درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
98/09/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ ادله امر به معروف و نهی از منکر و مسائل آن/ بیان نظر امام خمینی
متن تحریر الوسیله:
كتاب الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر
و هما من أسمى الفرائض و أشرفها، و بهما تقام الفرائض، و وجوبهما من ضروريات الدين، و منكره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الكافرين و قد ورد الحثّ عليهما في الكتاب العزيز و الأخبار الشريفة بالسنة مختلفة، قال اللّه تعالى ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ و قال تعالى ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾ إلى غير ذلك.
و عن الرضا عليه السلام «كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقول:
إذا أمتي تواكلت الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فليأذنوا بوقاع من اللّه» و عن النبي صلّى اللّه عليه و آله «إن اللّه عز و جل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لا دين له، فقيل و ما المؤمن الضعيف الذي لا دين له؟ قال:
الذي لا ينهى عن المنكر» و عنه صلّى اللّه عليه و آله أنه قال: «لا تزال أمتي بخير ما أمروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و تعاونوا على البرّ، فإذا لم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات، و سلط بعضهم على بعض، و لم يكن لهم ناصر في الأرض و لا في السماء» و عن أمير المؤمنين عليه السلام أنه خطب فحمد اللّه و أثنى عليه ثم قال: «أما بعد فإنه إنما هلك من كان قبلكم حيثما عملوا من المعاصي و لم ينههم الربانيون و الأحبار عن ذلك، و أنهم لمّا تمادوا في المعاصي و لم ينههم الربانيون و الأحبار عن ذلك نزلت بهم العقوبات، فأمروا بالمعروف و انهوا عن المنكر، و اعلموا أن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر لن يقربا أجلا، و لن يقطعا رزقا» الحديث و عن أبي جعفر عليه السلام أنه قال: «يكون في آخر الزمان قوم يتبع فيهم قوم مراءون فيتقرؤون و يتنسكون حدثاء سفهاء لا يوجبون أمرا بمعروف و لا نهيا عن منكر إلا إذا أمنوا الضرر يطلبون لأنفسهم الرخص و المعاذير- ثم قال-: و لو أضرت الصلاة بسائر ما يعملون بأموالهم و أبدانهم لرفضوها كما رفضوا أسمى الفرائض و أشرفها، إن الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة عظيمة بها تقام الفرائض، هنالك يتم غضب اللّه عز و جل عليهم فيعمّهم بعقابه، فيهلك الأبرار في دار الأشرار، و الصغار في دار الكبار» و عن محمد بن مسلم قال: «كتب أبو عبد اللّه عليه السلام الى الشيعة ليعطفن ذوو السنّ منكم و النّهى على ذوي الجهل و طلاب الرئاسة، أو لتصيبنكم لعنتي أجمعين» إلى غير ذلك من الأحاديث.
القول في أقسامهما و كيفية وجوبهما
مسألة 1 ينقسم كل من الأمر و النهي في المقام إلى واجب و مندوب
فما وجب عقلا أو شرعا وجب الأمر به، و ما قبح عقلا أو حرم شرعا وجب النهي عنه، و ما ندب و استحب فالأمر به كذلك و ما كره فالنهي عنه كذلك.
مسألة 2 الأقوى أن وجوبهما كفائي،
فلو قام به من به الكفاية سقط عن الآخرين، و إلا كان الكل مع اجتماع الشرائط تاركين للواجب.
مسألة 3 لو توقف إقامة فريضة أو إقلاع منكر على اجتماع عدة في الأمر أو النهي
لا يسقط الوجوب بقيام بعضهم، و يجب الاجتماع في ذلك بقدر الكفاية.
مسألة 4 لو قام عدة دون مقدار الكفاية و لم يجتمع البقية و لم يمكن للقائم جمعهم
سقط عنه الوجوب و بقي الإثم على المتخلف.
مسألة 5 لو قام شخص أو أشخاص بوظيفتهم و لم يؤثر لكن احتمل آخر أو آخرون التأثير
وجب عليهم مع اجتماع الشرائط.
مسألة 6 لو قطع أو اطمأن بقيام الغير لا يجب عليه القيام،
نعم لو ظهر خلاف قطعه يجب عليه، و كذا لو قطع أو اطمأن بكفاية من قام به لم يجب عليه، و لو ظهر الخلاف وجب.
مسألة 7 لا يكفي الاحتمال أو الظنّ بقيام الغير أو كفاية من قام به،
بل يجب عليه معهما، نعم يكفي قيام البينة.
مسألة 8 لو عدم موضوع الفريضة أو موضوع المنكر سقط الوجوب
و إن كان بفعل المكلف، كما لو أراق الماء المنحصر الذي يجب حفظه للطهارة أو لحفظ نفس محترمة.
مسألة 9 لو توقفت إقامة فريضة أو قلع منكر على ارتكاب محرم
أو ترك واجب فالظاهر ملاحظة الأهمية.[1]
كتاب امر به معروف و نهى از منكر
اين دو از والاترين و شريفترين واجبات مىباشند و به وسيله اين دو، واجبات برپا مىشود، و وجوب شان از ضروريات دين است و منكر وجوبشان در صورت توجه به لازمه انكار و ملتزم شدن به آن از كفار مىباشد. و در كتاب عزيز )قرآن) و احاديث شريفه با زبانهاى مختلف بر آنها ترغيب شده است. خداوند متعال مىفرمايد: «و بايد از شما امتى باشند كه دعوت به خير نمايند و امر به معروف و نهى از منكر كنند، و آنان همان رستگارانند». و خداوند متعال مىفرمايد: «شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد؛ امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان مىآوريد» و آياتى ديگر. و از حضرت رضا عليه السلام است كه: «رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمود: وقتى امت من امر به معروف و نهى از منكر را بر عهده يكديگر بگذارند و خود شانه خالى كنند، پس اعلان به رويارويى با خداوند مىنمايند». و از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه: «حقيقتاً خداى عزّ و جلّ نسبت به مؤمن ضعيفى كه دين ندارد، بغض دارد. پس گفته شد: مؤمن ضعيفى كه دين ندارد، چه كسى است؟ فرمود: كسى است كه نهى از منكر نمىكند» و از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه فرمود:
« مادامىكه امت من امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و بر نيكى كمك مىنمايند، در خير مىباشند.پس وقتى چنين نكردند، بركتها از آنان سلب مىشود و بعضى از آنها بر بعضى ديگر مسلط مىشوند و براى آنها ياورى نيست نه در زمين و نه در آسمان» و از امير المؤمنين عليه السلام است كه خطبه خواند و ستايش خدا را نمود و بر او ثنا فرستاد سپس فرمود: «اما بعد، همانا از پيشينيان، كسانى كه هلاك شدند، تنها وقتى بود كه گناهان را انجام مىدادند و ربّانيون و احبار، آنان را از اين كار، نهى نمىكردند و به درستى كه آنان چون در معاصى، به آخرين درجه رسيدند و ربّانيون و احبار، آنان را از اين كار منع ننمودند، عقوبتها بر آنان نازل شد، پس امر به معروف كنيد و نهى از منكر بنماييد و بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز اجلى را نزديك نمىكنند و رزقى را قطع نمىنمايند»، تا آخر حديث. و از أبو جعفر (امام محمّد باقر) عليه السلام است كه فرمود: «در آخر الزمان گروهى هستند كه در ميان آنان از دستهاى رياكار پيروى مىشود كه قرآن خواندن و عبادت كردن را به خود مىبندند تازه به دوران رسيدگانى بىخردند، نه امر به معروف را واجب مىشمارند و نه نهى از منكر را، مگر زمانى كه از ضرر آن آسوده خاطر باشند به دنبال آن هستند كه براى خودشان رخصتى بيابند و عذرى پيدا كنند- سپس فرمود-: و اگر نماز به ديگر كارهايى كه با اموالشان و يا با بدنهايشان انجام مىدهند ضرر مىرسانيد حتماً نماز را ترك مىكردند همانگونه كه بالاترين و شريفترين واجبات (يعنى امر به معروف و نهى از منكر) را ترك كردند، همانا امر به معروف و نهى از منكر واجب بزرگى است كه با آن واجبات برپا مىشود. در آنجا غضب خداى عزّ و جلّ به مرحله كمال مىرسد و خداوند همه را با عقابش فرا مىگيرد، پس نيكان در خانه بدان و كودكان در خانه بزرگترها نابود مىشوند«.
و از محمّد بن مسلم (روايت) است كه گفت: «حضرت امام صادق عليه السلام به شيعيان نوشت كه: بايد حتماً سالمندان و خردمندان شما به نادانان و رياستطلبان توجهى بكنند (امر به معروف و نهى از منكر كنند) و يا آنكه لعنت من حتماً به همه شما خواهد رسيد». و احاديث ديگرى از اين قبيل.
گفتارى در مورد اقسام امر به معروف و نهى از منكر و كيفيت وجوب آنها
مسأله 1- در اينجا هر كدام از امر به معروف و نهى از منكر به واجب و مستحب تقسيم مىشود، پس چيزى كه عقلًا
يا شرعاً واجب است، امر به آن واجب مىباشد و چيزى كه عقلًا قبيح، يا شرعاً حرام است، نهى از آن واجب مىباشد و چيزى كه مندوب و مستحب باشد، امر به آن چنين است و آنچه مكروه باشد، نهى از آن چنين است.
مسأله 2- اقوى آن است كه وجوب امر به معروف و نهى از منكر كفايى است، بنابراين
اگر «من به الكفاية» (تعداد كافى) قيام به امر به معروف و نهى از منكر نمايد، از ديگران ساقط مىشود وگرنه، در صورتى كه شرايط وجوب جمع باشد، همه ترك واجب نمودهاند.
مسأله 3- اگر اقامه واجبى، يا ريشهكن كردن منكرى، متوقف بر اين باشد كه عدهاى با هم در امر كردن يا نهى نمودن اجتماع نمايند، با اقدام بعضى از آنان، وجوب ساقط نمىشود و بايد در اين جهت به مقدار كافى اجتماع كنند.
مسأله4- اگر عدهاى كه كمتر از مقدار كفايتند قيام كنند و بقيه با آنان اجتماع ننمايند و براى قيامكننده جمع نمودن بقيه ممكن نباشد، واجب از قيامكننده ساقط مىشود و گناه بر عهده تخلف كننده باقى مىماند.
مسأله 5- اگر شخصى يا اشخاصى به وظيفه خود قيام نمايند ولى اثر نكند، اما ديگرى يا ديگران احتمال تأثير بدهند، با اجتماع شرايط بر آنان واجب مىباشد.
مسأله 6- اگر قطع يا اطمينان پيدا كند كه ديگرى (براى انجام اين وظيفه) بپاخاسته، بر او واجب نيست بپاخيزد، ولى اگر خلاف قطعش آشكار شود، (بپاخاستن) بر او واجب مىباشد. و همچنين اگر قطع يا اطمينان پيدا كند به كفايت كسى كه بپاخاسته، بر او واجب نمىباشد و اگر خلاف آن آشكار شود، واجب است.
مسأله 7- احتمال يا گمان به اينكه ديگرى قيام نموده، يا كفايت كسى كه قيام نموده، كافى نيست؛ بلكه با دادن احتمال يا داشتن گمان نيز بر او واجب است، ولى اگر بيّنه قائم شود كفايت مىكند.
مسأله 8- اگر موضوع واجب يا موضوع منكر از بين برود وجوب ساقط مىشود؛ اگر چه از بين رفتن آن با كار مكلّف باشد مانند اينكه خود مكلّف آب منحصرى را كه حفظ آن براى طهارت يا براى حفظ نفس محترمهاى واجب است بريزد.
مسأله 9- اگر برپا داشتن واجب يا بركندن منكرى متوقف بر ارتكاب حرام يا ترك واجبى باشد ظاهر آن است كه بايد ملاحظه اهميت را نمود.