< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1402/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی

بحث ما در مورد شبیه سازی بود. سخن در این بود که پدر و مادر طفل شبیه سازی شده چه کسی است؟ به اینجا بحث منتهی شد که صاحب حمل مادر بودنش از نظر عرفی و ادله نقلی ثابت شده است و صاحب حمل مادر است. اما صاحب تخمک یا صاحب سلول مادر بودنشان برای ما ثابت نشده است و همچنین پدر بودن صاحب سلول برای شخص بنده ثابت نشده که شخصی که صاحب سلول است پدر باشد. از نظر شرعی که ما دلیلی نداریم که صاحب سلول پدر باشد. آیات آن را خواندیم و روایاتش را تا مقدار کافی توجه کردیم و بیان کردیم. آنچه که پدر بودن را ثابت می‌کند تحقق نطفه‌ای است که از اسپرم یک مردی و تلقیح آن با تخمک زن این نطفه به وجود آید که این موجب صدق پدر بودن است و إلّا صرف اینکه این شخص صاحب سلول این است موجب پدر بودن او نمی‌شود. برای اینکه یک مقداری این ذهنیت بیشتر آمادگی پیدا کند هر چند این مثالی که می‌خواهم بزنم از یک جهتی مورد مناقشه است ولی برای تقریب ذهنی گفته می‌شود. اگر سلولی از یک حیوانی گرفته شود فرض کنید که تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرد که یک سلولی را از یک حیوانی بگیرند و با تخمک زنی لقاح صورت گیرد و بعد یک انسانی به وجود آید و بعد بگوییم این حضرت حیوان پدر این طفل شبیه سازی شده است این از از نظر عرفی که مشخص است که فرض بفرمایید این حیوان پدر این شخص از نظر عرفی که صدق نمی‌کند. از نظر شرعی هم که ثابت شده نیست. بنابراین صدق پدر بودن اینجا مشکل پیدا می‌کند برای صاحب سلول. اینجا دیگر وارد بیان احکام می‌خواهیم بشویم. چون بحث پدر بودن و مادر بودن تمام شد. حالا این بنده خدا و طفل شبیه سازی شده به هر دلیلی بعد اللتیا و اللتی متولد شده و زمان هم یک جور شده که کارخانه شبیه سازی به وفور در نقاط مختلف جهان راه افتاده و حالا این طفل‌های شبیه سازی شده آمدند و فقیه هم باید احکام آن را بیان کند. یکی از احکام ارث این طفل شبیه سازی شده است. اگر انتساب پدری و مادری تحقق پیدا نکند ارث هم منتفی می‌شود و این طفل شبیه سازی شده وارد یک دنیایی می‌شود که ارثی برای او متصور نیست چون اصلاً انتسابی وجود ندارد نه انتساب به پدر و نه انتساب به مادر. البته ما انتساب به مادر را از یک جهت قبول کردیم. اما اگر بگوییم انتسابی وجود ندارد یا انتساب به پدر وجود ندارد اینجا ارث هم منتفی می‌شود ولی اگر انتساب محقق شود اینجا می‌خواهیم بحث کنیم که آیا ارث بردن این طفل شبیه سازی شده محدودیت دارد یا به طور مطلق این طفل شبیه سازی شده ارث می‌برد.

حالات وارث نسبت به مورّث در شبیه سازی

توضیح سؤال: این طفل شبیه سازی شده فرض این است که این وارث نسبت به مورّث حالاتی دارد:

1. یک وقت هست که این طفل شبیه سازی شده متولد شده و بعد مورّث از دنیا رفته است.

2. یک وقت این طفل شبیه سازی شده هنوز در رحم مادر است و متولد نشده و مورّث بعد از آن از دنیا می رود. یعنی فرض کنیم زید که پدر است بعد از انعقاد نطفه این طفل شبیه سازی شده از دنیا می‌رود یا بعد از جنینیت و مثلاً دو ماهه شده یا سه ماهه شده و مورّث تا الان زنده بوده و قبل از تولد این طفل شبیه سازی شده از دنیا می‌رود.

3. این طفل شبیه سازی شده به صورت نطفه است و هنوز در دستگاه خارج از رحم مادر است. یعنی داخل رحم مادر قرار نگرفته است در دستگاه این طفل تلقیح شده و این مورث از دنیا رفته است؛ یعنی هنوز وارد رحم مادر نشده است. این حالات را باید حکمش را بیان کنیم. اینجا ابتدائاً یک مسأله فقهی را بگویم و بعد وارد بحث شویم.

شرایط ارث بردن از دیدگاه فقها

ارث بردن شرایطی دارد. یکی از شرایط ارث این است که خیلی از فقها این‌طور بیان کردند و عبارتشان این است: حیاة الوارث عند موت المورّث؛ یعنی یکی از شرایط ارث این است که وارث در هنگام موت مورث حیات داشته باشد. حالا در اینجا یک بحث دیگری هم وجود دارد و آن این است که آیا صرف وجود وارث در هنگام موت مورّث شرط است یا نه؟ تولد وارث در هنگام موت مورّث شرط است. یعنی اینکه باید این وارث متولد شده باشد قبل موت مورّث یا نه به صورت جنین هم باشد کافی است و بلکه بالاتر به صورت نطفه هم باشد کافی است. بنابراین وجود جنین در رحم مادر قبل از اینکه مورّث بمیرد کافی است ولو اینکه به صورت جنین و یا نطفه باشد. اصلاً در حین اینکه نطفه به وجود آمد و بعد از انعقاد نطفه مورّث از دنیا رفت خیلی از فقها می‌گویند همین مقدار کافی است. البته شرطش این است که این نطفه و این جنین زنده به دنیا بیاید نه اینکه در شکم مادر بمیرد. این شرط را خیلی‌ها بیان کردند و ظاهراً اتفاقی در بین فقها هم باشد. هر چند من استقصا نکردم چون بحث ما این نبود و در کتاب الإرث باید بررسی شود. از روایات که این چنین به دست می آید. نهایت این است که این جنین و نطفه در رحم مادر محقق شده باشد و بعد هم زنده به دنیا بیاید. اگر این چنین باشد همان موقع که در رحم مادر است مورّث زنده باشد این طفل شانس دارد که ارث ببرد. مخصوصاً اینکه مورّثش فردی بالأخره متموّل باشد. یک لحظه بعد از به دنیا آمدن این طفل زنده باشد کافی است. بالأخره وقتی که به دنیا می آید این را موجود زنده می‌گویند. اینجا من یک تعداد از کلمات فقها را بخوانم.

شهید اول در القواعد می‌فرماید: إنّ للإرث امورٌ هی شرایط له موت المورّث و تقدم موته علی موت الوارث و وجود الوارث حالة الموت[1] . وجود وارث در حال موت مورّث شرط است نه تولّد الوارث. حالا از این کلام که وجود وارث به آن طفلی که در شکم مادر هشت ماهه است و مثلاً هنوز متولد هم نشده است آیا این را هم وجود داشتن وارث می‌گویند؟

محقق اردبیلی می‌گوید: مقتضای قاعده این است که آن طفلی ارث می‌برد که حیات داشته باشد؛ یعنی به صورت حمل نباشد و حمل ارث نمی‌برد. اگر ما روایات را نداشتیم می‌گفتیم حتی این طفل که در شکم مادر هم هست ارث نمی‌برد. عبارت ایشان را بخوانم: فلو لم تکن الأدلة علی ارث الحمل (اگر روایات نداشتیم بر ارث حمل) مقتضی القاعدة عدم توریثه[2] ؛ کلمات دیگر فقها هم هست در نرم افزار نور که من یادداشت نکردم و در بعضی از کتاب‌ها و حتی در قانون کشوری هم این هست و آنجا نقل شده است. حالا باید دقت کرد که آیا وجود حمل کفایت می‌کند یا باید متولد شده باشد. قاعدتاً باید مقتضای قانون کشور همین باشد که مشهور فقها می‌گویند.

یک روایت هم بخوانم: علی بن ابراهیم عن أبیه عن حماد بن عیسی عن ربعیّ قال سمعت أبا عبدالله یقول فی السّقط إذا سَقَطَ من بطن أمّه فتحرّک تحرّکاً بیّناً یرثُ و یورثُ[3] . به گونه‌ای که حرکتی از او مشخص شود هم ارث می‌برد و هم ارث می‌گذارد.

شهید اول در دروس می گوید: و لا یشترط حیاته عند موت المورّث؛ حیات وارث در هنگام موت مورّث شرط نیست. یعنی تولدش شرط نیست. فلو کان النطفة وَرِثَ إذا انفصل حیّاً[4] ؛زمانی که این زنده به دنیا بیاید ارث می‌برد. حالا وارد بحث تطبیق دیگر نرسیدیم که بشویم.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 


[1] شهید اول؛ قواعد، ج2، ص288.
[2] محقق اردبیلی، مجمع الفائده، ج1، ص547.
[3] کلینی، الکافی، ج7، ص155.
[4] شهید اول، دروس، ج3، ص355.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo