< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/02/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی

بحث ما در باب شبیه سازی بود. برخی این مطلب را بیان کرده‌اند که نسب به شرع منتهی می‌شود به این معنا که مفهوم نسب یک مفهوم شرعی است و نباید به عرف مراجعه کرد. همان‌طور که در مفهوم صلاة، زکات، خمس و امثال ذلک به عرف رجوع نمی‌شود بلکه به آیات قرآن و روایات مراجعه می‌شود و مفهوم صلاة و زکات و ... را از شریعت اتخاذ می‌کنیم. مفهوم نسب هم یک امری است که به شرع مراجعه می‌کنیم. به عنوان مثال برای اینکه مطلب ثابت شود به مسأله عدم ارث زانی و زانیه و ولدالزنا از همدیگر اشاره شده است. همانطور که در شریعت گفتند بین ولدالزنا، زانی و زانیه نسبی وجود ندارد پس بنابراین ارثی هم وجود ندارد و معلوم می‌شود که نسب یک امری است که خود شریعت باید آن را تعریف کند. و معانی لغوی که به کتب لغت مراجعه کنید. اینجا ما یک بحثی را مطرح کردیم که مقداری توضیح دادیم که دوران امر بین متخصیص و تخصص است و آن این است که گاهی علم داریم که یک فردی از تحت یک عامی خارج شده است و در این شکی نداریم منتها نمی‌دانیم این فردی که خارج شده از باب تخصیص خارج شده یا از باب تخصص خارج شده است. مثالی دیروز گفتیم که مولا فرمود: اکرم کلّ عالم؛ این عام است و از طرف دیگر به صورت منفصل نه به صورت متصل فردای آن روز مثلاً گفته است یحرم اکرام زیدٍ. پس یقین داریم که زید اکرامش از عام خارج شده است اما نمی‌دانیم که این زید عالم است و خارج شده که اگر این‌طور باشد می‌شود خروج تخصیصی یا اینکه اصلاً زید عالم نبوده و جاهل بوده که اینجا خروجش تخصصی است و اکرامش واجب نیست و بلکه حرام است.

یک مثال شرعی هم پیدا کردیم که مثال خوبی است. آن کسانی که به دنبال تطبیقات مسائل اصولی هستند بر فقه که مطلب درستی هم هست و بنده معتقدم که باید مثالهای فقهی بزنیم. مثالهای غیر فقهی مثل اکرم کلّ عالم یک چیزی است که شخص اصولی برای تقریب به ذهن خودش مثالی را تولید می‌کند اما مهم آن است که برود در متن فقه و مثال واقعی آن را پیدا کند. مثال واقعی این مطلب این است که ما یک عامی داریم که می‌گوید هر نجسی منجِّس است. کلّ نجسٌ منجِّسٌ؛ ادله مختلفی داریم که دَم نجس است و منجّس هم هست که این عام است. از طرف دیگر روایاتی داریم که ماء استنجاء اجتناب از آن لازم نیست. مثلاً روایت داریم که از لباسی که با ماء استنجاء ملاقات کرده اجتناب از آن لازم نیست این خاص است.

عام: کلّ منجس نجسٌ. خاص: ماء الاستنجاء لا یجب اجتنابه.

اینجا ما یقین داریم که ماء استنجاء از کلّ نجس متنجس خارج شده است اما نمی‌دانیم که این خروجش تخصیصی است یا تخصصی است. به این معنا که این ماء استنجاء یا اینکه خود این آب پاک است که خروجش می‌شود تخصصی، چون دیگر نجس نیست که منجّس باشد یا اینکه ماء استنجاء نجس است اما حکم نجس را ندارد یعنی نجس کننده نیست که خروجش تخصیصی می‌شود. مثل اینکه دست من نجس است ولی خیس نباشد که در این صورت نجس کننده نیست. ماء استنجاء را هم فرض کنیم که این طوری باشد. ما اینجا یک بحث اصولی مفصلی داریم که در جای خودش باید بحث شود که من خلاصه عرض می‌کنم که مسأله خودمان را تطبیق دهیم و آن این است که اگر ما شک کردیم که خروج زید تخصصی است یا تخصیصی قاعده اصولی در اینجا چیست؟

قاعده اصولی در دوران امر بین تخصیص و تخصص

نظر شیخ انصاری

مرحوم شیخ انصاری در اینجا می‌فرماید: ما یک قاعده داریم که خروج تخصصی را اثبات می‌کند و آن اصالة العموم است. ما یک اصالة العموم داریم که می‌گوییم أکرم کلّ عالم که این عام است و اصالة العموم در آن جاری می‌کنیم؛ یعنی این زید هم داخل در اکرم کلّ عالم است. اصل عموم است. اصل این است که این أکرم کلّ عالم همه را می‌گیرد. وقتی که ما اصالة العموم را جاری کردیم یا به تعبیر شیخ انصاری که می‌فرماید: ا اصالة عدم الخصیص؛ یعنی اصل این است که این أکرم کلّ عالم تخصیص نخورد. وقتی که اصل این است که تخصیص نخورده پس ما ثابت می‌کنیم که این عام به عمومیت خودش باقی مانده و اگر زید از تحت عام خارج شده خروجش تخصصی است نه تخصیصی چون اگر خروجش تخصیصی بود عام از عمومیت خودش خارج می‌شد. حالا تعبیر صریح‌تر و صحیح‌تر این است که شیخ انصاری می‌گوید اصالة عدم تخصیص.

نظر آخوند خراسانی

آخوند خراسانی فرموده که اصالة العموم یک اصل عقلائی است و باید برویم در سیره عقلائیه و ببینیم مورد جریان اصالة العموم چیست؟ و ما وقتی که به سیره عقلائیه رجوع می‌کنیم می‌بینیم که اصالة العموم در جایی جاری می‌شود که ما شک در خروج یک فرد داریم. مثلاً ما نمی‌دانیم از تحت أکرم کلّ عالم این همسایه ما خارج شده است یا نه؟ اینجا بعد تمسک به اصالة العموم می‌کنیم و می‌گوییم اصل این است که عام است؛ پس أکرم کلّ عالم هم شامل آن می‌شود. پس جایی که می دانیم یک فردی از تحت عام خارج شده اما کیفیت خروج را ‌نمی دانیم از باب تخصص خارج شده یا از باب تخصیص این محل جریان اصالة العموم نیست و نمی‌توانیم با اصالة العموم ثابت کنیم که خروجش خروج تخصصی است چون اصالة العموم جایش اینجا نیست. اصالة العموم در بستر سیره عقلائیه در جایی جاری می‌شود که ما شک در خروج یک فرد داشته باشیم. این فرمایش جناب آقای آخوند است.

نظر محقق عراقی

مرحوم محقق عراقی هم همین نظر آخوند را دارد که می‌فرماید از اصالة العموم را نمی‌توانیم کشف کنیم که خروج تخصصی است ولی یک بیان دیگری هست و آن این است که می‌فرماید خطابات شرعیه متکفل حکم است نه متکفل اثبات موضوع مطلب ایشان خیلی از جاها به درد می‌خورد. به این معنا که اثبات صغری ربطی به خطابات شارع در حکم ندارد. مثلاً شارع گفته أکرم کلّ عالم این متکفل حکم است که می‌گوید هر عالمی واجب الاکرام است. اما صغرای این أکرم کلّ عالم این است که آیا این زید عالم است یا جاهل است. أکرم کلّ عالم بنا نیست که موضوع را هم ثابت کند و صغرا را هم از أکرم کلّ عالم استخراج کند. صغری باید از جای دیگری ثابت شود حالا یا ثابت شود و یا صغرایش منتفی بشود. خلاصه اینکه خطابات شرعی متکفل حکم است. صغرای این حکم یا باید احراز وجدانی شود و یا باید احراز تعبدی شود. صغرای تعبدی با استصحاب ثابت می‌شود. مثلاً شارع یک حکمی دارد و حکمش این است که موقعی که شوهر از دنیا رفت یا این مرد از دنیا رفت اموالش چه می‌شود؟ تقسیم می‌شود؛ این یک حکم است. حال ما از کجا بفهمیم که شخص از دنیا رفته است یا نه؟ ما موت مورّ ث را از کجا بفهمیم؛ از خود این خطاب می فهمیم؟ نه، از خارج از این خطاب می‌فهمیم که مرده است یا زنده است. منتها احراز وجدانی پیدا می‌کنیم که این شخص مرده است یا زنده است یا اینکه احراز تعبدی پیدا می‌کنیم که مثلاً دیروز زنده بود و امروز هم ما استصحاب حیات او را می‌کنیم. پس ایشان یک مسأله خوبی را مطرح کرده که خطابات فقط متکفل حکم است و موضوع و حکم باید از خارج ثابت شود. بنابراین حق با آخوند است و محقق عراقی هم حرف آخوند را می پذیرد. چون وقتی که شارع می‌گوید أکرم کلّ عالم فقط می‌خواهد بگوید عالم واجب الاکرام است. اما اینکه این زید از اکرم کلّ عالم خارج شده نمی‌دانم خروجش تخصصی است یا تخصیصی است این مطلب از أکرم کلّ عالم به دست نمی آید. چون اثبات صغری ربطی به أکرم کلّ عالم ندارد. أکرم کلّ عالم فقط می‌گوید اکرام عالم واجب است اما زید که عالم یا جاهل باشد و خروجش تخصیصی است یا تخصصی این از أکرم کلّ عالم استفاده نمی‌شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo