< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی مروارید

1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أطعمه و أشربه/ المائعات / نجاسة الدم

 

انتفاع بالدهن المتنجس في غیر الاستصباح

سوال این است که آیا انتفاع از دهن متنجس در غیر استصباح، مثل جهات طبی و یا صابون جایز است یا خیر؟

صاحب جواهر می‌فرماید: از صاحب شرایع و دیگر فقها ظاهر می‌شود که استفاده از دهن و روغن متنجس در غیر استصباح جایز نیست، این بحث مبتنی بر این است که انتفاع از نجس و متنجسی که قابل تطهیر نیست، به طور مطلق جایز نباشد، مگر این که در مواردی به دلیل خاص خارج شود، اگر چه مثل سیره و امثال آن باشد؛ به هر حال ما این بحث را در کتاب مکاسب جلد 22 ص 8 تا 32 به طور مفصل بحث کردیم.

نظر مرحوم خویی:
حاصل کلام مرحوم یزدی این است که چون نسبت به جواز انتفاع دهن متنجس در غیر استصباح جز یک روایت ضعیف در صابون درست نمودنش وارد نشده است، بنابراین باید به قواعد مراجعه شود، بعد جواز را قریب شمرده است، و ابوحنیفه به این تصریح نموده است.

روایت جعفریات و اشعثیات: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الزَّيْتِ يَقَعُ فِيهِ شَيْ‌ءٌ لَهُ دَمٌ فَيَمُوتُ قَالَ الزَّيْتُ خَاصَّةً يَبِيعُهُ لِمَنْ يَعْمَلُهُ صَابُوناً‌.[1]

این روایت در کتاب جعفریات و اشعثیات آمده است، و در این کتاب روایات زیادی در حدود هزار روایت عنوان گردیده است، روایات این کتاب در نوادر راوندی هم نقل شده است.

در وسائل الشیعه از کتاب جعفریات و اشعثیات نقل نشده است، بعضی این را وسیله ضعف کتاب جعفریات دانسته است، چه این که اگر این معتبر می‌بود، در کتاب وسایل از آن نقل می‌شد. آیا ایشان به آن کتاب دست رسی داشته است و نقل نکرده است یا دست رسی نداشته است تا نقل نماید؟

حاجی نوری روایات فوت شده را در کتاب مستدرک آورده است، و در خاتمه کتاب مستدرک اسانید کتاب اشعثیات را بررسی نموده است، و مرحوم بروجردی تمام روایات را در جامع الاحادیث جمع نموده است، و کتاب جامع الاحادیث مورد توجه مرحوم خویی بوده است و از آن استفاده می‌کرده است.

بررسی سند کتاب جعفریات و اشعثیات

حاجی نوری می‌فرماید: جعفریات از کتب معروف و قدیمی است، این کتاب از اسماعیل فرزند موسی بن جعفر علیه السلام است.

إسماعيل بن موسى بن جعفر روای این کتاب است.

نجاشی می‌فرماید: إسماعيل بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين سكن مصر و ولده بها. و له كتب يرويها عن أبيه عن آبائه، منها: كتاب الطهارة، كتاب الصلاة، كتاب الزكاة، كتاب الصوم، كتاب الحج، كتاب الجنائز، كتاب الطلاق، كتاب النكاح، كتاب الحدود، كتاب الدعاء، كتاب السنن و الآداب، كتاب الرؤيا. أخبرنا الحسين بن عبيد الله، قال: حدثنا أبو محمد سهل بن أحمد بن سهل، قال: حدثنا أبو علي محمد بن محمد بن الأشعث بن محمد الكوفي بمصر قراءة عليه، قال: حدثنا موسى بن إسماعيل بن موسى بن جعفر قال: حدثنا أبي‌ بكتبه‌.[2]

نکته:
کلام نجاشی مشتمل بر توثیق اسماعیل نیست.

شیخ می‌فرماید: إسماعيل‌ بن‌ موسى‌ إسماعيل بن موسى بن جعفر بن محمّد بن علي بن الحسين بن علي ابن أبي طالب عليهم السّلام، سكن مصر، و ولده بها. و له كتب يرويها عن أبيه، عن آبائه عليهم السّلام‌[3] مبوّبة، منها: كتاب الطهارة، كتاب الصلاة، كتاب الزكاة، كتاب الصوم، كتاب الحجّ، كتاب الجنائز، كتاب الطلاق‌[4] ، كتاب النكاح، كتاب الحدود، كتاب الديات، كتاب الدعاء، كتاب السنن و الآداب، كتاب الرؤيا.

أخبرنا بها الحسين بن عبيد اللّه، قال: أخبرنا أبو محمّد سهل بن أحمد بن سهل الديباجي، قال: حدّثنا أبو علي محمّد بن محمّد بن الأشعث بن محمّد الكوفي بمصر قراءة عليه من كتابه، قال: حدّثنا موسى بن إسماعيل بن موسى بن جعفر عليهما السّلام‌[5] قال: حدّثنا أبي.[6]

نجاشی تعبیر به ولده دارد؛ ولی شیخ تعبیر مولده دارد، و صحیح تعبیر نجاشی است؛ زیرا فرزندان اسماعیل بن موسی علیه السلام در مصر بودند، نه این که تولد اسماعیل در مصر بوده باشد؛ زیرا آیا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در مصر بوده است تا تولد اسماعیل در مصر باشد.

شیخ در ارتباط محمد بن محمد بن اشعث که یکی از روات این کتاب جعفریات است می‌فرماید: محمّد بن محمّد بن الأشعث‌ الكوفيّ، يكنى أبا علي، و مسكنه بمصر في سقيفة جواد، يروي نسخة عن موسى بن إسماعيل‌ بن‌ موسى‌ بن جعفر، عن أبيه إسماعيل‌ بن‌ موسى‌، عن أبيه موسى بن جعفر، قال التلعكبري از علمای معتبر: أخذ لي و لوالدي و لأخي منه إجازة في سنة ثلاث عشرة و ثلاثمائة.[7]

شیخ طوسی در ترجمه محمد بن داود که اینها همه از روات این کتاب جعفریات هستند می‌فرماید: محمّد بن‌ داود بن‌ سليمان‌ الكاتب، يكنى أبا الحسن، روى عنه التلعكبري و ذكر أن إجازة محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفيّ وصلت إليه على يد هذا الرجل في سنة ثلاث عشرة و ثلاثمائة، و قال: سمعت منه في هذه السنة من الأشعثيات ما كان أسناده متصلا بالنبي و ما كان غير ذلك لم يروه عن صاحبه، و ذكر التلعكبري أن سماعه هذه الأحاديث المتصلة الأسانيد من هذا الرجل، و رواية جميع النسخة بالإجازة عن محمّد بن محمّد بن الأشعث، و قال: ليس لي من هذا الرجل إجازة.[8]

نجاشی در ارتباط «سهل‌ بن‌ أحمد بن عبد الله...» که باز روایت این کتاب جعفریات است، و حسین بن عبید الله که استاد نجاشی است این کتاب جعفریات را از سهل نقل می‌کند.

نجاشی می‌فرماید: سهل‌ بن‌ أحمد بن عبد الله بن أحمد بن سهل الديباجي‌ أبو محمد، لا بأس به، كان يخفي أمره كثيرا، ثم ظاهر بالدين في آخر عمره له كتاب إيمان أبي طالب رضي الله عنه. أخبرني به عدة من أصحابنا و أحمد بن عبد الواحد.[9]

شیخ می‌فرماید: سهل‌ بن‌ أحمد بن عبد اللّه‌ بن سهل الديباجي، بغداذي (بغدادي)و كان ينزل درب الزعفراني ببغداد، سمع منه التلعكبري سنة سبعين و ثلاثمائة و له منه إجازة و لابنه، أخبرنا عنه الحسين بن عبيد اللّه، يكنى أبا محمد.[10]

مرحوم حاجی نوری در مقام تصحیح است می‌فرماید: پوشیده نماند که مدح نجاشی و روایت عده و تلَّعُکبری و فرزندش از سهل بن احمد بن عبد الله و عدم اشاره شیخ به ذم ایشان و اعتماد شیخ، نجاشی و حسین بن عبید الله بر سهل در روایت از اشعثیات و ذکرش به کنیه در مقام ذکر طریق موجب اعتماد می‌شود، و موهن کلام ابن غضائری می‌گردد.

نقد صاحب جواهر

حاجی نوری می‌فرماید: و من الغريب بعد ذلك كلّه، ما ذكره الشيخ الجليل في جواهر الكلام في كتاب الأمر بالمعروف، ما لفظه: و أغرب من ذلك كلّه استدلال من حلّت الوسوسة في قلبه، بعد حكم أساطين المذهب بالأصل المقطوع، و إجماع ابني زهرة و إدريس اللذين قد عرفت حالهما و ببعض النصوص الدالة على أنّ الحدود للإمام عليه السلام خصوصا المروي عن كتاب الأشعثيات، لمحمّد بن محمّد بن الأشعث بإسناده عن الصادق، عن أبيه، عن آبائه، عن علي عليهم السلام: «لا يصلح الحكم، و لا الحدود، و لا الجمعة إلّا بالإمام» الضعيف سندا، بل الكتاب المزبور على ما حكي عن بعض الأفاضل، ليس من‌ الأصول المشهورة، بل و لا المعتبرة، و لم يحكم أحد بصحّته من أصحابنا، بل لم تتواتر نسبته الى مصنّفه، بل و لم تصحّ على وجه تطمئنّ النفس بها، و لذا لم ينقل عنه الحرّ في الوسائل، و لا المجلسي في البحار، مع شدّة حرصهما خصوصا الثاني على كتب الحديث، و من البعيد عدم عثورهما عليه، و الشيخ و النجاشي، و إن ذكرا أنّ مصنّفه اسماعیل بن موسی علیه السلام من أصحاب الكتب، إلّا أنّهما لم يذكرا الكتاب المزبور کتاب جعفریات بعبارة تشعر بتعيينه برای اسماعیل و مع ذلك فإنّ تتبّعه و تتبّع كتب الأصول يعطيان أنّه ليس جاريا على منوالها، فإنّ أكثره بخلافها، و إنّما تطابق روايته في الأكثر رواية العامّة.

اوقات حاجی نوری از این تلخ می‌شود و از این کلام صاحب جواهر پاسخ می‌دهند.

 


[1] الجعفريات الأشعثيات؛ ص: 26.
[2] رجال النجاشي ؛ ص26.
[3] ليس في« ر».
[4] كذا في« د. م. ر. ع»، بتقديم كتاب الطلاق على كتاب النكاح.
[5] كذا في« ف. د. ع».
[6] فهرست كتب الشيعة و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول (طوسى، طبع جديد) ؛ النص ؛ ص26 – 27.
[7] رجال الطوسي (جامعه مدرسين) ؛ ص442.
[8] رجال الطوسي (جامعه مدرسين) ؛ ص444.
[9] رجال النجاشي ؛ ص186.
[10] رجال الطوسي (جامعه مدرسين) ؛ ص427.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo