< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1402/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /تنبیهات برائت، ادامه تنبیه سوم

 

جهت نهم: در این جهت دو بحث مطرح می شود:

بحث اول: اینکه ملاک در بلوغ ثواب که موضوع اخبار من بلغ است، چیست؟ یعنی خبر ضعیف به صراحت و مدلول مطابقی دلالت بر بلوغ ثواب بکند یا نه، به دلالت التزامی هم دلالت بکند، کافی است؟

بحث دوم: اینکه مقصود از بلوغ ثواب، قیام خبر حسی بر بلوغ ثواب است یا خبر حدسی مثل فتوای فقیه بر استحباب را هم شامل می شود؟

در رابطه با بحث اول، در نوع کلمات، بلوغ ثواب را اعم از مدلول مطابقی و التزامی گرفته اند، مثلا خبری که بالمطابقة دلالت بر استحباب می کند، بالالتزام دلالت بر ترتّب ثواب هم می کند چون بین این دو ملازمه وجود دارد و دلیل بر احد الملازمین، دلیل بر لازم دیگری خواهد بود، حال آیا از اخبار من بلغ استفاده می شود که مطلق بلوغ ثواب موضوع است یا بلوغ ثواب بالصراحة و بالمطابقة موضوع است؟ گفته اند آنچه از روایات استفاده می شود این است که مراد، مطلق بلوغ ثواب است. در نتیجه اعم از دلالت مطابقی و التزامی خواهد شد. تقریب دیگر این است که ولو بلوغ ثواب ظهور دارد که خود خبر بالمطابقة، ثواب را دلالت کند ولی مناسبت بین حکم و موضوع اقتضاء دارد که ثواب، داعی برای انجام فعل باشد ولو ثواب به دلالت مطابقی نباشد بلکه مفاد اخبار من بلغ، ترغیب و تشویق برای انجام افعال و اعمال ثواب دار و مستحب است.

اما در رابطه با بحث دوم که آیا اخبار من بلغ، فتوای فقیه بر استحباب را که خبر حدسی است شامل می شود یا نه؟ فرض کنید ابن بابویه فتوا داده است به استحباب صلات غدیر. در رابطه با این صلات یوم الغدیر، روایتی نداریم و بسیاری از مستحبات است که مدرک آن فتوای فقیهی از فقهاء قدماء است و مدرکی غیر از آن پیدا نشده است، در این موارد می توانیم بگوئیم این نماز مستحب است یا خیر؟ اشکال شده که تعبیر در روایات این است «من بلغه شیء من الثواب و إن کان رسول الله لم یقله» که این تعابیر، ظهور در نقل حسی و روایت به بلوغ ثواب دارد و فتوای فقیه، اخبار حسی از معصوم(ع)حساب نمی شود ولی در مقابل گفته شده ولو عنوان مذکور در روایات اخبار حسی است ولی مناسبت بین حکم و موضوع اقتضاء دارد که موضوع واقعی در مقام ثبوت، شامل إخبار از ثواب اعم از حسی و حدسی است و ملاک این است که شخص، عمل را برای رسیدن به ثواب انجام دهد و احتمال خصوصیت در حسی بودن خبر داده نمی شود. محقق اصفهانی در این باره می گوید: في أن الفتوى كالرواية الضعيفة في باب التسامح أم لا. ربما يقال: بالثبوت، نظرا إلى صدق بلوغ الثواب على العمل اللازم للاستحباب.[1]

محقق عراقی نیز به تفصیل وارد بحث شده است و فرموده: اگر بدانیم که مستند فتوای فقیه، روایتی از معصومین(ع) می باشد، در این صورت اخبار من بلغ، شاملش می شود ولی اگر مستند او، قواعد عقلیه یا اجتهادات شخصیه باشد، در این صورت شمول اخبار من بلغ محل اشکال است چون تعبیر در اخبار "من بلغه ثواب عن النبی" انصراف به خبر بلا واسطه و حسی دارد. بله اگر مستند ما در ترتب ثواب قاعده حسن انقیاد عقلی باشد، اگر عمل شخص با شنیدن فتوای مجتهد به داعی ثواب محتمل انجام پذیرد، ثواب به او داده می شود ولی استحباب شرعی عمل با اخبار من بلغ در این صورت ثابت نخواهد شد هل يلحق بالخبر الضعيف فتوى الفقيه بالوجوب و الاستحباب فتشمله الاخبار، فيه وجهان، بل قولان(و محل الكلام) في المقام هو ما لو كان الإفتاء بالاستحباب بمثل قوله يستحب كذا مع احتمال استناده إلى رواية عن النبي صلى الله عليه و آله(و اما) مع عدم احتمال ذلك بان علم استناد فتواه إلى بعض القواعد العقلية كتحسين العقل الإقدام على الإتيان بمقدمات الواجب مثلا فلا إشكال في عدم الإلحاق خصوصا لو كان مستنده غير تام لدى مجتهد آخر(و كذلك) الأمر فيما لو كان فتواه بمثل قوله رأيي أو ان المختار عندي هو استحباب امر كذائي(فانه) و ان صدق عليه البلوغ حينئذ بملاحظة كشف رأيه عنه إلاّ ان عدم الإلحاق انما هو من جهة انصراف اخبار البلوغ إلى البلوغ بلا واسطة و لو مع احتمال استناد فتواه إلى رواية عن الأئمة عليهم السلام(و حينئذ نقول) اما على الانقياد فلا إشكال لما عرفت من انه يكتفي في جريانه مجرد احتمال الثواب و رجاء المطلوبية الواقعية و ان لم يكن هناك خبر أصلا(و اما على الاستحباب النفسيّ المولوي أو الطريقي ففي التعدي إلى فتوى الفقيه(إشكال) خصوصا على الطريقية و الحجية(حيث) ان الاستحباب خلاف الأصل و القدر المتيقن من تلك الاخبار هي صورة قيام الخبر على الاستحباب مضافا إلى دعوى انصراف اخبار بلوغ الثواب إلى الثواب البالغ من غير جهة الحدس فلا تشمل حينئذ لمثل فتوى الفقيه المستندة إلى حدسه باعمال اجتهاداته الظنية.[2]

جهت دهم: آیا اخبار من بلغ علاوه بر احکام شرعیه در نقل قصص و مواعظ و فضائل و مصائب اهل بیت(ع) هم جاری می شود یا نه؟

از مرحوم شهید ثانی نقل شده که اکثر علماء، قائل به حجیت خبر ضعیف در این موارد شده اند و خود شهید ثانی گفته "ما لم یبلغ مرتبة الجعل و الوضع" به این روایات و اخبار اخذ می شود. مرحوم شیخ انصاری نیز فرموده: اخذ به اخبار ضعیف در مورد قصص و فضائل تا زمانی که موضوع حرمت و وجوب قرار نگیرد، صحیح است بشرطی که گوینده نیز اسناد قطعی ندهد حكي عن الشهيد الثاني قدس سره في الدراية أنّه قال: جوّز الأكثر العمل بالخبر الضعيف في نحو القصص و المواعظ و فضائل الأعمال، لا في صفات اللّه‌ و أحكام الحلال و الحرام. و هو حسن حيث لم يبلغ الضعيف حدّ الوضع و الاختلاق،(انتهى). أقول: المراد بالخبر الضعيف في القصص و المواعظ هو نقلها و استماعها و ضبطها في القلب و ترتيب الآثار عليها، عدا ما يتعلّق بالواجب و الحرام. و الحاصل: أنّ العمل بكلّ شي‌ء على حسب ذلك الشي‌ء، و هذا أمر وجدانيّ لا ينكر، و يدخل حكاية فضائل أهل البيت عليهم السلام و مصائبهم، و يدخل في العمل الإخبار بوقوعها من دون نسبة إلى الحكاية على حدّ الإخبار بالأمور الواردة بالطرق المعتبرة، بأن يقال: كان أمير المؤمنين عليه السلام يصلّي كذا و يبكي كذا، و نزل على مولانا سيّد الشهداء عليه السلام كذا و كذا. و لا يجوز ذلك في الأخبار الكاذبة.[3]

تقریبی که ممکن است برای شمول اخبار من بلغ در این موارد بیان شود این است که اگر کسی منقبت یا مصیبتی را ذکر می کند، درست است که به مدلول مطابقی، ثوابی ذکر نمی کند بلکه فقط دلالت بر موضوع خارجی و اخبار از آن می کند اما این خبر یک دلالت التزامی دارد و آن اینکه مستحب است، این حرف را برای دیگران نقل کنید چون دلیل وجود دارد بر اینکه ذکر مناقب و مصائب اهل بیت علیهم السلام و نشر آن برای دیگران مستحب است و ثواب دارد. بنابراین عنوان بلوغ ثواب بر این موارد صادق است و اخبار من بلغ شامل خبر ضعیف در مورد فضائل و مناقب و مصائب اهل بیت(ع) نیز خواهد شد.

مرحوم حکیم صاحب منتقی الاصول در این باره می فرماید: و تقريب الشمول: هو ان العمل بكل شي‌ء على حسب ذلك الشي‌ء فالعمل بالخبر القائم على الفضيلة نشرها، و العمل بالخبر القائم على ان هذا المكان مرقد الإمام عليه السلام هو الحضور عنده، فيكون الاخبار بالموضوع إخبارا بالملازمة عن استحباب العمل المتعلق به من فعل أو قول، فتشمله أخبار من بلغ بلحاظ المدلول الالتزامي من استحباب النقل أو الحضور عنده أو غيرهما.و إلا فنفس الموضوع المخبر به لا معنى لأن يكون مما بلغ فيه الثواب، إذ الثواب على العمل لا على الموضوع.[4]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo