< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی عقل در قرآن

 خلاصه دیدگاه علامه طباطبایی درباره نگاه قرآن درباره عقل، چنین است :

ادراک عقلی موهبتی است که در فطرت و سرشت انسان قرار داده شده و انسان می تواند با کمک آن، حق و باطل را تشخیص داده و خیر و شر را باز بشناسد . ادراک عقلی محدود است و نمی تواند تفاصیل حق و باطل و خیر و شر را بشناسد ولی بر شناخت اصول و شالوده های آن تواناست . بر اساس این اصول و شالوده ها ضرورت وحی اثبات می شود. وحی اطلاعات گسترده ای در اختیار عقل قرار می دهد تا عقل بتواند به واسطه آنها تعقل نماید. عقل فطری، آدمی را به دو راهنما ارجاع می دهد

 الف) تفکر عقلی مستقل در مواردی که توان آن را دارد.

 ب) شنیدن سخن حق از هادیات معصوم الهی در مواردی که توان ادراک آن را ندارد.

تفکر عقلی سلیم ، انسان را به خداشناسی و خدا پرستی سوق می دهد و از کفر و شرک باز می دارد . خطاهایی که برای مومنان و خداپرستان در تفکر عقلی رخ می دهد مربوط به عقل سلیم آنها نیست بلکه ناشی از عوامل دیگری است که بر تفکر عقلی عارض می شود . قرآن کریم تنها تفکر قدسی و ایمانی را تفکر عقلی می داند و غیر آن را تفکر عقلی اصیل نمی شمارد .

 ( المیزان ، ج 2 ، ص 249 و 250 و جاهای دیگر )

روش در تفسیر

 علامه طباطبایی مساله جهل بسیط و مرکب را در تفکر انسان نفی نمی کند. جهل بیسط در اینجا به معنای محدود بودن عقل در درک برخی حقایق است . عقل در مواردی مانند تفاصیل مربوط به عالم معاد محدود است و نمی تواند مستقلا درکی داشته باشد. عقل در اینجا نظر می دهد که "نمی دانم" . همچنین در مواردی که عقل توانایی دارد گاه به جهت تسلط قوای دیگر نیم تواند به واقع دست یابد . این جهل مرکب است.

 آیا عقل بما هو هو چنین مشکلی دارد ؟ خیر عقل سلیم و فطری هر جا توانش نیست وارد نمی شود . عقل در این موارد حکم می کند به کسی که معصوم است و عقل آنها تحت تاثیر امیال قرار نمی گیرد مراجعه کند. باید دستاورد عقل به معصوم عرضه شود و این نیز خود حکم عقل است .

 علامه در جلد سوم المیزان می گوید آنچه در تفسیر قرآن کریم مهم است روشی است که برگزیده می شود . اگر مفسر روش ناصحیحی را به کار ببرد و لو به واقع هم برسد باز خطا کرده است . نبی مکرم اسلام می فرماید « مَنْ قَالَ فِي الْقُرْآنِ بِرَأْيِهِ فَأَصَابَ فَقَدْ أَخْطَأ»[1] .

 آقای سروش در کتاب قبض و بسط گفته است نه در فقه جعفری حق به صورت تام وجود دارد و نه در فقه حنفی بلکه در هر دو حق یافت می شود .

 نقد این سخن آن است که اگر می گویید فقیهان همه آرائشان مطابق با واقع نیست حرف درستی است اما آراء فقیهان مقیاس صدق نیست بلکه آنچه معیار صدق است ، روش و مدرک است . ملاک در تفسیر رازی و علامه، منهج و مدرک است . در فقه جعفری گفته شده عقل قطعی حجت است . اما فقه حنفی عقل ظنی را حجت می داند . او قیاس را هم حجت می داند . حال می گوییم تفسیر به رای به نتیجه بر نمی گردد بلکه به روش بر می گردد . اگر در تفسیر از قیاس استفاده شود ، آن تفسیر، و لو به واقع برسد ، تفسیر به رای خواهد بود.

روش تفسیر قرآن به قرآن توسط علامه

 به عنوان نمونه روش علامه ، تفسیر قرآن به قرآن است . وی این روش را از سنت اخذ نموده است. در روایت آمده که ما احادیث را بر قرآن عرضه می کنیم . این روایات نشان می دهد ما می توانیم قرآن را بفهمیم . البته در اینجا مراد فهم فی الجمله است . برای فهم نیازمند سنت هم هستیم .

اتهامی بر علامه

 برخی چنین اشکال نموده اند که علامه طباطبایی با قول به تفسیر قرآن به قرآن ، همان سخن حسبنا کتاب الله را مطرح نموده است . اما این مطلب دروغی به علامه است . علامه می فرماید ما فی الجمله قرآن را می فهمیم . اما در سه حوزه محتاج یه معصومین هستیم

در جزئیات و تفاصیل احکام در حوزه هایی که از حیطه عقل خارج است . (ابن سینا هم فرمود در معاد جسمانی ، عقل چیزی نمی ففهمد و باید به معصوم رجوع نمود. ) در فهم غرر معارف اسلامی

عقل علمی در قرآن

 گفته شد بر اساس قرآن کریم ، عقل آنجا که به سعادت برسد ، عقل خوانده می شود و الا سفاهت است . « و من یرغب عن .... » در اینجا سوالی مطرح است و آن اینکه اگر عقلی در ریاضی کار کند یا در علوم طبیعی تلاش نماید آیا عقل او عقل نیست ؟

 پاسخ آن است که هر گاه عالم فیزیک دان ، منجم و سایر عالمان که موضع شناخت آنها فعل الهی است، درباره هر چیزی بحث نمایند در حقیقت درباره فعل خدا سخن گفته اند . قدسی بودن کار این دانشمندان به نتیجه کار آنها نیست بلکه به سه چیز است :

اگر به عقل فطری گوش کرده باشند و خداپرست باشند . در انجام کارهای علمی خویش، نیتشان خیر باشد مثلا برای رساندن نفع به بشریت انجام دهند . آداب علم ، متدولوژی و روش را رعایت کنند .

 اگر چنین باشد، عمل آنها می شود قدسی . مثلا زبان و الفاظ، اعتباراتی که انسان برای رفع نیازهای خود جعل نموده است . اگر عالم زبان با نیت خیر و براساس جهان بینی توحیدی عمل کند، کار او قدسی خواهد بود .

 در اینجا توجه به نکته روشی لازم است و آن اینکه ما در بحث علمی باید معارف را از قرآن و سنت اخذ کنیم . آنها را خوب و با تامل هم بخوانیم . سپس با بدست آوردن یک خط کش و معیار محکم هر جا وارد شدیم سخنانشان را با این شاخص بسنجیم .

 بنابراین این علوم از نظر قرآن منطقه الفراغ نیست که خالی باشد و بی جواب مانده باشد همه این علوم اگر روششان صحیح باشد، ساختار و جهان بینی آن درست باشد و نیت هم خیر باشد ، قدسی خواهد بود .

 نکته دیگر اینکه عقل نظری یا عملی بودن نمی تواند ملاک قدسی و الهی بودن باشد. مثل اینکه گفته شود عقل نظری قدسی است اما عقل عملی غیر قدسی است .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] ارشاد القلوب ، ج1 ، ص 79

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo