< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

97/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه اخباريون درباره معرفت و نظر در اعتقادات

بديهي بودن معرفت نسبت به خداوندپرسش:

آيا مي توان معرفت عقلي و فکري به خداوند را بديهي دانست؟

پاسخ:

معرفت بديهي – آن گونه که در علم منطق تعريف شده – آن است که به تفکر و نظر نياز ندارد، حال يا از طريق يکي از حواس ظاهري به دست مي آيد (محسوسات)، يا از طريق توجه به هويت خود (بدون نياز به تفکر) حاصل مي شود (وجدانيات)، يا صرف تصور موضوع و محمول و نسبت ميان آن دو در تصديق آن کافي است، مانند تصديق به بزرگ تر بودن کل از جزء خود که تصور کل و جزء و بزرگ تر بودن، در تصديق آن کافي است و به تفکر نياز ندارد (اوليات)، و يا علاوه بر تصور موضوع و محمول و نسبت ميان آن دو، تصديق به آن بر واسطه اي عقلي متوقف است، ولي آن واسطه نزد ذهن و عقل حاضر است و به احضار آن از طريق تفکر نياز نيست که در اصطلاح منطق به آن «فطريات» گفته مي شود، مانند اين که عدد چهار دو برابر عدد دو است.

اين حکم عقلي نتيجه يک قياس منطقي است که عبارت است از :

:: عدد چهار به دو عدد و همانند آن قابل تقسيم است؛

::‌ هر عددي که به عددي ديگر و همانند آن قابل تقسيم باشد، دو برابر آن عدد است؛

:: پس عدد چهار دو برابر عدد دو است.

از آن جا که اين قياس منطقي نزد ذهن و عقل انسان حاضر است و به تفکر نياز ندارد، آن را بديهي و «قضايا قياساتها معها» ناميده اند.

روشن است که قضيه «خدا وجود دارد» از محسوسات و وجدانيات نيست، زيرا نه از موجودات مادي و حسي است و نه عين هويت انسان يا از قوا و حالات دروني انسان است. از اوليات هم نيست، زيرا صرف تصور مفهوم خدا (آفريدگار دانا، توانا و يگانه عالم) يعني موضوع قضيه مزبور، و تصور وجود يا موجود بودن (تصور محمول آن) براي تصديق آن کافي نيست.

ممکن است گفته شود: قضيه آفريدگار جهان موجود است، از فطريات منطقي است يعني تصديق به اين که خداوند آفريدگار عالم است، مبتني بر قياس منطقي است،[1] ولي قياس آن نزد ذهن و عقل حاضر است، و سخن اميرالمومنين (ع) که فرموده است: «فويل لمن أنکر المقدّر و حجد المدبّر، زعموا أنهم کالزرع ليس لهم من زارع .... و هل يکون بناء من غير بان»، به همين مطلب اشاره دارد، يعني عقل انسان از مشاهده يک بناي منظم، بي درنگ و بدون نياز به تفکر، به وجود سازنده آن پي مي برد. در اين جا تفکر لازم است، ولي اين تفکر براي به دست آوردن تصور درست موضوع حکم و تصديق است، نه خود حکم و تصديق، يعني آنچه به انديشه ورزي نياز دارد اين است که از عالم و آفريدگار تصور دقيق و درستي داشته باشيم، با دست يابي به اين تصور درست، تصديق به وجودش، بديهي و بي نياز از تفکر خواهد بود.[2]

بر اين اساس مي توان دو ديدگاه بديهي و نظري بدون شناخت خداوند که از سوي متفکران اسلامي مطرح شده است[3] را پذيرفت، يعني آنان که آن را نظري دانسته اند، اگر مقصودشان نظري بودن تصور درست از خداوند عالم است، صحيح است ، و آنان که آن را بديهي دانسته اند، اگر مقصودشان بديهي بودن تصديق به وجود خداوند پس از تصور درست آن است نيز صحيح است.

ولي اين ادعا (بديهي بودن شناخت عقلي خداوند بسان فطريات منطقي) نيز خالي از اشکال نيست، زيرا بدون شک در شناخت عقلي خداوند، تفکر لازم است، و اين تفکر نيز منحصر در به دست آوردن تصور درست نسبت به موضوع يا محمول (خداوند، عالم، وجود داشتن) نيست، بلکه بر مقدمات ديگري مانند بطلان تسلسل نيز مبتني است که از بديهيات محسوب نمي شود، بدين جهت يکي از مباحث مهم فلسفي، در باب عليت است و برهان هاي مختلفي بر امتناع آن اقامه شده است.

مگر آن که بگوييم اين برهان فلسفي براي رفع اشتباهات و کشف مغالطات يا تعميق در مسايل عقلي است، اما نادرستي تسلسل، اگر به خوبي تصور شود، براي افکار عادي نيز روشن است. از باب مثال هر عاقلي به روشني مي فهمد که وجود بي نهايت شمع هاي خاموش، براي روشن شدن آن ها کافي نيست، و تا يک شمع به واسطه علتي ديگر که داراي روشنايي است، ‌روشن نشود، روشن شدن ديگر شمع ها به واسطه آن، محال است. و نيز از بي نهايت صفر، عدد تشکيل نمي شود. و از بي نهايت فرد بي سواد، فردي با سواد پديد نمي آيد و نظاير آن ها. برهان هاي امتناع تسلسل، همين مطلب روشن را با ساختار منطقي تبيين مي کنند.

 


[1] استاد شهید مطهری در این باره گفته است: برخى از مدعيان فطرى بودن خداشناسى مقصودشان از اين مطلب فطرت عقل است، مى‌گويند انسان به حكم عقل فطرى بدون اينكه نيازى به تحصيل مقدمات استدلالى داشته باشد، به وجود خداوند پى مى‌برد. توجه به نظام هستى و مقهوريّت و مربوبيّت موجودات، خود به خود و بدون اينكه انسان بخواهد استدلال كند، اعتقاد به وجود مدبّر و قاهر را در انسان به وجود مى‌آورد همچنانكه در همه فطرياتى كه در اصطلاح منطق «فطريّات» ناميده مى‌شوند مطلب از اين قرار است. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، ص34 ؛ مجموعه آثار، ‌ ج6، ص934 ؛ نیز ر.ک: پیام قرآن، ‌ ج3، ص116 و 120.
[2] شهید مطهری در این باره گفته است: درست مى‌گويند- اشكال مسائل ماوراء الطبيعى در مرحله تصور است نه در مرحله تصديق، يعنى عمده اين است كه ذهن بتواند تصور صحيحى از آن معانى پيدا كند، و پس از آنكه چنين توفيقى يافت تصديق كردن آنها بسى آسان است بر خلاف ساير علوم كه تصور معانى و مفاهيم آنها آسان است و هر مشكلى هست در مرحله تصديق و اثبات است. اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج5، ص34 (مقدمه) ؛ مجموعه آثار، ج6، ص899.
[3] ر.ک: شرح فصول نصیریه، ص53، دیدگاه مشهور میان فلاسفه و متکلمان اسلامی این است که شناخت خداوند نظری و فکری است، ولی عده ای از آنان آن را بدیهی شمرده اند .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo