< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

92/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : نظریه تکامل انواع و رابطه آن با آموزه های دینی
 فرضیه داروین درباره تطور انواع و ارکان آن
 در بحث تکامل و تحول انواع فرضیه ای که توسط لامارک فرانسوی مطرح شده بود، مورد نقد و بررسی قرار گرفت و معلوم شد که این فرضیه از نظر علمی نتوانست به تبیین تکامل و تطور انواع بر آید لذا بعد از وی فرضیه دیگری مطرح شد که چهره شاخص آن داروین ( 1809 1882 م) طبیعت شناس انگلیسی است. همزمان با وی دانشمند دیگری بنام والاس (1913 م) بدون اینکه از فرضیه داروین مطلع باشد، به این بحث پرداخته و شواهدی نیز بر این فرضیه اقامه نموده است . [1]
 فرضیه لامارک دو رکن داشت : 1- تغییر اعضای موجود زنده در اثر تغییرات محیطی 2- انتقال این تغییرات به نسل های بعدی از طریق وراثت . اما فرضیه داروین بر چهار رکن استوار است که از این قرار است :
  • تغییرات تصادفی
 موجودات زنده تغییر پذیر هستند و این اصلی تردید ناپذیر است که علم نیز آن را اثبات نموده است . وی دلیل این مطلب را این گونه اقامه نموده که گیاهان توسط کشاورز و حیوانات اهلی توسط دام پرور مورد اصلاح قرار می گیرد . آنان تغییراتی را در این جانداران ایجاد می کنند تا فوائد بهتری از آنها بدست آید. مثلا درختها توسط باغبان حرس می شود یا دام پرور از میان بچه های حیوان ، آنهایی که مزیتی دارند را نگاه داشته و پرورش می دهد تا نسل بعدی با آن مزیت ایجاد شود .
 داروین در این زمینه هم از کشاورزان و دام پروان بهره گرفته است و هم خود به صورت عملی در خانه خود آزمایشاتی را انجام داده است . وی همچنین برای بررسی بهتر فرضیه خود مکاتباتی با برخی از دانشمندان داشته و با برخی دیگر ملاقاتی داشته است. علاوه بر اینها در مدت 5 سال بر روی کشتی سلطنتی به دنبال شواهد برای فرضیه خویش می گشته است. در نهایت وی به این اصل دست یافته که موجودات تغییر پذیر هستند هر چند منشاء آن تغییرات برای ما به خوبی روشن نیست .
  • اصل تنازع بقاء
 بعد از تحقیقی که داروین در مورد تغییر جانداران انجام داد این سوال را مطرح کرد که آیا همان گونه که انسان در میان جانداران دست به گزینش می زند و تغییراتی را به دلخواه در آنها ایجاد می کند، آیا در میان سایر جانداران نیز این انتخاب و گزینش وجود دارد یا نه؟ به عبارت دیگر آیا مساله ای بنام انتخاب طبیعی در کنار انتخاب مصنوعی و بشری داریم یا نه؟ داروین در همین اثنا رساله ای از طرف مانوس که در مورد جمعیت نگارش یافته بود به دستش رسید و خیلی مورد توجه او قرار گرفت. مانوس در مورد جمعیت این نظریه را مطرح کرده بود که در طبیعت عاملی وجود دارد که کنترل میزان جمعیت است و اگر این عامل کنترلی نمی بود و انسان به صورت طبیعی از دنیا می رفت و مثلا صد سال عمر می نمود، میزان جمعیت کره زمین آن قدر زیاد می شد که دیگر جایی برای زندگی در آن نبود. جنگ هایی که میان انسان ها بوجود می آید، بلایای طبیعی مانند طوفان، زلزله، سیل و بیماری ها همه عواملی هستند که در طبیعت وجود دارد و میزان جمعیت را در حد مناسبی در می آورد. داروین نیز این مساله را در مورد حیوانات جاری کرد و گفت اگر حیوانات بخواهند به صورت طبیعی زندگی کنند، جهان پر از آنها خواهد بود ، لذا عاملی طبیعی دست به گزینش در آنها می زند .
  • انتخاب اصلح
 داروین بعد از این بیان کرد در میان جانداران همیشه نزاعی برقرار است . این نزاع گاه در میان افراد یک نوع است و گاه در میان افراد یک نوع و انواع دیگر جاندار صورت می گیرد . همچنین گاه تنازع میان جاندار و غیر جاندار است . در این میان جانداران باقی می مانند که دارای مزیت و برتری بیشتری نسبت به سایرین باشند . حیواناتی که دارای اندام قوی تری هستند و یا حیواناتی که از نظر روحی قوی تر هستند در این نزاع باقی مانده و سایرین از بین می روند. این مزیت ممکن است اکتسابی باشد و یا ممکن است خود به خودی بوجود آمده باشد. وی این اصل را انتخاب طبیعی نامید . این اصل به اصل بقاء انسب نیز معروف است .
  • اصل توارث
 داروین برای اثبات فرضیه خویش مساله توارث را نیز مطرح نموده است و گفته است بعد از اینکه در تنازع برای بقاء، حیواناتی باقی ماندند که دارای مزیت بیشتری هستند، این مزیت از طریق توارث به نسل های بعدی منتقل می شود. با انتقال این صفات دوباره داستان تنازع بقاء و انتخاب طبیعی جاری می شود و این امر تا آنجا پیش می رود که آن قدر مزیت انباشته می شود که نوع دیگری حاصل می شود .
 در کتاب تاریخ و فلسفه علم درباره ارکان نظریه داروین چنین آمده است «کتاب منشا انواع نخست به بررسی شواهد تنوع پیدایش گاه به گاه افرادی از یک نوع که از پاره ای جهات نسبت با سایر همنوعان خود تفاوت های بارز یا اندک دارد می پردازد. داروین بیشتر شاهد های کتاب خود را از آزمایشات بر روی کشتی سلطنتی و از تجربه های خود در کار تکثیر کبوتر و پرورش گیاهان در باغچه خود بر می گرفت اما او به مشاهده های خود بسنده نکرد و با پرورش دهندگان جانورانی چون سگ و اسب باب مکاتبه را گشود. کتابهای سیاحان و طبیعی دانان را خواند و یاداشت برداشت و در جستجوی اطلاع، به دیدار دانشمندان دیگر می شتافت . داروین با آنکه پیدایش به ظاهر همگانی تنوع را امری ثابت شمرده اما یادآوری کرده که باید تنوع را واقعیتی تجربی دانست و به همین حد بسنده کرد زیرا دانش کنونی ما علتهای این تنوع را کشف نکرده است. نمی دانیم چرا تنوع روی می دهد و نمی توانیم ماهیت آن را پیش بینی کنیم لذا ناگزیریم تنوع را به عنوان امری مسلم بپذیریم ... داروین معتقد است همان گونه که در میان جانداران اهلی تنوع های پیش بینی ناپذیر هست در میان جانداران وحشی نیز هست، هر چند این تنوع شاید به یک نسبت نباشد . گزینش طبیعی همان کاری را می کند که گزینش مصنوعی پرورش گر با جانداران اهلی . موضوع اصلی کتاب منشا انواع این اندیشه ساده است که رقابت، همان کاری را در طبیعت وحشی می کند که پرورش گر در میان جانداران اهلی می کند. یعنی حذف و اصلاح از راه تنوع و گزینش طبیعی صورت می گیرد . » [2]
 ایان باربور نیز در کتاب علم و دین، ارکان فرضیه داروین را بیان نموده است. [3] البته ایشان از سه اصل نام برده و اصل وراثت را مطرح نموده است در حالی که اگر این اصل را کنار بگذاریم این فرضیه شکل نخواهد گرفت. زیرا تا این مزایا به نسل بعدی منتقل نشود و کم کم زیاد نشود ، تغییر نوع صورت نخواهد گرفت .
 در کتاب تاریخ علم نیز آمده است « داروین اگر چه معتقد بود گزینش طبیعی علت اصلی تطور است. مفهوم لامارکی وراثت خصائص را که از راه عمل طولانی مدت استفاده یا عدم استفاده کسب می شود کنار نگذاشت » [4]
 در کتاب تاریخ و فلسفه علم نیز اصل وراثت به عنوان ارکان فرضیه داروین بیان شده است اما ایشان این فرق را بین اصل وراثت در فرضیه لامارک و داروین می گذارد که لامارک وراثت را در صفاتی که از محیط منتقل می شد قرار داده بود اما داروین بیشتر تاکیدش بر تفاوت های خود به خودی بود.
 در کتاب توحید شهید مطهری نیز این ارکان بیان شده است . یکی از حضاری که در مجلس درس استاد شرکت می کرده به خوبی و روانی به بیان فرضیه داروین و ارکان آن پرداخته است. « تاریخچه فرضیه تکامل جانداران ... داروین ابتدا طرفدار ثبات انواع بود ولی ضمن مطالعاتش، اول متوجه شد که تنوع میان جانداران و گیاهان اهلی خیلی بیشتر از تنوع جانوران وحشی است . یعنی مثلا نژادهای کبوتر وحشی بسیار نادر است در حالی که نژادهای کبوتر اهلی بسیار فراوان است . خودش 120 نوع کبوتر را جمع آوری نموده بود . بعد متوجه شد که پرورش دهندگان جانوران و گیاهان وقتی صفت ممتاز و مفیدی را در گیاه یا جانوری می بینند آن جانور یا گیاه را جداگانه پرورش می دهند و در نتیجه آن صفت مفید تقویت می شود و در نسل های بعدی این صفت انتقال داده می شود بطوری که پس از مدتها ایجاد نوع جدید می کند . داروین این مساله را انتخاب مصنوعی نامید . داروین پس از خواندن کتاب مالتوس عاملی را بنام انتخاب طبیعی در طبیعت کشف کرد که اساس فرضیه خودش را بر آن نهاد. به این معنا که گفت تمام انواع جانوران و گیاهان به وضع بی حسابی به تولید همنوعان خودشان مشغول اند، به صوری که اگر زاده های یک نوع از جانور یا گیاه فرضا سوسک یا خرگوش یا خزه تنها در زمین باقی بمانند در مدت کوتاهی تمام سطح زمین را سوسک یا خرگوش یا خزه فرا خواهد گرفت و اگر تمام مردم زمین به مرگ طبیعی بمیرند بعد از گذشت هزار سال جای برای ایستادن قائم در زمین پیدا نخواهد شد.» [5]
 نکته :
 داروین انسان با حوصله و متواضعی بوده است . برخی می خواهد زودی به جایی برسند و جایگاهی بدست آورند اما برخی با حوصله عمل می کنند. به عنوان نمونه مرحوم فاضل مقداد همان ابتدا شروع به نوشتن کتاب ننمود بلکه ابتدا شارح بود، وی سالها در سایه علامه حلی راه می رود و بر کتاب او شرح و حاشیه می زند تا کم کم خود کتابی را بنویسد . علامه حلی نیز سالها شارح کتب خواجه نصیر الدین طوسی است. اما برخی شتاب زده عمل می کنند.
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] جزئیات بیشتر این بحث در کتاب تاریخ و فلسفه علم، هالزی هال و تاریخ علم، دام پیر آمده است .
[2] تاریخ و فلسفه علم ، ص 335-339 و 341-343
[3] علم و دین ، ص 106
[4] تاریخ علم ، دام پیر ، ص 325
[5] توحید ، شهید مطهری ، ص 264

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo