< فهرست دروس

درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

97/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نکاتي در تکميل حديث سد الابواب

نکاتی در مورد حديث اخوت

موضوع بحث در بررسي کتاب «المراجعات» درباره حديث فضايل ده گانه و فقرات آن بود. بعضي از اين بخش ها مورد بررسي قرار گرفت مانند منزلت هارون(ع)، مساله اخوت، جريان سد الابواب. از جمله مطالبي که مرحوم علامه در توضيح حديث منزلت بيان کردند اين بود فرمودند اگر کسي در روايات تتبع کند مي يابد که هارون (ع) و اميرالمومنين (ع) همانند فرقدين بودند. اين مطلب از جمله قرائني است که بر عموميت منازل در اين حديث دلالت مي کند.

در مراجعه 33، شيخ سليم درخواست مي کند تا شواهدي که بيان گر آن است که شباهت هارون (ع) و اميرالمومنين (ع) همانند فرقدين بود را بيان کند. مرحوم علامه در مراجعه 34 سه مورد و شاهد را در اين باره بيان مي کند که از اين قرار است:

1. علامه مي فرمايد: « ألا تراه كيف أبى أن تكون أسماء بني علي إلّا كأسماء بني هارون، فسمّاهم حسنا و حسينا و محسنا، و قال: «إنما سمّيتهم بأسماء ولد هارون شبر و شبير و مشبر» أراد بهذا تأكيد المشابهة بين الهارونين و تعميم الشبه بينهما في جميع المنازل و سائر الشئون».[1]

2. شاهد دوم مساله اخوت است. اين مساله و احاديث آن به صورت مفصل مورد بررسي قرار گرفت. گفته شد ابن تيميه هم از جهت سند و هم محتوا اشکالاتي بر آن وارد کرده است. اشکالات محتوايي وي از اين قرار است:

الف) يکي از اشکالات محتوايي وي اين بود که اخوت ميان مهاجرين با فلسفه اخوت سازگاري ندارد، زيرا غرض از اخوت ايجاد الفت بوده است و لذا تنها مساله اي که در اخوت قابل قبول است عقد اخوت ميان مهاجرين و انصار است. در پاسخ براي بيان نادرستي اين سخن کلامي از ابن کثير و ابن حجر نقل شد که گفته بودند ابن تيميه در اينجا اشتباه کرده است و حکمت ديگري براي اخوت در ميان مهاجرين بوده است از جمله اينکه پيامبر خدا (ص) مي خواستند با اين کار ميان مهاجرين الفت برقرار کرده و رتبه هاي آنان را به هم نزديک کند.

در تکميل اين جواب گفته شد حکمت کار پيامبر (ص) در جريان اخوب بسي بيش از اين موارد بوده است و آن اينکه حضرت مي خواستند بيان کنند که شخصيت اميرالمومنين (ع) در تراز و عدل شخصيت پيامبر (ص) قرار دارد.

ب) در روايات معتبر، اخوت ميان پيامبر (ص) و ديگران نيز ثابت شده است. چنان که پيامبر (ص) به زيد بن حارثه فرمود: «أنت أخونا و مولانا»[2] و به ابوبکر فرمود: «أنت أخي في دين الله و کتابه»[3] . همچنين فرمود: «وددت أن قد رأيت إخواني. قالوا: ألسنا إخوانک يا رسول الله (ص)؟ قال: لا أنتم أصحابي و لکن إخواني قوم يأتون من بعدي يؤمنون بي و لم يروني»[4] : دوست مي‌داشتم که برادرانم را مي ديدم. گفتند: اي رسول خدا (ص) آيا ما برادران تو نيستيم؟ فرمود: نه، شما اصحاب من هستيد. برادران من قومي اند که پس از من مي آيند و با اين که مرا نديده اند به من ايمان مي آوردند.

قرآن کريم نيز همه مؤمنان را برادر يکديگر مي داند: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة﴾[5] و رسول خدا (ص) فرموده است: «کونوا عبادالله اخوانا»[6] : اي بندگان خدا، برادر يکديگر باشيد. همچنين فرموده است: «المسلم أخو المسلم» و روايات معتبر در اين باره بسيار است.[7]

پاسخ اين است که اخوت، يا نسبي است يا ديني، و اخوت ديني يا عام است يا خاص. اخوت ديني عام، همه مسلمانان و مؤمنان را شامل مي‌شود. اخوت در آيه کريمه ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة﴾ و رواياتي چون «کونوا عبادالله اخوانا» و «المسلم أخو المسلم» به همين معنا است. اخوت در روايت نبوي (ص) مربوط به ابوبکر، ناظر به ازدواج پيامبر (ص) با عايشه است، و روايت مربوط به اخوت زيد، ناظر به اختلاف او يا علي (ع) و جعفر بن ابي طالب درباره سرپرستي دختر حمزه است.

اما عقد اخوت توسط پيامبر اکرم (ص) ميان اصحاب به صورت دو به دو، اخوت ديني خاص است. در اين اخوت که در دو نوبت واقع شده است، رسول خدا (ص) با لحاظ خصوصيات ويژه اي که از نظر صفات روحي، فکري، اخلاقي و غيره در اصحاب بود، ميان هر دو نفر از آنان عقد اخوت برقرار کرد و در هر دو نوبت، علي (ع) را به عنوان برادر خود برگزيد. همين اخوت ويژه است که علي (ع) به آن افتخار مي کرد و در مناسب هاي گوناگون - که جلسه شوراي خلافت از آن جمله است - آن را يادآور مي شد. بنابراين، مقايسه اين اخوت ديني خاص، با اخوت ديني عام، قياس مع الفارق و از باب مغالطه خاص و عام است.

3. سومين نشانه و شاهد مساله فرقدين، جريان سد الابواب است. پيامبر خدا (ص) ابتدا دستور دادند که کسي در مسجد نخوابيده و آن را سکني نگزيند بلکه براي خود خانه و مسکني تهيه کند. برخي از مسلمانان خانه هاي در کنار مسجد ساخته و درب هاي آن را به مسجد بازکردند و از آنجا رفت و آمد مي کردند. در دستور بعدي آمده بود که همه بايد دربهاي خود را به مسجد بسته و تنها درب خانه اميرالمومنين (ع) باز بماند. خداي متعال به اين صورت به آن حضرت اجازه دادند که مي تواند با حال جنابت در مسجد وارد شود. اين حکم ويژه همانند حکمي است که هارون (ع)‌ نيز در زمان موسي (ع)‌ داشتند. بنابراين اين مساله نشان مي دهد که ميان هارون (ع) و اميرالمومنين (ع) من جميع الجهات مشابهت بوده است.

مرحوم علامه شرف الدين در مورد جريان سد الابواب اين موارد را بيان مي فرمايد:

1. روايت ابن عباس که همان روايت فضايل دهگانه است.

2. «قال عمر بن الخطاب من حديث صحيح على شرط الشيخين أيضا-: لقد أعطي علي بن أبي طالب ثلاثا، لأن تكون لي واحدة منها أحب إليّ من حمر النعم: زوجته فاطمة بنت رسول اللّه، و سكناه‌ المسجد مع رسول اللّه يحلّ له ما يحلّ له فيه، و الراية يوم خيبر»[8] .

3. « و ذكر سعد ابن مالك يوما بعض خصائص علي في حديث صحيح أيضا فقال: و أخرج رسول اللّه عمّه العباس و غيره من المسجد، فقال له العباس: تخرجنا و تسكن عليا؟ فقال: «ما أنا أخرجتكم و أسكنته، و لكن اللّه أخرجكم و أسكنه»»[9] : سعد بن مالک مي گويد: وقتي پيامبر(ص) فرمود درب خانه ها را ببنديد، عباس عموي ايشان گفتند: ما هم از نزديکان شما هستيم، چرا درب خانه علي (ع) باز باشد اما درب ما بسته شود؟ حضرت فرمود: اين مساله برنامه من نبود بلکه کار خداي متعال بوده است .

4. « قال زيد ابن أرقم : كان لنفر من أصحاب رسول اللّه أبواب شارعة في المسجد فقال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «سدّوا هذه الأبواب إلّا باب علي»، فتكلّم الناس في ذلك، فقام رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فحمد اللّه و أثنى عليه، ثم قال: «أما بعد، فإني امرت بسدّ هذه الأبواب إلّا باب على، فقال فيه قائلكم، و إني و اللّه ما سددت شيئا و لا فتحته، و لكني امرت بشي‌ء فاتّبعته»»[10] زيد بن ارقم مي گويد: عده از اصحاب پيامبر (ص) درهايي داشتند که به مسجد باز مي شد. وقتي دستور آمد که همه بايد درب ها را ببندند جز علي (ع)، آنان چون و چرا کردند. رسول خدا (ص) فرمودند: من نه دري را بستم و نه باز کردم، اين دستوري بود که خداوند به من فرموده بود و من اطاعت کردم .

5. « و أخرج الطبراني في الكبير عن ابن عباس أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قام يومئذ فقال: «ما أنا أخرجتكم من قبل نفسي و لا أنا تركته، و لكنّ اللّه أخرجكم و تركه، إنما أنا عبد مأمور ما امرت به فعلت، إن أتبع إلّا ما يوحى إليّ»».[11]

6. « و قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «يا علي لا يحلّ لأحد أن يجنب في المسجد غيري و غيرك»».[12]

7. « و عن سعد ابن أبي وقاص، و البراء بن عازب، و ابن عباس و ابن عمر، و حذيفة بن اسيد الغفاري، قالوا كلهم : خرج رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم إلى المسجد فقال: إن اللّه أوحى إلى نبيه موسى أن ابن لي مسجدا طاهرا لا يسكنه إلّا أنت و هارون، و إن اللّه أوحى إليّ أن أبني مسجدا طاهرا لا يسكنه إلّا أنا و أخي علي‌».[13]

8. سپس اين دعاي پيامبر (ص) را نيز نقل کند که حضرت فرمود: « «اللهم إن أخي موسى سألك فقال: رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي* وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي* يَفْقَهُوا قَوْلِي* وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي* هارُونَ أَخِي* اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي* وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي . فأوحيت إليه: سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً اللهم و إني عبدك و رسولك محمد، فاشرح لي صدري، و يسّر لى أمري، و اجعل لي وزيرا من أهلي عليا أخي ... الحديث»»[14]

9. ايشان سپس در آخر روايت بزار را در اين باره اين گونه نقل مي کنند: « ما أخرجه البزّار من أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أخذ بيد علي فقال: «إن موسى سأل ربّه أن يطهّر مسجده بهارون، و إني سألت ربي أن يطهّر مسجدي بك». ثم أرسل إلى أبي بكر أن سدّ بابك، فاسترجع، ثم قال: سمعا و طاعة، ثم أرسل إلى عمر، ثم أرسل إلى العباس بمثل ذلك، ثم قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: ما أنا سددت أبوابكم، و فتحت باب علي، و لكنّ اللّه فتح بابه، و سدّ أبوابكم ... الخ‌»

مرحوم علامه در اين باره نام 15 صحابي را مي برد که جريان سد الابواب را روايت کرده اند « ابن عباس؛ و أبي سعيد الخدري، و زيد بن أرقم، و رجل صحابي من خثعم، و أسماء بنت عميس، و أمّ سلمة، و حذيفة بن اسيد، و سعد بن أبي وقاص، و عمر، و عبد اللّه بن عمر، و أبي ذر، و أبي الطفيل، و بريدة الأسلمي، و أبي رافع مولى رسول اللّه، و جابر بن عبد اللّه‌»[15] . ايشان سپس مي فرمايد مقدار روايات بيش از اين است اما اين مقدار از روايات براي بيان مطلب کافي است و مجال بيشتر از آن نيست .

 

شبهه درباره حديث سدالابواب الا باب علي (ع)

ابن تيميه، حديث مربوط به دستور رسول اکرم (ص) به بستن درهاي خانه هايي که به مسجد نبوي باز مي شد، غير از در خانه علي (ع) را کذب و مجعول شمرده و گفته است اين حديث را شيعه در برابر حديث صحيحي وضع کرده اند که رسول خدا (ص) در بيماري منتهي به رحلت خود دستور داد که همه دريچه هايي که به طرف مسجد باز بود، غير از دريچه خانه ابوبکر را ببندند. وي چنين مي گوير: «وَكَذَلِكَ قَوْلُهُ: «وَسَدَّ الْأَبْوَابَ كُلَّهَا إِلَّا بَابَ عَلِي» فَإِنَّ هَذَا مِمَّا وَضَعَتْهُ الشِّيعَةُ عَلَى طَرِيقِ الْمُقَابَلَةِ، فَإِنَّ الَّذِي فِي الصَّحِيحِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنِ النَّبِي - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - أَنَّهُ قَالَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ: «...لَا يَبْقَيَنَّ فِي الْمَسْجِدِ خَوْخَةٌ إِلَّا سُدَّتْ إِلَّا خَوْخَةُ أَبِي بَكْرٍ» وَرَوَاهُ ابْنُ عَبَّاسٍ أَيْضًا فِي الصَّحِيحَيْنِ».[16] ابومريم اعظمي نيز اين حديث را از منکرات و اباطيل شمرده است[17] . ابن کثير نيز حديث «سدوا کل خوخة في المسجد الا خوخة ابي بکر» را صحيح و حديث «سدّ الابواب الا باب علي(ع)» را نادرست شمرده است[18] .

نسبت وضع حديث «سد الابواب غير از باب علي (ع)» به شيعه، گزافه گويي و انکار حقيقتي ثابت و آشکار است، زيرا اين حديث در منابع روايي ائمه حديث اهل سنت و از جمله امام احمد بن حنبل با سندهاي فراوان صحيح و حسن از عده اي از صحابه که نزد آنان متواتر مي باشد، نقل شده است، که اميرالمؤمنين (ع)، زيد بن ارقم، عمر بن خطاب، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاري، ابوسعيد خدري، ابوحازم اشجعي، جابر بن سمرة، سعد بن ابي وقاص، انس بن مالک، بريده اسلمي، براء ابن عازب و عبدالله بن عمر از آن جمله اند.[19]

 


[1] المراجعات، علامه شرف الدین، ص284-485.
[2] صحیح بخاری، ح2699 و 4251.
[3] صحیح بخاری، ح5081.
[4] صحیح مسلم، ح294؛ المسند احمد، ج2، ح300 و 408.
[6] صحیح بخاری، ح6065، 6076.
[7] منهاج السنة، ج7، ص151-153.
[8] مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص125 ؛ مسند احمد، ح4797.
[9] مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص117.
[10] مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص125.
[11] مجمع الزوائد، طبرانی، ج9، ص115.
[12] صحیح ترمذی.
[13] مناقب امام علی (ع)، المغازی، ص252.
[14] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص179.
[15] المراجعات، علامه شرف الدین، ص296.
[16] منهاج السنه، ج5، ص20.
[17] الحجج الدامغات، ج1، ص346.
[18] تفسیر ابن کثیر، ج2، ص295.
[19] الغدیر، ج3، ص285- 296.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo