درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/12/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی
بحث ما در مورد شبیه سازی رسید به اینجا که آیا أمّ طفل شبیه سازی شده صاحب رحم است یا صاحب تخمک است و یا صاحب سلول است. تا اینجا ما به این نتیجه رسیدیم که طبق آیه شریفه(الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ)[1] ؛ صاحب رحم را میتوانیم مادر خطاب کنیم. البته این آیه قرآن و دلایل دیگر در مقام تعریف أمّ به صورت جامع افراد و مانع اغیار نیست و نفی نمیکند مادر بودن صاحب سلول یا صاحب تخمک را. اما ما از این آیه استفاده میکنیم که صاحب رحم مادر است.
بیان چند نکته
نکته اول: اگر ما بپذیریم که مادر صاحب رحم است و این طفل شبیه سازی شده هم دختر باشد، آن وقت این دختر نسبت به این شوهر یمکن أن یقال که ربیبه است.
توضیح مطلب: ربیب و ربیبه که جمع آن ربائب است یعنی اینکه اگر مردی با زنی ازدواج کند که این زن از شوهر قبلی خودش دختری دارد، آن دختر نسبت به این شوهر جدید میشود ربیبه و در قرآن میفرماید: (وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ)[2] . چطور این دختر ربیبه محسوب شد؟ این آیه شریفه اطلاق دارد به این شکل که بگوییم دختر همسر اگر از این شوهر نباشد طبق این آیه ربیبه است و بعد آیه قرآن میفرماید که این محرم است و اطلاق آن به این صورت است که دختر همسر چه از شوهر سابق باشد و چه از طریق شبیه سازی تولید شده باشد این ربیبه است و بعد آیه قرآن میفرماید که این محرم است و اطلاق آن به این صورت است که دختر همسر چه از شوهر سابق باشد و چه از طریق شبیه سازی تولید شده باشد این ربیبه است. این استنباط حکم است. ربیبه یعنی دختر همسر. دختر همسر در آن این مطلب اشراب نشده که این دختر از شوهر سابق باشد بلکه ممکن است که از شوهر سابق نباشد ولی این طفل متولد شده باشد، حالا از طریق شبیه سازی. یعنی یک سلول غیر جنسی از یک زنی یا یک مرد دیگری گرفته شده و در تخمک این زن نهاده شده و بعد هم این زن این فرزند را متولد کرده است. پس دختر همسر اینجا وجود دارد. چون فرض این است که این صاحب رحم است و صاحب رحم هم مادر است. پس همسر این شخص میشود مادر این دختر. اینجا ما مشکلینداریم. ربیبه هم یعنی دختر همسر که از این شوهر نیست که این هم الان وجود دارد که این دختر از سلول غیر جنسی متولد شده است. آیه قران صدق میکند که به این دختر ربیبه گفته میشود و ربیبه هم به این مرد محرم است و ازدواج با آن حرام است و مطالب دیگر.
پس ما به صرف اینکه مادر این دختر کیست اکتفا نکردیم. گفتیم مادر این طفل کیست؟ صاحب رحم است. بعد که صاحب رحم مادر این دختر شد تازه این دختر میشود ربیبه این شوهر. اگر این مطلب را به این شکل بپذیریم خیلی از مسائل طفل شبیه سازی شده حل میشود.
نکته دوم: اینجا بحث مادر رضاعی هم ممکن است که پیش بیاید. ما بیاییم صاحب رحم را مادر بدانیم یا ندانیم. اصلاً کاری به این بحث نداریم. این صاحب رحم را ممکن است کسی بگوید مادر رضاعی بر آن صدق میکند از طریق اولویت. به این صورت که بگوییم چطور شما با احادیث ثابت کردید که اگر یک مادری 15 بار به یک طفلی شیر دهد و با این شیر مثلاً استخوان این طفل محکم شود یا به تعبیر برخی از روایات رویش لحمی صورت گیرد، چطور در اینجا مادر رضاعی صدق میکند و این زن با این فرزند اگر پسر باشد محرم میشود؛ پس به طریق اولی اگر یک سلول غیر جنسی در رحم یک زنی قرار گیرد که تمام استخوانها و گوشت و خون او و همه وجود این طفل از رحم این زن نشأت گرفته است به طریق اولی در اینجا مادر رضاعی صدق میکند.
آن نکته اول را که ما از آن گذشتیم و هر چند که اشکالی که به آن داریم و بیان نکردیم اما این نکته دوم را میخواهیم به آن اشکال کنیم چون به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست. ما میگوییم که این اولویت در اینجا باطل است. چون اولویت در جایی است که ملاک کاملاً روشن شده باشد و بعد بگوییم که این ملاک در این موضوع وجود دارد و چون در موضوع دیگری این ملاک با شدت بیشتری وجود دارد پس به طریق اولی این حکم سرایت میکند. مثلاً: (فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ)[3] ؛ ملاک این حرمت چیست؟ ملاک این حرمت احترام به پدر و مادر است. این را به آن یقین کردیم ولا غیر. اگر این ملاک را پذیرفتیم در رابطه با کلمه أفّ ما در ضرب و شتم هم این ملاک را با شدت بیشتری میبینیم و بعد میگوییم آن حرمت أفّ از موضعی به نام أفّ سرایت میکند به ضرب و شتم؛ این قیاس اولویت است که درواقع قیاس اولویت تمسک به ظهور است. اگر این مطلب را در ما نحن فیه بود قبول میکردیم و حال آنکه این گونه نیست.
چون اولاً ما یقین نداریم ملاک اصلی و تامّ و تمام محرمیت از راه رضاع این باشد که استخوان و گوشت این فرزند از شیر مستحکم شود و چون یقین نداریم نمیتوانیم به قیاس اولویت تمسک کنیم. چون ملاک کامل و جامع این قضیه را پیدا نکردیم.
ثانیاً ما میتوانیم این را ادعا کنیم که از نظر شرع ملاک فقط استحکام استخوان و روییدن گوشت نیست بلکه در این بحث مادر رضاعی نکات دیگری هم وجود دارد. در بحث محرمیت از راه شیر شرایط دیگری هم وجود دارد. یکی از شرایطش شیر دادنی است که با استحکام استخوان و روییدن گوشت همراه باشد. شرط دیگری هم وجود دارد و آن این است که این طفلی که مورد لطف این زن قرار میگیرد، این شیر به طور مستقیم از پستان این زن در دهان این طفل قرار گیرد و او بنوشد. یکی دیگر از شرایطش این است که این شیری که توسط این زن به این فرزند داده میشود قبل از دو سالگی آن فرزند باشد و امثال این شرایطی که در یَحرُم من الرضاع ما یَحرُم من النسب مطرح شده که در جای خودش میتوانید پیگیری کنید. این مطلب این نکته را میفهماند که تنها ملاک محرمیت استحکامی نیست که از ناحیه شیر است. اگر تمام ملاک استحکام ناشی از شیر بود که این همه شرایط لازم نبود و مثلاً شریعت میگفت هر زنی که به بچهای بیش از 15 بار شیر دهد یا اصلاً تعداد هم لازم نبود بگوید و فقط میگفت یک مقدار شیر دهد که موجب استحکام استخوان و روییدن گوشت در این طفل شود. اگر فقط ملاک استحکام بود این شرایط را لازم نبود که بیان کند. بنابراین اینها یک سری مسائل تعبدی است که شارع فرموده که با این شرایط محرمیت ایجاد میشود و اینکه ما بیاییم و از آن ملاک استخراج کنیم و بعد بگوییم ملاک همچنانکه در بحث رضاع هست در بحث شبیه سازی به طریق اولی وجود دارد، این طور قیاسها مسلّماً قیاس مورد نهی اهل بیت: است و همان قیاسی است که ردع شده و أوّل من قاسَ إبلیس[4] ، این همان قیاس است. این جور قیاس کردنها در احکام ممنوع است. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.