96/09/28
بسم الله الرحمن الرحیم
اعمال حج تمتع
موضوع: اعمال حج تمتع
در مسئله 28، حدود شش فرع بیان شده است:
فرع اول: تقصیر به چه مقدار از گرفتن مو یا ناخن محقق میشود؟
نسبت به مقدار تقصیر، سه احتمال بلکه سه قول نقل شده:
قول اول: به مقدار یک قبضه، موی سر کوتاه شود.
این قول را جواهر و بعضی دیگر از ابن جنید حکایت کرده اند.
رد: این قول مقطوع العدم است، چون با کل روایات این باب، مخالف است.
صاحب جواهر میگوید: «نعم، ما عن ظاهر ابی علی من انها لا یجزیها فی التقصیر دون القبضة لا نعرف له وجه».[1]
قول دوم: میزان در تحقق تقصیر، به مقدار سر انگشت باشد.
این نظریه از کلمات محقق در شرایع[2] و نافع[3] فهمیده میشود.
قول سوم: تقصیر به مقداری باشد که عرف بگوید با این مقدار، تقصیر انجام شده است.
این نظریه از اکثر علماء، مثل مستند «الظاهر کفایة المسمی فی کل من الحلق و التقصیر»[4] نقل شده است.
ادله قول دوم (به مقدار سر انگشت):
برای این قول به دو روایت تمسک شده است:
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تُقَصِّرُ الْمَرْأَةُ مِنْ شَعْرِهَا لِعُمْرَتِهَا مِقْدَارَ الْأَنْمُلَةِ».[5]
منها: «قَالَ وَ رُوِی أَنَّهُ یكْفِیهَا مِنَ التَّقْصِیرِ مِثْلُ طَرَفِ الْأَنْمُلَة».[6]
رد دو روایت:
اشکال اول: هر دو روایت مرسله است و عجیب است که صاحب ریاض میگوید «للمرسل کالصحیح».[7]
به هر حال نظر ایشان این است اما ما مرسلات ار حجت نمیدانیم چه با واسطه باشد چه بی واسطه باشد چه از ابی عمیر باشد چه از غیر ایشان.
اشکال دوم: این دو روایت مربوط به خانمها است و ربطی به مردان ندارد، چون در یکی اسم خانمها آمده و دیگری ضمیر مونث آورده شده است.
اشکال سوم: گاهی حکم موضوع خودش را مشخص میکند، چون گفته شده ناخن هم جایز است در تقصیر بیاید، هم شارب و هیچ ناخنی و اکثر شاربها به اندازه انمله نمیباشد.
در نتیجه این استدلال نا تمام است.
ادله نظریه سوم (به مقداری که عرف میگوید تقصیر است، کفایت میکند):
بعضی از روایات صحیحه دال بر این نظریه است که در آن آمده «قصر من لحیتک؛ قلم اضفارک؛ قصر من لحیتک؛ خذ من شاربک».
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی سَمَّاكٍ (نجاشی: واقفی ثقه) عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثِ السَّعْی قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْیتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَیءٍ یحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ».[8]
منها: «وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ طَوَافُ الْمُتَمَتِّعِ أَنْ یطُوفَ بِالْكَعْبَةِ- وَ یسْعَى بَینَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ یقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّ».[9]
منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثُمَّ ائْتِ مَنْزِلَكَ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ وَ حَلَّ لَكَ كُلُّ شَیءٍ».[10]
در اینجا در زائد شک داریم و میگوئیم برائت جاری است.
در نتیجه چیزی که سیدنا الاستاد گفته «یکفی فی التقصیر شیء من الشعر و الظفر» تمام است.
فرع دوم: آیا در تقصیر دو چیز معتبر است یا یک چیز؟
یعنی، آیا در تقصیر هم موی خود را بگیرد هم ناخن، یا یکی کفایت میکند؟
سیدنا الاستاد میفرماید یکی کفایت میکند و لازم نیست هر دو باشد.
دلیل بر کفایت یکی: با جمع کردن بین روایات قائل به کفایت یکی میشویم.
بعضی از روایات باب تقصیر و باب حلق و تقصیر، دلالت بر جمع بین کوتاه کردن مو و ناخن و شارب و لحیه دارد:
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثِ السَّعْی قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْیتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَیءٍ یحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ».[11]
ظاهر این روایت جمع بین 4 چیز است.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحْتَ أُضْحِیتَكَ فَاحْلِقْ رَأْسَكَ وَ اغْتَسِلْ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِك».[12]
اما در مقابل روایاتی است که تصریح به کفایت یکی از این کارها کرده است:
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِی وَ غَیرِهِمَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی مُحْرِمٍ یقَصِّرُ مِنْ بَعْضٍ وَ لَا یقَصِّرُ مِنْ بَعْضٍ قَالَ یجْزِیهِ».[13]
این روایت در موی سر، ریش یا شارب تطبیق دارد که یک طرف را تقصیر کرده و یک طرف را تقصیر نکرده و حضرت میفرمایند کافی است.
با این روایت از ظاهر دسته اول رفع ید میشوند.
منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّی لَمَّا قَضَیتُ نُسُكِی لِلْعُمْرَةِ أَتَیتُ أَهْلِی وَ لَمْ أُقَصِّرْ قَالَ عَلَیكَ بَدَنَةٌ قَالَ قُلْتُ: إِنِّی لَمَّا أَرَدْتُ ذَلِكَ مِنْهَا وَ لَمْ تَكُنْ قَصَّرَتْ امْتَنَعَتْ فَلَمَّا غَلَبْتُهَا قَرَضَتْ بَعْضَ شَعْرِهَا بِأَسْنَانِهَا فَقَالَ رَحِمَهَا اللَّهُ كَانَتْ أَفْقَهَ مِنْكَ عَلَیكَ بَدَنَةٌ وَ لَیسَ عَلَیهَا شَیء».[14]
خانم موی سرش را دندان کند، حضرت فرمودند او افقه از تو هست و نیاز به کفاره ندارد اما تو باید کفاره بدهد که این کار را نکرده ای.
مقرر: همین روایت در روایت 4 آمده که در آن آمده هم ناخن را تقصیر کرد و مو را هم تقصیر کرد.
پس آنچه که سیدنا الاستاد فرموده اند، تمام است.
فرع سوم: احتیاط مستحب جمع است.
احتیاط مستحب این است که مقداری از ناخن بگیرد و مقداری از موی و این کار واجب نیست چون در فرع دوم گفتیم که این کار واجب نیست و مستحب است، چون روایات دسته اول بالا، حمل بر مستحب میشود همچنین در روایات آمده که پیامبر اکرم هم تقصیر شعر کردند و هم ناخن خود را کوتاه کردند و این حداقل حمل بر استحباب میشود.
منها: «مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ حُمَیدِ بْنِ زِیادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ غَیرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یوْمَ النَّحْرِ یحْلِقُ رَأْسَهُ وَ یقَلِّمُ أَظْفَارَهُ وَ یأْخُذُ مِنْ شَارِبِهِ وَ مِنْ أَطْرَافِ لِحْیتِهِ».[15]
مقرر: در این روایت اولا جمع بین حلق و تقصیر شده است و ثانیا حلق برای تقصیر بوده و گرفتن ناخن و شارب و اطراف لحیه، از آداب زیارت بیت است نه اینکه از باب تقصیر باشد. به قرینه این روایت: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحْتَ أُضْحِیتَكَ فَاحْلِقْ رَأْسَكَ وَ اغْتَسِلْ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِك».[16]