< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی مروارید

1402/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أطعمه و أشربه/ المائعات / انتفاع بالدهن المتنجس في غیر الاستصباح

بحث در این بود که آیا دلیل به طور اطلاق بر حرمت انتفاع از روغن متنجس وجود دارد ا خیر؟ این بحث در اعیان نجس هم مطرح است و برای حرمت انتفاع از متنجس به طور اطلاق به آیات شریفه قرآن نیز استدلال شده است:

آیات

    1. ﴿وَ الرُّجْزَ (پلیدی)فَاهْجُرْ﴾[1]

    2. ﴿وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ﴾[2]

متنجس خبیث است و خبیث به طور اطلاق حرام است.

    3. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ (بتها)وَ الْأَزْلاَمُ (بخت آزمایی)رِجْسٌ (پلیدی)مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[3]

متنجس مثل آب نجس، رجس و پلید است و قابل استفاده نیست، بنابراین باید از آن به طور اطلاق در غیر استصباح اجتناب و دوری شود. مرحوم خویی می‌فرماید: متنجس رجس است، بنابراین اجتناب از ان واجب می‌باشد.سپس در مقام اشکال می‌فرماید: رجس اگرچه نجسه زیاد اطلاق می‌شود، همانطور که در صحیحه بقباق در کلب اطلاق شده است؛ ولی آیه ارتباط به مقام ندارد.

1. ظاهر از «رجس» اشیای است که به عناوین اولیه حکم بر نجاستش می‌شود، بنابراین اختصاص به اعیان نجسه دارد، و شامل اعیان متنجسه نمی‌شود؛ زیرا نجاست متنجسات عارضی می‌باشد.

2. مراد از رجس در آیه پلیدی ظاهری نیست تا بحث شود که اختصاص به اعیان نجسه دارد یا شامل اعیان متنجه نیز می‌شود، بلکه مراد از آن قذارت معنوی است، یعنی خست و پستی در امور یاد شده، اعم از این که قابل حس باشد یا نباشد؛ زیرا قذارت آلات قمار، بت و بخت آزمایی ظاهری نیست، و پرواضح استآیه که رجس در لغت شامل قذارت معنوی نیز می‌شود، بنابراین آیه بر وجوب اجتناب از تمامی قذارت معنوی می‌نماید، بنابراین متنجسات از آیه خارج می‌باشد.

3. این که در آیه کریمه موارد یاد شده از عمل شیطان قرار داده شده است، یا از جهت بودن افعال متعلقه به خمر، انصاب و ازلام، رجس از عمل شیطان است، یعنی افعال متعلق به اینها مثل بازی با آلات قمار از عمل شیطان است.

یا خود این امور یاد شده عمل شیطان است، به طور مثال شیطان وادار به ساختن آلات قمار نموده است، در صورت نخست مدلول آیه کریمه این است که از هر عمل قبیح که رجس بر آن صادق است، اجتناب شود؛ ولی چیزی که قبحش احراز نشده است، مثل ریختن آب برای درخت مشمول آیه نمی‌شود.

در صورت دوم موضوع حکم در آیه کریمه هر عینی از اعیانی است که عمل شیطان بر آن صادق باشد، در این صورت مشمول آیه است، و پر واضح است که خمر از عمل شیطان است؛ ولی هر عینی که چنین نباشد، اگرچه از اعیان نجسه مثل کلب و خنزیر باشد تا چه برسد که از اعیان متنجسه باشد، مشمول آیه نمی‌باشد.

4.سلمنا که آیه شامل نجس و متنجس شود؛ ولی از آیه استفاده نمی‌شود انتفاع به متنجس به طور اطلاق حرام است؛ زیرا اجتناب از هر چیزی به حسب چیزی است که مناسب با آن چیز باشد، اجتناب از خمر عبارت از ترک آشامیدن آن است، مگر این دلیل دیگر دلال بر حرمت انتفاع کند، اجتناب از نجس و متنجس عبارت از ترک استعمالش در چیز مناسب با آن است، و اجتناب از قمار ترک بازی است، از امهات، بنات، اخوات، خالات و سایر محارم ترک تزویج است، اجتناب از عالم ترک سوال است، اجتناب از تاجر ترک معامله است، اجتناب از اهل فسوق ترک معاشرت است، بنابراین آیه دلالت بر حرمت انتفاع به متنجس به طور اطلاق نمی‌کند.[4] امر به اهراق جهت ارشادی دارد، ارشاد به چه چیزی است، یعنی استفاده از متنجس در چیزی که طهارت در آن شرط است جایز نمی‌باشد.

 


[4] الأصل جواز الانتفاع بالمتنجس‌ قوله و لا حاكم عليها سوى ما يتخيل)أقول: قد استدل على حرمة الانتفاع بمطلق المتنجس بجملة من الآيات و الروايات.اما الآيات فمنها قوله تعالى: (يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصٰابُ وَ الْأَزْلٰامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطٰانِ فَاجْتَنِبُوهُ). فان المتنجس رجس فيجب الاجتناب عنه.و فيه ان الرجس و إن أطلق على الأعيان النجسة كثيرا، كما أطلق على الكلب في صحيحة البقباق [2] إلا ان الآية لا ترتبط بالمدعى لوجوه، الأول: ان الظاهر من الرجس‌ هي الأشياء التي يحكم عليها بالنجاسة بعناوينها الأولية، فيختص بالأعيان النجسة، و لا يشمل الأعيان المتنجسة، لأن النجاسة فيها من الأمور العرضية.الثاني: أن الرجس في الآية لإيراد منه القذارة الظاهرية لكي ينازع في اختصاصه بالأعيان النجسة، أو شموله الأعيان المتنجسة أيضا. بل المراد منه القذارة المعنوية: أى الحسة الموجودة في الأمور المذكورة في الآية، سواء كانت قدرة بالقذارة الحسية أيضا أم لم تكن، و الذي يدل على ذلك من الآية إطلاق الرجس على الميسر و الأنصاب و الأزلام، فان من البديهي أن قذارة هذه الأشياء ليست ظاهرية، و لا شبهة في صحة إطلاق الرجس في اللغة [1] على ما يشمل القذارة الباطنية أيضا، و عليه فالآية إنما تدل على وجوب الاجتناب عن كل قذر بالقذارة الباطنية التي يعبر عنها في لغة الفرس بلفظ (پليد) فتكون المتنجسات خارجة عنها جزما.الثالث: أن جعل المذكورات في الآية من عمل الشيطان، إما من جهة كون الأفعال المتعلقة بالخمر و الأنصاب و الأزلام رجسا من عمل الشيطان، كما يشير اليه قوله تعالى (إِنَّمٰا يُرِيدُ الشَّيْطٰانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدٰاوَةَ وَ الْبَغْضٰاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّٰهِ). فان الرجس قد يطلق على مطلق القبائح و المعاصي، و قد عرفت ذلك في الهامش من القاموس و غيره. و إما من جهة كون تلك الأمور نفسها من عمل الشيطان، فعلى الأول تكون الآية دالة‌ على وجوب الاجتناب عن كل عمل قبيح يصدق عليه أنه رجس، و أما ما لم يحرز قبحه فلا تشمله الآية، و على الثاني يكون موضوع الحكم فيها كل عين من الأعيان صدق عليها أنها من عمل الشيطان، و عليه فكل عين محرمة صدق هذا العنوان عليها تكون مشمولة للآية و من الواضح أن الخمر من عمل الشيطان باعتبار صنعها، أو بلحاظ أن أصل تعليمها كان من الشيطان، و كذلك النصب بلحاظ جعلها صليبا، و الأزلام بلحاظ التقسيم، كالحظ و النصيب في الزمن الحاضر المعبر عنه في لغة الفارس بكلمة (بليط آزمايش بخت) و أما ما لا يصدق عليه ذلك و إن كان من الأعيان النجسة كالكلب و الخنزير فضلا عن المتنجسات فلا تشمله الآية. الرابع: إذا سلمنا شمول الآية للنجاسات و المتنجسات فلا دلالة فيها على حرمة الانتفاع بالمتنجس، فان الاجتناب عن الشي‌ء إنما يكون بالاجتناب ما يناسب ذلك الشي‌ء، فالاجتناب عن الخمر عبارة عن ترك شربه إذا لم يدل دليل آخر على حرمة الانتفاع بها مطلقا، و الاجتناب عن النجاسات و المتنجسات عبارة عن ترك استعمالها فيما يناسبها، و من القمار عن ترك اللعب، و من الأمهات و البنات و الأخوات و الحالات و بقية المحارم عبارة عن ترك تزويجهن، كما أن الاجتناب عن المسجد هو ترك العبادة فيه، و الاجتناب عن العالم ترك السؤال عنه، و الاجتناب عن التاجر ترك المعاملة معه، و الاجتناب عن أهل الفسوق ترك معاشرتهم و هكذا و على الجملة نسبة الاجتناب إلى ما يجب الاجتناب عنه تختلف باختلاف الموارد، و ليست في جميعها على نسق واحد، و عليه فلا دلالة في الآية على حرمة الانتفاع بالمتنجس مطلقا، بل الأمر في ذلك موقوف على ورود دليل خاص يدل على وجوب الاجتناب مطلقا. مصباح الفقاهة (المكاسب)؛ ج‌1، ص: 128 – 130.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo