< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 34

بسم الله الرحمن الرحیم

 ویژگی وحی نبوت
 افضلیت ائمه بر انبیا علیهم السلام
 جمع بندی مباحث قبل
 
 گفته شد دیدن ملک به خودی خود ملاکی برای کمال نیست.زیرا اگر بخواهد چنین باشد کافران و ناصالحان هم دیده اند. پی آنها هم باید نسبت به دیگران کمال داشته باشند.
 اشکال:
  فرق است بین کسی که می بیند و نمی شناسد و آنجا که آگاهانه است. قوم لوط ملائکه را دیدند اما نمی دانستند که آنها فرشته هستند. پس نقض نیست . مانند امام عصر(ع) که بر طبق روایات «یرونه ولا یعرفونه» حال اگر کسی در عصر غیبت، امام را که می بیند او را بشناسد. پس صرف دیدن کمال نیست. اما اگر کسی ببیند و بشناسد این می شود نشان کمال.
 پاسخ:
  اولا:
 این گونه نیست که در همه موارد تمثیل بشری فرشته را دیده باشد، او را نشناخته باشد مواری بوده که افراد غیر صالح فرشته را دیده اند و آن را شناخته اند. مثلا در جریان منصور دوانیقی لعنة الله علیه و برخوردی که با امام صادق(علیه السلام) داشتند. روزی منصور قصد شهادت امام را داشت و دنبال بهانه بود روزی می خواست امام را شهید کند اما بلندشد و دوباره نشست تا چند مرتبه وقتی منصرف شد و علتش را از او پرسیدند منصور گفت در هنگامی که تصمیم گرفتم امام را بکشم پیامبر را دیدم که در حالتی عصبانی مرا خطاب می کرد که اگر اینکار را بکنی تو را می کشم. لذا شناخت ملک یا دیدن ائمه اطهار، باز دلیل بر کمال نمی باشد.
 مواردی داریم که مظلوم واقع شده اند و به امیر المومنین و یا قمر بنی هاشم علیهما السلام استغاثه کردند و ایشان امام را دیدند و نجات یافتند.اینجا دیدن و شناختن دلیل کمال نشده است.
 ثانیا:
 اینکه وقتی دانی عالی را ببیند این ملاقات نشان دهنده نوعی کمال است بالخصوص که امری خارق العاده باشد. اما در مورد مذکورنظر معروف افضلیت انبیاء علی الملائکه است بخصوص در باره وجود نبی که اشرف مخلوقات است و دیدن ملک برای ایشان کمال آور نیست. حال کسی که وجود اعلی دارد برای دیدن ملک که وجود دانی دارد، کمال نمی باشد. بنابراین رویت انبیاء و ائمه اطهار، ملائکه را نشانه کمال نمی باشد بلکه تنها رمز و نشانه ای است. یعنی مقصود این روایات ملاک برتری نیست بلکه رمز و نشانه است. ما بین مقام اثبات و ثبوت تفکیک قائل شدیم.اگر کسی این بیان ما را نپذیرد باید برود سرا غ نظر مرحوم شعرانی هر چند ایشان نظرشان را تصریح نکردند اما می شود تصحیح کرد. که بگوییم مقصود ایشان که می گوید علم این مورد را واگذارمی کنیم به ائمه علیهم السلام این است که ما تعارض را قائل نمی شویم چون ادله افضلیت ائمه بر انبیا غیر از نبی اسلام دلالتا و سندا قطعی است و ما این ظاهر روایات را نمی پذیریم چون ظاهر این روایات افضلیت را زیر سوال می برد اما نمی دانیم که چه بگوییم .
 یعنی اصل مسئله را مرحوم شعرانی نمی گویند واگذار کنیم به ائمه چرا که اصل مسئله تناقض است ، بلکه اینکه این روایات چه می گوید را به ائمه واگذاریم چون توجیهی نمی توانیم بکنیم.
 جمع بندی امتیازات وحی نبوت
 اصل بحث این بود که ملاک امتیاز وحی نبوت چیست؟ در پنج محور صحبت شد.
 1- به لحاظ فاعلی
 به لحاظ فاعلی گفته شد فاعل وحی نبوت واقسام وحی به اولیای الهی خدای متعال است و اختلافی در این نداریم.
 2- به لحاظ قابلی
 گفته شد انبیاء نسبت به پیروانشان از حیث درجه وجودی بالاتر بودند. اگر در میان پیروان او ولیّی از اولیاء باشد که به او هم وحی می شود، وحی نبی به لحاظ قابل برتری دارد بر آن وحی اما افضلیت از آنان
 بر غیر پیروانشان که دلیل داشته باشیم آنها مقامشان بالاتر از انبیا است، ثابت نیست.مثل
  ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت خضر برای موسی علیه السلام.
 3-از نظر غایی اهداف
 ده غایت و غرض در باب نبوت مطرح شده ازبین آنها دوموردش ویژه انبیاء شد:
 1.دریافت معارف و احکام دینی
  2. تبیین و تفسیر آن معارف
 توضیح معارف در مرحله اول از انبیاست اما در مرحله بعد به اوصیا هم رسیده است.
  در مرحله اول از ویژگی های انبیاست.اما سایر اهداف مشترک می باشد.یعنی بقیه مواردی
  که از فلسفه انبیا شمرده شده از ویژگی های خاص انبیا نیست.
 4.به لحاظ محتوی و مضمون وحی
 در مورد کتاب آسمانی طبق آیه ای که فرمود« أُولئِكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّة»
 کتاب حکم و نبوت امتیاز بود. اما آنچه از بین این سه به عنوان محتوای وحی از اختصاصات انبیا
  است ، کتاب آن هم کتاب شریعت است چرا که کتاب آسمانی به سه دسته تقسیم می
  شود.
 1.کتاب شریعت و محور
 2. کتاب شریعت و محدود
 3. کتاب غیر شریعت مانند زبور داود علیه السلام.
 آنچه مورد امتیاز است کتاب شریعت است. کتاب شریعت هم آنچه شاخص است، قسم اول
  است یعنی کتاب شریعتمادر و محور که کتاب انبیائ اولوالعزم است و اگر کتابی هم قائل
  بشوم از آدم علیه السلام تا نوح، این کتاب شریعت مادر می شود شش مورد.
 5.به لحاظ کیفیت ارتباط
 آیا چگونگی ارتباط انبیاء با عالم غیب دارای ویژگی بود که ملاک امتیاز باشد؟ ما حصل این شد
  بله نبی و رسول در هنگام دریافت معرفت و شریعت، فرشته ملک را می بینند اما محدث
 نمی بینند. پس این مورد هم می شود ما به الامتیاز.
 
 اطمینان نبی به صدق وحی
 یعنی انبیاء از کجا مطمئن می شدند این مطلب از جانب خداست؟
 آیا امکان شک نیست آیا فرض شک خلاف هم هست به لحاظ عقلی؟ یعنی از حیث امکان چنین فرضی ممکن است یانه؟ اگر ممکن است چه قرینه ای داشتند که آن احتمال باطل است؟
  برای غیر انبیاء برای صدق سخن او بهترین امر معجزه بوده است. دیگران از راه معجزه کشف
  می کنند صدق دعوی نبی را. در مرحله اول شک و احتمال خطا است و با آمدن معجزه این
  احتمال از بین می رود.
  در اینجا دو مسئله است.
 الف)پی بردن به حقایق دعوی انبیاء برای دیگران که با معجزه معلوم می شد.
 ب) پی بردن به حقانیت مطلب و مضمون وحی برای خود انبیاء یا امام و محدث .
 جالب اینجاست که طرح این مسئله از طرف اصحاب ائمه استفهام شده مثل محمدبن مسلم، زراره نه از طرف زنادقه (یعنی طرح سوال همشه شبهه نبوده است بلکه برای فهم است )
  در سوره نجم آمده « ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌» [1] «آنچه را دل ديد انكار[ش‌] نكرد. » خداوندمتعال شهادت می دهد آنچه پیامبر می گوید و قلب و نفس پیامبردیده دروغ نیست و آیه ای که بیان دارد که خداوند رسول را ازجوانب مختلف حمد می کند تا مطلب به صورت کامل و بدون خطا مطرح شود.
 البته ادله عصمت هم این مطلب ما را بیان می کند و دریافت را خالی از القا و نفوذ شیطان می داند. اما اینها شهادت خداوند است برا ی درستی وحی برای دیگران اما اینکه خود پیامبر چگونه علم پیدا کند در قرآن نیست اما در روایات آمده است.
 بیان روایات
 در روایات آمده که پیامبراز کجا می فهمد آنچه دریافت کرد شیطانی نیست؟ فرمود می شود این به توفیق من الله باشد.
 « قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ كَيْفَ يَعْلَمُ أَنَّ الَّذِي رَأَى فِي الْمَنَامِ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ مِنَ الْمَلَكِ قَالَ يُوَقَّعُ عِلْمُ ذَلِكَ حَتَّى يَعْرِفَه‌ » [2]
 حدیث دیگر: «ما علم رسول اللّه أنّ جبرئيل جاء من قبل اللّه الّا بالتوفيق» [3]
 
 بیان شارحین کافی در توفیق من الله
 ملا صدرا
 از شارحین کافی مثل ملاصدرا چیزی در اینجا نفرموده است.
 ملاصالح
  مرحوم ملاصالح عبارتی دارند: «معنى التوفيق هنا خلق القدرة على‌تمييز الخطأ عن الصواب‌ خلق القدرت علی تمیز الخطا عن الصواب» [4]
 .
 مرحوم مجلسی
 اما مرحوم مجلسی هم در مرآت و در هم دربحار دو نکته و دو احتمال را فرموده اند:
 الف) توفیق یعنی خداوند اسباب چنین معرفتی را به پیامبر اعطا می کند یعنی معجره ای را مقارن با آن به او عطا می کند. گویی پیامبر دو نوع معجره داشته است. یکی معجره برای دیگران و یکی معجزه برای خود ایشان.
 ب) خداوند علم ضروری و بدیهی را در او پدید آورد.
 ایشان درشرح حدیث کافی می فرماید: «قوله عليه السلام: «يوفق لذلك» أي يعطيه أسباب تلك المعرفة و يهيئها له من معجزة مقارنة له أو إفاضة علم ضروري به‌» [5]
 و ایشان در شرح حدیث توحید صدوق می فرمایند: «أي وفقه بأن علم علما ضروريا أنه جبرئيل و ليس بشيطان أو قرن الوحي بمعجزات علم بها أنه من قبل الله‌» [6]
 قاضی سعید قمی
 انصافا مرحوم قاضی سعید اینجا غوغا کرده و مسئله را حل کرده است. این بیان ایشان را که مطالعه می کردم به یاد بیان علامه شعرانی افتادم که فرمودند: که باید قاضی سعید شد تا توحید را بفهمید.
 
 «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته »


[1] . النجم 11
[2] . اصول کافی ج 1 باب فرق بین رسول و محدث ج 4
[3] . بحار ج 18 ص 256 از توحید شیخ صدوق ص 242
[4] . شرح اصول الكافي، ج‌5، ص: 145
[5] . مرآت العقول ج 2 ص 292
[6] . بحار ج 18 ص 257

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo