربوي را ذكر كرده اند و قبول كرده اند و بعضي ديگر از علما اين حيله ها را قبول نكرده اند.
 اما در اين جلسه وارد آيه 276 مي شويم:
 واژه شناسي:
 كلمه «يمحق»:
 «محق» يعني نابود كردن.
 خداوند براي نابود كردن چند لغت را در قرآن به كار برده است:
 1- «محق» كه به معناي نابود كردن و از ريشه زدن مي باشد.
 2- «اهلكنا» كه به معناي نابود كردن است.
 3- «دمّرنا» كه به معناي نابود كردن است.
 4- «مزّقتم» كه به معناي نابود كردن است.
 «يمحق الله» يعني خداوند ريشه ربا را مي زند و خداوند صدقه ها را زياد مي كند.
 نكته: صدقه فقط پول دادن نيست، بلكه مي تواند درس دادن و مشاوره دادن هم صدقه باشد.
 صدقه باعث زيادي و سود مي شود، اگر كسي صدقه بدهد خداوند روزي او را زياد مي كند.
 در قرآن دو نوع صدقه ذكر شده است:
 1- بخشش: مثلا به معناي زكات آمده. مثل «انما الصدقات للفقراء و المساكين»؛ «فاصدق» كه به معناي تصدّق است و بخشش عام را شامل مي شود، چه اينكه زكات باشد، خمس باشد و يا صدقه اصطلاحي باشد.
 2- راستگويي: كه اين كلمه هم لازم استعمال شده و هم دو مفعولي استعمال شده است، مثل «لقد صدقكم الله اللتي وعده»، در اينجا صدقه دو مفعولي استعمال شده است.
 نكته: بعضي از لغويون مثل احمد بن فارس مي فرمايند كه ما مي توانيم لغاتي كه دو معنا دارند را به يك معناي برگردانيم. و بعضي ديگر مثل صبحي صالح مي فرمايند، هر كدام معناي جداگانه دارد.
 كلمه «لايُحبّ»:
 «يُحبّ» در باب افعال است كه ثلاثي مجرد ندارد. يعني معناي باب افعال با معناي ثلاثي مجرد فرق دارد و اسم فاعل آن «مُحبّ» است به معناي دوست داشتن و اسم مفعول باب افعال آن در ثلاثي مجرد استعمال شده است «محبوب». «حبيب» به معناي دوست از همين ماده گرفته شده است.
 «صديق» هم به معناي حبيب و دوست است.
 حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: « أَحْبِبْ‌ حَبِيبَكَ‌ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» [2]
 حضرت مي فرمايند: با دوستت صد در صد دوستي نكن، شايد روزي قرار باشد با او دشمني كني و با دشمنت صددرصد دشمني نكن، چون شايد روزي قرار باشد با او دوست شوي.
 كلمه «كفّار»:
 از ماده «كافر» مي آيد. «كفر» به معناي پوشاندن است و «كافر» به معناي پوشاننده است و حق را مي پوشاند. به كشاورز «كافر» گفته شده چون دانه را در زير زمين مي پوشاند. «تكفير» هم از همين ماده است كه به او نسبت «كفر» داده شده است.
 «كفّار و كفور» صيغه مبالغه است و به معناي كفر شديد و بسيار نعمتها را مي پوشاند است.
 كلمه «اثيم»:
 «اثم» به معناي گناه است و «اثيم» به معناي گناهكار است. «تاثّم» يعني پرهيز از گناه كرد.
 كلمه «آمنوا»:
 «آمنوا» دو معنا دارد:
 1- از «امَن» مي آيد يعني امين است و امنيت در نزد او وجود دارد و در آن دست نمي برد. به جبرئيل «امين» گفته مي شود چون در وحي تصرفي نمي كرده و آن را مستقيم به حضرت مي رساند.
 2- از «اَمِن» مي آيد به معناي ايمان است كه مفعول آن «باء» مي آيد.
 اكثر لغويون گفتند «آمن» به اين معنا است كه وقتي كسي ايمان مي آورد در امنيت قرار مي گيرد.
 «آمنوا» در قرآن كه به معناي ايمان آوردن است، گاهي به معناي تصديق ظاهري است كه با حرف «لام» استعمال مي شود. «يومن بالله و للمومنين» يعني خداوند را تصديق واقعي مي كند و با «باء» آمده و وقتي مي خواهد مومنين را تصديق ظاهري كند با «لام» مي آيد.
 پس اگر «آمن» به معناي تصديق حقيقي باشد، با «باء» مي آيد و اگر به معناي تصديق ظاهري باشد، با «باء» مي آيد.
 كلمه «عملوا»:
 «عمل، يعمَل» يعني كار انجام دادن.
 در قرآن سه لغت به معناي انجام دادن كار آمده است: «عمل، يعمل»، «فعل، يفعل» مثل «فعلت فعلتك التي فعلت» همان كاري كه انجام دادي كه آن كار انجام شد و «اتي، ياتي» كه از همه بيشتر «عمل، يعمل» مثل «و اللذان ياتيانها» كساني كه اين فاحشه را انجام دادند» به كار رفته است.
 در آيه يعني كساني كه ايمان آوردن و كار صالح انجام مي دهند.
 كلمه «اقاموا»:
 «اقاموا» از ماده «قام» مي آيد و اگر با «باء» در ثلاثي مجرد استعمال شده به معناي قيام كردن است و «قيّوم و قيّم» از همين قائم با «باء» است. و اگر همين به باب افعال برده شود، به معناي برپاكننده اطلاق مي شود.
 خلاصه:
 در اين جلسه بعضي از كلمات آيات 276 و 277 سوره بقره را واژه شناسي كرديم و آنها را توضيح داديم.


[1] سوره بقره، آيه 275 و 276
[2] نهج البلاغه، ص 522

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo