درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی
بحث ما در مورد حکم وضعی شبیه سازی بود و اینکه آیا طفلی که شبیه سازی شده دارای مادر است یا نه؟ اقوال را بیان کردیم تا آنجایی که در وسع این کلاس بود و شاید خیلی طولانی کردنش مخلّ باشد. حالا میخواهیم نظر مختار را بیان کنیم. قبل از اینکه نظر مختار را بیان کنیم یک تقسیم بندی جدیدی داشته باشیم که بر طبق این تقسیم بندی نتیجه گیری کنیم و نظر مختار خودمان را هم بیان کنیم.
در شبیه سازی اگر به جنس مؤنث نگاه کنیم، فرد مؤنث که در شبیه سازی تأثیر دارد نسبت به این طفل این گونه تقسیم را دارد:
1. گاهی اوقات یک زنی است که هم صاحب رحم است و هم صاحب سلول است و هم صاحب تخمک؛ یعنی از این زن سلول گرفته میشود و هسته تخمک همین زن را خارج میکنند و 46 کروموزوم را به جای هسته این تخمک این زن میگذارند و جنین در رحم همین زن درست میشود و طفل به وجود میآید.
2. یک زنی هم صاحب رحم است و هم صاحب تخمک است ولی صاحب سلول زن دیگری است؛ یعنی سلول را از یک زنی میگیرند و در درون تخمک زن دیگری قرار میدهند و در رحم او قرار داده میشود
3. یک زنی صاحب تخمک و سلول است ولی صاحب رحم زن دیگری است.
4. صاحب رحم و صاحب سلول یک زن است اما صاحب تخمک زن دیگری است.
5. هر کدام از اینها مربوط به یک زن است. مثلاً سلول از یک زن، رحم از زن دیگری و تخمک هم از یک زن دیگر است. این مشکل ترین فرض مسأله است و این تقسیماتی است که به ذهن بنده رسیده است. اینکه کدام قسمش محقق شده یا در آینده محقق میشود این دیگر باید بررسی شود. این 5 قسمیکه عرض کردیم بالأخره در این 5 قسم کدام شخص مادر این طفل میشود؟ یا اینکه اصلاً طفل شبیه سازی شده مادر ندارد یا اینکه گاهی گفته می شود که دو مادر دارد. آیا چند مادر در اینجا مطرح است یا نه؟
نکته: برای اینکه بحث یک مقدار روشن شود من یک مطلبی را خدمتتان عرض میکنم ببینید حالا این خوب است یا نه؟ مفهوم أمّ و مادر در قرآن و روایات نیامده است و در این شکی نیست که این مفهوم در قرآن و روایات ذکر نشده است. یعنی مقصود من این است که کلمه أمّ حدود و ثغور آن در آیات و روایات نیامده است. یعنی ما روایتی یا آیهای نداریم که بگوید مادر این است و لا غیر؛ نه به حقیقت شرعیه و نه به حقیقت متشرعیه. اصلاً آیات و روایات در مقام بیان تعریف أمّ نیستند و این مسجّل است.
برخی از آیات است که نمیتوان به سادگی از آنها عبور کرد. مثلاً یکی از آیات این است که میفرماید: (الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ)[1] ؛ از این آیه نمیتوان به سادگی گذشت. هر چند ما در استدلال به این آیه شریفه سوره مجادله آیه دوم دو اشکال را مطرح کردیم؛ اولاً این آیه درمقام بیان تعریف أمّ نیست. چون ظاهر آیه در مقام ردّ یک سنت زمان جاهلیت میباشد. آن سنت این بود که هر کس به همسرش میگفت ظهرکِ کظهر أمّی، زن مانند مادر این مرد بر او حرام میشد و این سنت باطلی بود که در آن زمان بود. آیه شریفه این سنت را رد میکند؛ یعنی آیه در مقام بیان تعریف أمّ نیست بلکه در مقام ردّ یک سنتی است که در جاهلیت وجود داشته است. این مطلب اول.
ثانیاً این ولدنهنّ که از وَلَدَ یلدُ ولادةَ می آید، این وَلَدَ یلدُ ولادةَ به معنای تکون شئٍ عن شئٍ است؛ یعنی یک شئ ای از یک شئ دیگر متکون میشود. خروج شئ عن شئٍ یا ساخته شدن یک شئ از یک شئ دیگر. لذا به پدر هم میگویند والد. چون این فرزند متکوّن از پدر هم هست. در آیات قرآن به مرد والد اطلاق شده است و به مادر هم والده گفته شده است.
قول مختار
امروز یک حاشیهای میخواهیم بزنیم که قول مختار از آن دربیاید. گاهی اوقات یک لغتی در اصل به یک معنایی است ولی این لغت با اضافه شدن به اشیاء مختلف معنای مختلفی میگیرد و از نظر عرفی معنای آن فرق میکند. مثل همین ولادت. ولادت که وَلَد یلدُ ولادةً است. ریشه این همان تکوّن شئٍ عن شئٍ است ولکن وقتی این لغت به إمرأة نسبت داده میشود به معنای وضع الحمل است. یعنی زایمان تکوّن شئٍ عن شئٍ هم در آن هست. ولی تکوّن شئٍ عن شئٍ به خصوص که از راه زایمان است. اگر این لغت ولادت به إمرأة نسبت داده شود؛ ولکن من کتب لغت را که گشتم دیدم ولادت را به معنای وضع الحمل گرفتند؛ یعنی زایمان. من یکی دو سه نمونه عرض کنم؛ کتاب العین که قدیمی ترین کتاب لغت است و مربوط به سال 175 هجری قمری است و مؤلف آن خلیل بن احمد فراهیدی است میگوید: الولادة وضع الوالدة ولده. البته من مختصر آن را آوردم. ولادت یعنی زایمان کردن والده بچهاش را. حالا تعبیر المحیط رساتر است که این المحیط برای صاحب بن عباد و متعلق به سال 385 هجری قمری است. ایشان میگوید ولادت هی وضع المرأة ولدها؛ یعنی انداختن و زایمان زن بچهاش را میباشد و صرف تکوّن شئٍ عن شئٍ نیست. البته اینکه نسبت میدهیم به اشیاء که معنای لغت فرق میکند این است که مثلاً در کتاب لغت ولدة را به أرض نسبت میدهند؛ ولدة الأرض النبات؛ اینجا یعنی أخرجته؛ خروج شئٍ عن شئٍ. لسان العرب مثلاً این طور گفته است: هی وضع الوالدة ولدها؛ میخواهم بگویم این آیه شریفه که میگوید در رابطه با ظهار إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ؛ هر چند این آیه در مقام ردّ ظهار است و در مقام بیان تعریف أمّ نیست و هر چند کلمه ولادت اصل آن به معنای تکون شئٍ عن شئٍ است. اما وقتی که به زن نسبت داده میشود (هر چند در حیوانات هم من این را قبول دارم) به مؤنث که نسبت داده میشود ولادت عرفاً یعنی زایمان نه فقط تکون شئٍ عن شئٍ؛ یعنی زایمان. آن وقت اگر این را قبول کنیم میخواهم این نتیجه را بگیرم که آیات و روایات در مقام تعریف نیستند اما یک چیزی مسلّم است که ما از آیات و روایات استفاده میکنیم که هر زنی زایمان کرد این أمّ است. درست است که این آیه شریفه إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ در مقام تعریف أمّ نیست اما بالأخره از این آیه میشود فهمید که آن إمرأة که زایمان میکند مادر است. حالا کسان دیگری مثل صاحب سلول مادر است یا نه؛ صاحب تخمک مادر است یا نه؛ از این آیه در نمی آید. اما این مقدار از این آیه در می آید که کسی که زایمان میکند مادر است؛ چرا ولدنهم را به معنای زایمان میگیریم. اصلاً در آیات که نگاه میکنیم بحث حمل است؛ (وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا )[2] ؛ یا (وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ)[3] ؛یا (وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ)[4] ؛ یا (يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ)[5] ؛ این آیات را ما نمیخواهیم بگوییم که در مقام بیان تعریف مادر است؛ این مسلّماً نیست اما بالأخره از این آیات میتوانیم استفاده کنیم که صاحب حمل مادر است.
اشکال به استدلال
فقط یک نکته را ممکن است اشکال کنید و بگویید این آیات، مخصوصاً آیه اول (الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ)[6] ؛ ؛ مربوط به موارد غالبی است یا مربوط به مواردی است که در آن زمان معمول بوده است که مربوط به زایمانی است که از لقاح اسپرم و تخمک زن بوده است. این ولدنهم اگر هم به معنای زایمان باشد زایمانی را میگوید که از راه طبیعی باشد؛ چون مورد غالبی و مورد صد در صد آن زمان بوده است که زایمان از راه ترکیب سلولهای جنسی بوده است؛ بنابراین زایمانهای از طریق شبیه سازی را شامل نمیشود. اصلاً شبیه سازی آن موقع نبوده و در قوه تصور مردم هم نبوده است. إنشاء الله پاسخ این اشکال را جلسه بعد بیان میکنیم. بنابراین ما تا اینجا میخواهیم ثابت کنیم که صاحب حمل مادر است و این از آیات در می آید. حالا اینکه صاحب سلول یا صاحب تخمک مادر هستند یا نه فعلاً کاری نداریم. این صاحب حمل را میخواهیم بگوییم مادر است. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.