< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1402/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /تنبیهات برائت، ادامه تنبیه سوم

 

جهت هشتم:

آیا اخبار مَن بلغ اختصاص دارد به جایی که خبر ضعیف، دالّ بر ترتّب ثواب و استحباب باشد یا اینکه خبر ضعیف، دالّ بر کراهت را هم است؟ برخی از اصولیون قائل شده اند که کراهت هم ملحق به مستحبات می شود، به این الحاق اشکال شده که: مدرک قاعده، روایاتی است که در آنها عنوان بلوغ ثواب آمده است، لذا قاعده، اختصاص به مستحبات دارد همچنین تعابیر(فعمله و صنعه) هم ظهور در فعل وجودی و انجام دادن کار و عمل و ترغیب و تشویق به انجام مستحبات دارد. بله اگر مدرک این قاعده، همان قاعده حسن احتیاط عقلی باشد، این الحاق مانعی ندارد. در کلمات اصولیون همچون محقق اصفهانی، تقاریبی برای الحاق مکروهات به مستحبات بیان شده که به برخی از آنها اشاره می شود:

تقریب اول: الحاق کراهت به استحباب، احتیاج به دو مقدمه دارد:

1. عنوان(عمل) در تعبیر "فعمله" اختصاص به فعل وجودی نداشته باشد بلکه شامل ترک هم بشود چون عمل هر شیء، مناسب با خود اوست، عمل در مستحبات فعل وجودی است و عمل مناسب در مکروهات ترک آن فعل است.

2. علاوه بر آن باید تنقیح مناط هم صورت بگیرد به این بیان که مستفاد از اخبار من بلغ این است که حکم غیر الزامی مانند حکم الزامی نیست و حکم غیر الزامی با قیام خبر ضعیف هم ثابت می شود، ملاک، غیر الزامی بودن است ولی اثبات این تقریب مشکل است و واقعا احتمال خصوصیت در مستحبات داده می شود لذا نمی توان تعدی به مکروهات کرد. محقق اصفهانی می فرماید: المشهور على الالحاق، و ذلك بعد دعوى شمول العمل للفعل و الترك يتوقف الالحاق على أحد أمور: إمّا تنقيح المناط بدعوى أن الغرض أن الاحكام الغير الالزامية ليست كالالزامية المتوقفة على ورود رواية صحيحة. و اثباته مشكل.[1]

تقریب دوم: همانطور که در مستحبات فعل مستحب است، در مکروهات هم ترک مستحب است یعنی دلیل مکروهات بالمطابقه دلالت بر کراهت فعل و بالالتزام، دلالت بر استحباب ترک می کند در نتیجه اخبار من بلغ شامل مکروهات هم خواهد شد چون صدق عنوان بلوغ ثواب بر ترک فعل در مکروهات می شود. این تقریب هم قابل التزام نیست که حکم تکلیفی همچون کراهت، منحلّ به دو حکم متعدّد بشود، فعلا و ترکا و این خلاف ظهور ادله و ارتکازات عرفیه است. حکم مکروه یعنی حکمی که نسبت به فعل و عمل زجر و ردع شده باشد نه اینکه ترکش مستحب باشد و ثواب داشته باشد.

محقق اصفهانی در این باره می گوید: و إمّا دعوى: أن ترك المكروه مستحب، فقد بلغ استحباب الترك بالالتزام، و إن كان البالغ بالمطابقة كراهة الفعل. و هو خلاف التحقيق المحقق في محله من أن كل حكم تكليفي لا ينحل إلى حكمين فعلا و تركا.[2]

محقق عراقی نیز می فرماید: ان حقيقة النهي عن الشيء سواء كان بنحو الإلزام أو غيره عبارة عن الزجر عن الوجود باعتبار ما فيه من المفسدة، قبال الأمر بالشيء الّذي هو عبارة عن البعث إلى الوجود باعتبار ما فيه من المصلحة، من دون ان يكون في البين ما يقتضى مطلوبية الترك بوجه أصلا و ان ما نعارف من تفسير النهي بطلب الترك قبال الأمر الّذي هو طلب الفعل انما هو باعتبار كونه من لوازم الزجر عن الوجود، لا من جهة ان المطلوب في النهي حقيقة هو نفس الترك «و حينئذ» لا مجال لتوهم شمول الاخبار للمحرمات و المكروهات باعتبار ما في تركها من الأجر و الثواب.[3]

تقریب سوم: مشکل شمول اخبار من بلغ نسبت به مکروهات این است که مفاد روایات من بلغ در وعده به ثواب است در نتیجه اختصاص به مستحبات دارد، این مشکل را می توان حل کرد به این بیان که: ترک عمل مکروه به خاطر نهی تنزیهی شارع، قطعاً مورد ترتّب ثواب است و عبد بخاطر ترک عمل مکروه، استحقاق مثوبت و پاداش دارد پس کراهت هم داخل در عنوان "ما ترتّب و بلغ علیه الثواب" می شود ولی اشکال این است که ترتّب ثواب در روایات من بلغ بر فعل وجودی، مترتب شده است نه بر فعل عدمی "من بلغه ثواب علی عمل فعمله" که ظهور عرفی قوی در افعال وجودیه و ترغیب به انجام مستحبات دارد. محقق اصفهانی در این باره می فرماید: و إمّا دعوى: أن ترك المكروه إطاعة للنهي التنزيهي مما يثاب عليه قطعا، فقد بلغ الثواب على الترك على حد بلوغ الثواب على الفعل في المستحب، فيكون مقتضى أخبار من بلغ جعل الاستحباب تارة، و جعل الكراهة أخرى. و مثله متعارف، كما في أدلة حجية الخبر و حرمة(نقض اليقين بالشك) المتكفلة لجعل احكام مماثلة لمواردها ايجابا و تحريما و هكذا و هذا الوجه وجيه، لو لا ظهور الروايات في الأفعال و الوجوديات، لا التروك و العدميات.[4]

تقریب چهارم: صحیح این است که مورد اخبار من بلغ گرچه ترتّب ثواب بر فعل است ولی می شود این را استفاده کرد که اگر وعده به ثواب داده شود و شخص، عمل را به داعی ثواب انجام دهد، آن ثواب موعود، به او داده می شود یعنی بلوغ ثواب، داعی برای انجام فعل شده است نه وجودی بودن فعل، متفاهم عرفی این است که اگر در موردی وعده ثواب داده شود، شخص به آن داعی عمل را انجام دهد، ثواب به او داده می شود، پس ملاک و مناط در اخبار من بلغ داعویت ثواب و نیت انقیادی عبد است چه در انجام دادن عمل یا ترک کردن آن. در نتیجه در مکروهات هم ترک عمل ثواب دارد، اطاعت نهی تنزیهی ثواب دارد و اخبار من بلغ می گوید اگر کسی به این داعی فعل مکروه را ترک کند ثواب خواهد داشت، پس اخبار من بلغ مکروهات را نیز به این ملاک شامل خواهد شد. خود محقق اصفهانی همین تقریب چهارم را پذیرفته اند: نعم يمكن تنقيح المناط بوجه آخر، و هو أن مورد الأخبار، و إن اختص بالفعل، إلا أن ظاهر الأخبار أنها في مقام الترغيب في تحصيل الثواب البالغ من حيث إنه ثواب بالغ لا لخصوصية فيما يثاب عليه، حتى يقتصر على ثواب الفعل، فالحق حينئذ مع المشهور في الحاق الكراهة بالاستحباب.[5]

به این تقریب نیز می توان اشکال کرد که نهایتا این تقریب چهارم می گوید: اخبار من بلغ دلالت بر ترتب ثواب موعود بر ترک فعل می کند چون مصداق انقیاد عبد است ولی مجرّد ترتّب ثواب بر ترک اقتضاء نمی کند که عمل مکروه باشد چون در مورد کراهت، باید زجر و ردع عن الفعل محقق شود و عمل فی حدنفسه مبغوض و مکروه مولا باشد. پس مبغوضیت و کراهت فعل از این تقریب به دست نمی آید.

به تعبیر دیگر: ترتب ثواب لازم اعم از کراهت عمل است همان طور که نسبت به مستحبات هم گفتیم ترتب ثواب لازم اعم از استحباب شرعی عمل و مامور به بودن آن است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo