< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی

بحث ما در مورد شبیه سازی رسید به اینجا که آیا أمّ طفل شبیه سازی شده صاحب رحم است یا صاحب تخمک است و یا صاحب سلول است. یا اینکه به تعدد مادری در اینجا قائل می‌شویم. در این رابطه توضیحاتی را ارائه کردیم. تا اینجا ما به این نتیجه رسیدیم که صاحب رحم را می‌توانیم مادر خطاب کنیم.

إن قلت: اگر کسی اشکال کند که نسب یک محدوده‌ای دارد که شارع مقدس خودش این محدوده را بیان کرده است، اینکه این شخص مادر این طفل است؛ صدق مادری، صدق پدری، صدق برادری، این‌ها رامی‌توان از کلام شارع استفاده کرد. اصلاً نسب شناسی در کلمات شارع وجود دارد و برای مشخص کردن نسب باید به کلمات شارع رجوع کرد.

ما سؤال می‌کنیم که شارع این را کجا بیان کرده است؟ جواب می‌دهد درمواردی مثل الولد للفراش و للعاهر الحجر؛ ولد مربوط به فراش است و این را شارع فرموده است. و اینکه برای زانی حجر است. فراش یعنی صاحب فراش که مراد همان زوج است. ولد مال آن صاحب بستری است که از راه مشروع این ولد از آنجا نشأت گرفته است. پس شارع این را مشخص کرده است. وقتی به زوج نسبت داده می‌شود به همسر او هم نسبت داده می‌شود؛ پس صدق مادری و پدری در اینجا مشخص است. و اصلاً گاهی شارع احکام آن را هم مشخص کرده است که مثلاً از چه کسی ارث می‌برد و از چه کسی ارث نمی برد. مثلاً قاتل پدر ارث نمی‌برد.

تعریف دقیق شبهه موضوعیه و شبهه حکمیه

اینجا یک بحث مفصلی است و آن اینکه این الولد للفراش آیا شبهه موضوعیه است یا از شبهات حکمیه را هم شامل می‌شود. ما یک شبهه موضوعیه داریم و یک شبهه حکمیه؛ این تعریفی که برای شبهه موضوعیه و شبهه حکمیه می‌خواهم بیان کنم دقیق ترین تعریف است. البته تعاریف زیادی برای آن‌ها بیان شده مانند تعریف شیخ انصاری که می فرماید: شبهه موضوعیه آن است که از اختلاط در امور خارجیه نشأت می‌گیرد. مثلاً نمی‌دانم این آب نجس است یا آن آب نجس است. این خمر است یا آن خمر است. و می‌گوید شبهه حکمیه آن است که منشأ شک در آن تعارض نصین یا اجمال نص یا فقدان نص باشد. اما یک تعریف دقیق تری وجود دارد که من آن را می‌خواهم بیان کنم؛ شبهه موضوعیه آن است که رفع شبهه وظیفه شارع نیست و در دست شارع نیست. کلید رفع شبهه در دست خود عرف است. این شبهه را موضوعیه می‌گویند. یعنی برای رفع شبهه لزومی ندارد که ما به شارع رجوع کنیم. مرجعیت در اینجا با عرف است و رجوع به شارع لزومی ندارد. اما در شبهه حکمیه رفع شبهه منحصر به ورود شارع است. تا شارع ورود پیدا نکند شبهه رفع نمی شود. حکم هم در قلمرو اختیارات شارع است. این تعریف دقیق تر است. حالا با توجه به این مطلب الولد للفراش شبهه موضوعیه رامی‌گیرد. چون مورد این الولد للفراش که در ورایت آمده شبهه موضوعیه است.

سؤال می‌کند از حضرت که نمی‌دانم این ولد حلال زاده است یا از زناست. حضرت می‌فرماید: الولد للفراش و للعاهر الحجر. این شبهه، شبهه موضوعیه است. اما آیا غیر از این شبهه حکمیه را هم می‌گیرد؟ چرا این بحث را مطرح می‌کنیم؟ چون در بحث شبیه سازی شبهه ما شبهه حکمیه است نه شبهه موضوعیه. ما نمی‌دانیم در شبیه سازی که ولد منتسب به صاحب رحم است یا صاحب سلول یا صاحب تخمک؛ پس این شبهه حکمیه است. چون ما در موضوع که شبهه نداریم. مشخص است که یک سلول غیر جنسی گرفته شده است و این سلول غیر جنسی را در درون تخمک یک زنی و در رحم زنی قرار داده‌اند و طبق یک عملیات پیچیده‌ای یک جنین محقق شده است. پس اینجا شبهه موضوعیه نیست و شبهه حکمیه است؛ یعنی به یَد شارع است و شارع باید بگوید مادر این طفل شبیه سازی شده کیست.چون حکم در دست اوست. پس رفع شبهه در دست شارع است و شارع باید بگوید مادر این طفل کیست. حالا این بحث پیش می آید که می‌شود به الولد للفراش تمسک کنیم و بگوییم این ولد در شبیه سازی مربوط به صاحب فراش است؟ صاحب فراش شوهر همین زن است. سلول از یک زن دیگری گرفته شده و آمده در تخمک یک زن دیگری کاشته شده و این بچه به وجود آمده است. اگر بخواهیم به الولد للفراش تمسک کنیم در این شبهه حکمیه باید بگوییم این ولد برای این فراش است. بالأخره این ولد فراش دارد. آن زن دیگر که سلول از او گرفته شده را کاری نداریم اما زنی که صاحب تخمک است و سلول در تخمک او قرار داده شده است، این صاحب فراش است. چون شوهر دارد پس مادر این طفل از این الولد للفراش مشخص می‌شود که دارای شوهر است. این می‌شود الولد للفراش؛ یعنی این ولد مربوط به زنی است که صاحب این شوهر و فراش است و دارای زوج است.آن زن دیگر مشمول این روایت نمی‌شود. چه بسا آن زنی که سلول از او گرفته شده اصلاً شوهر نداشته باشد یا اصلاً سلول از زن گرفته نشده بلکه از مردی گرفته شده است. پس بحث اساسی در این روایت این است که این روایت مربوط به شبهه موضوعیه است یا مربوط به شبهه حکمیه.

من در اینجا کلام مرحوم آیت الله خویی را بیان کنم. ایشان می فرماید: الولد للفراش إنّما ورد فی مقام الشک فی أنب الولد من الزوج أو الزنا؛ ولد للفراش در مقام شک در این است که این ولد از زوج است یا از زناست؛ وقتی که این‌طور است بعد می فرماید: و دلّ علی أنّه للفراش؛ این روایت دلالت می‌کند که این فرزند مربوط به صاحب فراش است و مربوط به زنا نیست. وللعاهر الحجر؛ اصلاً فرد زانی لیاقت این را ندارد که پدر محسوب شود؛ یعنی نفی ولدیت می‌کند از زانی (عاهر).

وذلک فإنّ الولد لیس إلّا معنا تکوّنه من ماء أحدهما و هو متحققٌ فی ولد الزنا أیضاً؛ ما این روایتی که مطرح کردیم می‌گوییم ولد برای فراش است. حالا آیا اگر در یک جایی یقین داریم که این فرزند نعوذبالله از زناست اینجا هم نفی ولدیت می‌شود؟ این روایت مربوط به موارد شک است. اما در جایی که یقین داریم از زناست آقای خویی می‌فرماید نفی ولدیت نمی‌شود از زانی از نظر عرفی. پس این روایت نمی خواهد ولدیت را تعریف کند و می‌خواهد بگوید در موارد شبهه این ولد، ولد فراش است اما این معنایش این نیست که نفی ولدیت کند از فرزندی که از زنا بوجود آمده است که منتسب به زانی است. اما در جایی که شبهه حکمیه است مرحوم آقای خویی می‌فرماید: الولد للفراش مال جایی است که شبهه موضوعیه است که نمی دانیم از صاحب فراش است یا از زانی؛ ولی جایی که ما یقین داریم از زانی است اینجا نفی ولدیت از زانی نمی‌شود و در این مورد نمی‌شود به روایت تمسک کرد و آنجایی هم که شبهه شبهه‌ی حکمیه است به این روایت کاری ندارد. روایت در رابطه با شبهه موضوعیه است که مثلاً نمی‌دانیم این فرزند ولد زناست یا از وطی به شبهه است یا از صاحب فراش به وجود آمده است که در اینجا می‌گوییم الولد للفراش و للعاهر الحجر.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo