< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نقد و بررسی شبهات برهان نظم
 اشکال دوم هیوم بر برهان نظم
 اشکال دیگری که توسط دیوید هیوم بر برهان نظم وارد شده و مربوط به تقریر معروفی که از برهان نظم ارائه شده یعنی تمثیل و تشبیه نظم طبیعی به مصنوعات بشری، این است که گفته است این تمثیل می تواند جایگزین داشته باشد. به این صورت که ما می توانیم به جای تشبیه عالم به مصنوعات بشری آن را به نظم دینامیکی که در موجودات زنده است تشبیه کنیم. نظم در موجودات زنده از درون تامین می شود در حالی که نظم ماشینی نیازمند ناظم بیرونی است. شما کل جهان را به بعض آن که ماده بی جان و صناعت انسان است تشبیه کرده اید، ما به جای آن جهان را به بعض دیگر که موجودات زنده است تشبیه می کنیم. بر این اساس همان طور که وقتی یک موجود زنده خلق می شود با یک نظم درونی همراه است عالم نیز دارای یک نظم درونی است و نیازمند ناظم بیرونی نیست یا لااقل وضعیت آن مشکوک است و نمی توان از آن برای اثبات خالق آگاه استفاده کرد.
 بررسی و نقد
 نقد هایی بر این اشکال وارد شده که از این قرار است :
 1- شهید مطهری در پاسخ به این اشکال به صورت کوتاه فرمودند « اوّلًا در پاسخ آقاى هيوم مى‌گوييم: معنى سخن شما اين است كه جهان مانند يك ماشين يا كشتى نيست، بلكه مانند خودش است!!! مگر شما انتظار داشتيد كه جهان مانند خودش نباشد؟ مگر گياه يا حيوان جزئى از جهان نيستند؟ در حقيقت، سخن بر سر همان گياه و يا حيوان است كه به قول شما چنان ساخته شده كه مانند يك دستگاه صنعتى بسيار پيشرفته- هزار درجه از كشتى و ماشينهاى بشرى پيشرفته‌تر- از درون خود تنظيم مى‌شود. پس نشانه‌هاى «صنع» در گياه و حيوان بيش از كشتى و ماشين است. پس اگر سازنده كشتى و ماشين از عقل و انديشه بهره‌مند است، سازنده جهان كه نمونه‌اش گياه و حيوان است، به طريق اولى داراى عقل و دانايى است. » [1]
 جواب شهید مطهری به این اشکال آنگاه درست است که آقای هیوم کل جهان را به کل آن تشبیه نموده بود در حالی که وی می گوید شما کل جهان را به بخشی از آن تشبیه کرده اید که عبارت باشد از انسان و ماده بی جان. اما من آن را به بخش دیگری از آن تشبیه می کنم که موجود زنده باشد. بنابراین جواب شهید مطهری کامل نیست .
 2- دومین پاسخ را دکتر جلال الدین مجتبوی در کتاب «کلیات فلسفه» ، ص 219 و 220 داده اند. ایشان می گوید گویا آقای هیوم تصور کرده است الهیون که می گویند خداوند جهان را تدبیر می کند، منظورشان این است که علل میانی و اسباب و وسایل طبیعی دخالتی ندارد در حالی که از نظر الهیون اسباب طبیعی، معارض سببیت خداوند نیست.
 این جواب نیز نمی تواند پاسخ این اشکال باشد زیرا سخن در ضرورت و عدم ضرورت است نه تناقض و عدم تناقض و سخن هیوم متعارض نیست تا با این پاسخ رد شود .
 3- در کتاب «خدا در فلسفه» که بخشی از کتاب «دایره المعارف فلسفه» نوشته پل ادواردز است پاسخی به این اشکال داده شده که مورد پذیرش است. وی می گوید از این دو تمثیل به لحاظ عقل، تمثیل جهان به مصنوعات بشری اولی است. زیرا اگر کل جهان را به یک موجود زنده تشبیه کنیم از آنجا که آن موجود از موجود دیگری زاییده شده است نقل کلام می شود در موجود زاینده. آن موجود نیز نیازمند تبیین دیگر است، و این سیر قطع نشده و به جایی نمی رسد. اما اگر جهان را به یک مصنوع بشری تمثیل کنیم این مشکل بوجود نخواهد آمد زیرا وقتی مثلا می خواهیم یک ساعت را تبیین کنیم دیگر نیازمند اثبات یک ساعت قبل از آن نیستیم، به این خاطر که علت این ساعت دیگر مانند خود او نیست. پس تبیین ما در همین جا متوقف می شود .
 نویسنده کتاب سپس می گوید آقای هیوم می تواند سوال مقدری نماید و آن اینکه بگوید درست است که سازنده ماشین، موجودی ماشینی نیست اما بالاخره خود موجودی هوشمند و منظم است و ما نقل کلام در همان موجود که خود او از کجا آمده است. به عبارت دیگر سه نظم وجود دارد: نظم ماشینی، نظم زیستی و نظم هوشمند. نظم زیستی بی پایان است زیرا اگر زاد و ولد باشد نقل کلام در آن می شود. نظم ماشینی بی پایان نیست زیرا ناظمش از جنس ماشین نمی باشد اما منتقل می شود به نظم هوشمند. حال همان نظم هوشمندانه نیازمند تبیین است .
 وی در پاسخ این سوال می گوید: اگر بنا باشد برای هر تبیینی تبیین دیگری داشته باشیم در این صورت درب علم بسته خواهد شد زیرا مساله ای نداریم که برای آن تفسیر علمی ارائه دهیم مگر اینکه سوال دیگری برای آن مطرح است . مثلا اگر بگویید عامل جذب اجسام چیست ؟ گفته می شود نیروی جاذبه زمین . حال می شود سوال کرد خود جاذبه از کجا آمده است. آیا چون نمی توان درباره جاذبه تبیینی ارائه داد اصل قانون جاذبه کنار گذاشته می شود؟ در دنیای علم تمام پاسخ ها به جایی می رسد که تبیینی نسبت به آن نداریم. حاصل سخن این می شود که تفسیر جهان به نظم ماشینی بهتر است از تبیین جهان به نظم زیست شناختی.
 عبارت ایشان چنین است: « هيوم در كتاب گفتگوهايى دربارۀ دين طبيعى، به مقايسۀ نظم با مصنوعات چنين اعتراض كرده است، كه ايجاد مصنوعات با طرحى انسان، ذاتا معقولتر از ايجاد موجودات بر اثر توليد مثل بيولوژيكى (زيست‌شناختى) نيست. هيوم مى‌پرسد، چرا ما اولى-و نه دومى-را، به‌عنوان مدل خلقت جهان اخذ مى‌كنيم؟ حتى اگر ما بپذيريم كه جهان نمايانگر نظم است، به چه دليل اين فرض كه جهان توسط يك موجود ذى شعور و از روى طراح خلق شده است، موجّه‌تر از اين فرض است كه بگوييم جهان مولود اتحاد جنسى دو جهان ديگر كه همچون پدر و مادر اين جهان هستند، مى‌باشد؟ در جواب هيوم مى‌توان استدلال كرد كه خلقت برخلاف توليد نسل، تبيين كاملتر و قانع‌كننده‌ترى عرضه مى‌كند، زيرا توليد نسل عبارت از تكثير فرد ديگرى از همان نوع است. بنابراين پاى موجود ديگرى را به ميان مى‌كشد، كه در مورد آن دقيقا همان سؤال مطرح مى‌شود. اگر ما در ابتدا متحيّر شويم كه چرا خرگوش اندامى دارد كه مناسب با برآورده كردن نيازهايش است؟ اين پاسخ كه دليل آن ناشى شدن آن خرگوش از خرگوش ديگرى با همان تناسب بدنى است، قانع‌كننده نمى‌باشد؛ اما اگر بتوانيم بپذيريم كه اين خرگوش بطور ارادى آن‌چنان ساخته شده است كه بتواند نيازهايش را برآورده سازد، پاسخ مناسبى داده‌ايم. هيوم ممكن است پاسخ دهد كه ذهن ناظم خود نيز احتياج به تبيين دارد. چرا ناظم داراى ذهنى است كه كاملا مناسب با نظم است؟ بدين ترتيب اين تبيين نيز مشكلاتى را به دنبال دارد، اما اين مشكل، مشكل قبلى نيست. اگر ما هر تبيينى را كه مشكلات تازه‌اى به دنبال دارد، رد كنيم، بايد همه علوم را كنار بگذاريم. » [2]
 بررسی و تکمیل جواب
 این تبیین برای پاسخ به اشکال هیوم مناسب است اما نیازمند مطلبی به عنوان تکمیل است. کار تبیین و بررسی چرایی امور مربوط به دستگاه عقل است. عقل نیز برای این منظور گاهی تبیین زیست شناختی و گاهی تبیین فلسفی ارائه می دهد. آنجا که عقل در پاسخ به سوالی که از پدیده ای شده از عقل تجربی پاسخ دهد نباید جوابی که داده شبیه همان سوال باشد زیرا در این صورت حکم عقلی داده نشده است. بر این اساس اگر کل جهان را به یک موجود زنده تشبیه کنیم چون موجود زنده از موجود زنده ای دیگر بوجود می آید و همین سوال در مورد او نیز جاری است این مانند آن است که سوال شود چرا این موجود دندان دارد پاسخ داده شود که چون پدر او دارای دندان است. در اینجا در حقیقت پاسخی داده نشده است. این در تبیین زیستی است اما اگر پاسخ عقل به چرایی، فلسفی و ریاضی باشد در این صورت باید بر اساس معیارهای عقل فلسفی در آنجا تصمیم گیری شود. مثلا گفته می شود چون جهان مانند یک ساعت عظیم و پیچیده است و پس مانند ساعت دارای ناظمی آگاه و مرید است. حال اگر سوال شود آن ناظم از کجا آمده است ، دیگر با برهان نظم نمی توان پاسخ داد، این پرسش از محدوده این برهان خارج است لذا باید به سراغ برهان دیگری رفت که برهان حدوث و امکان و وجوب است. بنابراین هر چند در شناخت همه امور به تبیین نیاز است و عقل بدون ملاک چیزی را قبول نمی کند اما این تبیین در حوزه های مختلف فرق می کند. اگر از مدار نظم خارج شویم به مدار برهان حدوث می رویم.
 حاصل این جواب این شد اگر شما جهان را به موجود زنده تشبیه کنید نیازمند تبیین تجربی هستید و این تبیین هرگز متوقف نمی شود اما اگر آن را به مصنوع بشری تشبیه کنید در این صورت به ناظم با عقل و هوش می رسید. حال اگر در مورد آن موجود سوال کنید از مباحث تجربی خارج شده و وارد مباحث فلسفی و ریاضی شده اید.


[1] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج1، ص547، ط انتشارات صدرا
[2] براهین اثبات وجود خدا در فلسفه، پل ادواردز، ص 78و79 ط مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo