< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعلی موسوی‌اردبیلی

1400/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب النکاح/ کفائت در نکاح /جمع بین اخبار

 

نتیجه جمع بین اخبار: آنچه که از جمع بین اخبار به دست میآید مطالب ذیل است

1. نکاح مؤمن و مؤمنه با ناصبیه و ناصبي جایز نیست و اخبار زیادی بر آن داللت داشت که به واسطه آنها میتوان اطالق اخباری را که داللت بر کفایت اسلام در جواز نکاح داشت تقیید زد. تخصصا خارج از مدلول اخباری است بلکه میتوان گفت که ناصبی ملحق که که داللت بر جواز نکاح با مسلم دارند، چون ناصبی حکما به کفار است

2 . نکاح مؤمن با غیر مؤمنه غیر ناصبیه مانعی ندارد و دلیل آن اخباری است که داللت بر کفایت اسلام در حلیت نکاح دارند و لسان آنها آبی از تخصیص است، چون در مقام بیان تفاوت بین اسلام و ایمان مدخلیت در این مطلب داشت باید در آن روایات بیان میشد. عالوه بر این که در برخی از اخبار نیز صراحتا جواز نکاح با غیر مؤمنه غیر ناصبیه با تعبیراتی مثل: »مستضفة« و »بله من النساء« وارد شده است. اما حسنه حلبی در خصوص نهی امام)ع( از مخالطت و مناکحه اهل ماوراء النهر با اهل آن بالد، همان گونه که گذشت، مجمل بوده و داللتی بر عدم جواز ندارد

3. در خصوص نکاح مؤمنه با غیر مؤمن غیر ناصبی نیز، همان ادلهای که گذشت مبنی بر کفایت اسلام در جواز نکاح، داللت بر جواز دارند. اما اخباری که داللت بر عدم جواز داشتند ـ مثل: خبر فضیل بن یسار دیگری که داللت بر جواز داشتند ـ مثل اخباری که در خصوص تزویج دختران پیامبرص وارد شده است حمل بر کراهت میشوند و مؤید این حل نیز خبر دیگر فضیل بن یسار است که در آن آمده است: «غيره أحبّ إليّ منه».

اما حسنه زراره که در آن از تزويج به شکّاک نهی شده بود همان گونه که گذشت اولاً: مجمل است و ثانياً: با رفع علتی که در آن آمده است نهی نيز مرتفع خواهد بود.

. اما با این وجود برخی از اصحاب ـ مانند صاحب حدائق و صاحب ریاض ـ اصرار بر عدم جواز دارند و دلیل اصلی آنها اجماع قدمای اصحاب بر عدم جواز است. : کسانی مثل مفید و ابن حمزه اما این مدعا قابل قبول نیست، چون اوال مخالف با این مسأله هستند. : اجماع مذکور مستند به وجود لفظ »ایمان« در کلمات اصحابی و ثانیا مثل سید مرتضی و شیخ و ابن ادریس است، در حالی که با کراجعه به کلمات آنان معلوم میشود که مراد از ایمان در کلمات آنان معنای عام آن ـ یعنی اسلام ـ است نه معنای خاص آن.

قال صاحب الجواهر: «الجميع كما ترى إنّما يراد من الإيمان فيها المرادف للإسلام، لا المعنى الأخصّ، بقرينة استدلالهم على نفي الزيادة عن ذلك في مقابل الشافعي وغيره من العامّة ممن اعتبر في الكفاءة أزيد من ذلك، بكون المجمع عليه ذلك والأصل عدم الزيادة، ولا ريب في أنّ الإيمان المعتبر عند الجميع الإسلام، ضرورة عدم معنىً أخصّ للإيمان عندهم، بل يؤيّده أيضاً تفريع بعضهم على ذلك عدم جواز تزويج المسلمة غير المسلم، وغير ذلك من القرائن التي لا يخفى على من لا حظ كلماتهم الدالّة على إرادة الإسلام من الإيمان.»

تبیین مراد از ناصبی در خصوص معنای ناصبی در بین اصحاب اختالف وجود دارد. آنچه که مسلم است این است که کسی که نصب عداوت اهل بیت علیهم السالم کرده باشد، ناصبی محسوب شده و احکام کفار بر او جاری است . اما برخی ادعا کرده‌اند که ناصبی کسی است که خليفه اول و دوم را مقدم بر اميرالمؤمنين(ع) بداند و مستند آنان خبری است که ابن إدريس در مستطرفات سرائر از محمّد بن علی بن عيسی از امام هادی(ع) نقل کرده است و در آن آمده است :

«کتبت إليه ـ يعني علي بن محمّد(ع) ـ أسأله عن الناصب، هل أحتاج في امتحانه إلی أکثر من تقديمه الجبت والطاغوت واعتقاد إمامتهما؟ فرجع الجواب: من کان علی هذه فهو ناصب

همچنین برخی از اصحاب کسانی را که با شیعه دشمنی میکنند، ناصبی میدانند و مستند آنان روایت ذیل است.

خبر عبدالله بن سنان عن أبي عبدالله(ع)، قال: «ليس الناصب من نصب لنا أهل البيت، لأنّك لا تجد رجلاً يقول: أنا أُبغض محمّداً وآل محمّد، ولکنّ الناصب من نصب لکم وهو يعلم أنّکم تتولّونا وأنّکم من شيعتنا

اما روایت اول از این دو روایت، دارای ضعف سندی است و روایت بر ضعف سندی، داللتی بر مطلوب ندارد، چون آنچه دوم نیز مضافا میآید این است که وجه ناصبی بودن دشمنان شیعیان این است که به جهت دوستی شیعیان با اهل بیت)ع( با شیعیان دشمنی میورزند در حالی که جرأت بیان دشمنی با اهل بیت ع را ندارند، بنابر این این افراد در واقع دشمن اهل بیت ع محسوب میشوند و آنچه که امام ع بیان کرده است، مالکی برای شناخت دشمنان اهل بیت ع است. البته برخی نیز گفته اند: مجرد دشمنی با اهل بیت ع سبب نصب نیست، بلکه نصب این است که کسی دشمنی با اهل بیت ع را به عنوان دین خود برگزیند

قال في القاموس: «النواصب وأهل النصب: المستدينون ببغض علي(ع)، لأنّهم نصبوا له، أي عادوه

قال صاحب الجواهر: «لعلّ الذي يظهر من السير والتواريخ أنّ كثيراً من الصحابة في زمن النبيّ(ص) وبعده وأصحاب الجمل وصفيّن بل وكافّة أهل الشام وأكثر أهل المدينة ومكّة كانوا في أشدّ العداوة لأميرالمؤمنين وذريّته عليهم السلام، مع أنّ مخالطتهم ومساورتهم لم تكن منكرة عند الشيعة أصلاً ولو سرّاً، وكذلك الحال في بني أُميّة وأتباعهم وبني العبّاس وأتباعهم، ولعلّ ذلك لعدم دخولهم تحت النواصب، لعدم تديّنهم وإن تظاهروا به، وبه افترقوا عن الخوارج.

ومن هنا كان الاقتصار في تفسير الناصب على ما سمعته من القاموس متّجهاً.

لكن قد يقوى في النفس تعميم الناصب للعدوّ لأهل البيت(ع) وإن لم يكن متديّناً به، لتحقّق المعنى فيه

وقال السيّد الخوئي: «إنّ النواصب إنمّا كثروا من عهد معاوية إلى عصر العباسيّين، لأنّ الناس مجبولون على دين ملوكهم والمرؤوس يتقرّب إلى رئيسه بما يحبّه الرئيس، وكان معاوية يسبّ أميرالمؤمنين(ع) علناً ويعلن عداوته له جهراً، ولأجله كثر النواصب في زمانه إلى عصر العباسيّين.

ولا يبعد أنّهم(ع) لم يبيّنوا نجاسة الناصب في ذلك العصر مراعاة لعدم تضييق الأمر على شيعتهم، فإنّ نجاسة الناصب كانت توقعهم في حرج شديد لكثرة مساورتهم ومخالطتهم معه أو من جهة مراعاة الخوف والتقيّة، فإنّهم كانوا جماعة كثيرين، ومن هنا أخّروا بيانها إلى عصر العباسييّن حيث إنّهم كانوا يوالون الأئمة(ع) ظاهراً ولا سيّما المأمون ولم ينصب العداوة لأهل البيت إلا قليل. وما ذكرناه هو السرّ في عدم اجتناب أصحابهم عن الناصب

حق این است که با توجه به اخبار، ناصبی کسی است که اظهار دشمنی با اهل بیت)ع( بنماید و تدین به این دشمنی، در اخبار ذکر دشمنی او مخفی است و اظهار نمیکند، بعید نیست که منافق محسوب گردد نه ناصبی همان گونه که برخی از فقهاء قائل به این مطلب شده اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo