< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی

بحث ما در مورد حکم وضعی شبیه سازی بود. در حکم وضعی دوم بودیم که عبارت بود از شناحت أمّ برای این طفل شبیه سازی شده. مادر این طفل کیست. نظریات مختلفی در اینجا بیان شد.

نظریه نخست این بود که مادر این طفل شبیه سازی شده صاحب تخمک است. 4 دلیل برای این مطلب بیان شد. پنجمین دلیل را عرض کنیم و بعد وارد بررسی این ادله شویم.

دلیل پنجم بر أم بودن صاحب تخمک

پنجمین دلیل تمسک به آیات قرآن است که ببینیم از آیات قرآن چه استفاده‌ای می توانیم داشته باشیم. استدلال شده به برخی از آیات قرآن که من یکی دو آیه را بیان می‌کنم.

آیه اول: (إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا)[1] ؛ أمشاج جمع مَشج یا جمع مِشج است و برخی هم گفتند که جمع مشیج است. بعد آمدند این أمشاج را به معنای آن نطفه ای که مرکب از اسپرم و تخمک است دانسته اند. با توجه به این نکته ای که بیان شد آیه می فرماید: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ؛ ما شما را ازترکیب اسپرم و تخمک آفریدیم. این آیه دلالت می‌کند که مادر این طفل شبیه سازی شده همان صاحب تخمک است. چون می‌گویند خلقنا الإنسان من نطفه امشاج، این خلقت این انسان از نطفه است و پیدایش این انسان از نطفه است. پس معلوم می‌شود مادر این طفل شبیه سازی شده همین زنی است که صاحب تخمک است چون صاحب رحم که موضوعیت ندارد. از این آیه برنمی‌آید چون آیه گفته من نطفة و نگفته مِن رحم. پس این آیه اینطور گفته شده که اشاره به منشأ ایجاد انسان دارد که آن مرکب از اسپرم و تخمک است.

آیه دوم: (وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا)[2] ؛ و او خدایی است که از آب نطفه بشر را آفرید و بین آنها خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد ماء یعنی نطفه. این فجعله محل استدلال است. فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا؛ و سپس بین آنها جعل نسب و سهر کرده است. نسب یعنی فامیل نسبی و سهر یعنی فامیل سببی. یعنی این ماء فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا؛ این فاء، فاءِ تفریع است. یعنی جعل نسب و سبب متفرع بر خلقت از نطفه است. یعنی خلقت از نطفه ایجاد می‌شود. هر نسب و هر سببی که در شریعت است متفرع بر خلقت از ماء است.

نقد أدله أم بودن صاحب تخمک

این پنج دلیل را ما یک نقد فی الجمله داشته باشیم. چون بعداً که ما نظریات را بیان می‌کنیم آخرِ سر می خواهیم مختار خودمان را بیان کنیم. یک جمع بندی از ادله می‌کنیم. ببینیم این ادله را آیا می‌توانیم از آن استفاده کنیم که أمّ به آن می‌گویند. یا اینکه نه، اصلاً شریعت (آیه و روایتی) در مقام بیان تعریف أمّ نداریم.

اشکال به دلیل اول

دلیل اول این بود که منشأ پیدایش طفل تخمک است. حالا البته اسپرم هم هست ولی یک جزئی از آن تخمک است و بعد هم اضافه کردیم که رحم ظرف است. ظرف که منشأ پیدایش نیست. ظرف منشأ رشد نطفه است و منشأ رشد با منشأ پیدایش که تخمک است فرق می‌کند. بنابراین آنچه که به نظر می‌رسد طبق این استدلال مدعی که منشأ پیدایش در صدق مادری مهم است، منشأ پیدایش همان تخمک است. به نظر ما این دلیل کافی نیست که صدق أم را داشته باشیم. چون اگر فقط بحث منشأ پیدایش باشد که صاحب سلول هم منشأ پیدایش است. اگر از یک زنی یک سلولی غیر جنسی گرفته شود و در تخمک زن دیگری قرار داده شود و ترکیب صورت گیرد و جنینی پیدا شود، این منشأ پیدایش است. شما می‌گویید تخمک منشأ پیدایش است. شما می‌خواهید از منشأ پیدایش صدق مادری را در بیاورید. آن صاحب سلول ممکن است از آن جهت هم بگوییم که منشأ پیدایش است. بنابراین این طفل دو مادر دارد و تعدد مادر می‌شود. باید روی این فکر کرد که آیا می شود تعدد در مادر داشته باشیم. این یکی از اقوال است که بعداً إنشاء الله این را بررسی می‌کنیم. اصلاً بعضی می‌گویند که ممکن است که چند مادر داشته باشیم این چه اشکالی دارد. ولی به هر حال این منشأ پیدایش نمی تواند صدق مادری را به دنبال داشته باشد به طور متیقن و شاهدش هم همین است که اگر یک سلولی از حیوانی گرفته شود (فرض آن که محال نیست) و بعدش را از آن سلول متحقق کنند، اینجا منشأ پیدایش این سلول آن حیوان است و بعد بگوییم که فرض کنید پدر یا مادر است مذکر باشد یا مؤنث باشد؛ پس صرف منشأ بودن سببب نمی‌شود که صدق مادری کند. این دلیل کافی نیست.

اشکال به دلیل دوم

دلیل دوم تمسک به قاعدة الفراش بود که این هم کافی نیست که گفته شود الولد للفراش نشانگر این است که ریشه انتساب همان منشأیت پیدایش است. چرا ولد به صاحب فراش منتسب می‌شود؟ چون او منشأ پیدایش است. چرا به زوج ولد را منتسب می‌کنیم؟ چون او منشأ پیدایشش است. این دلیل هم کافی نیست؛ چون این دلیل در جایی کاربرد دارد که یک شبهه‌ای باشد و این را مفصّل بیان کردیم. شبهه این است که پدر این شخص آیا شخص زانی است یا وطی به شبهه‌ای مثلاً بوده و آن وقت شبهه می‌شود که این بچه فرزند کیست؟ شارع مقدس در اینجا فرموده الولد للفراش؛ اصلاً این روایت در مقام بیان این‌ها نیست و در مقام بیان این است که الان که شبهه است، این بچه را به چه کسی ملحق کنیم و چه کسی متکفل این فرزند است.

اشکال به دلیل سوم

دلیل سوم هم این بود که همچنانکه فرزند به مرضعه نسبت داده نمی‌شود؛ یعنی نمی‌گویند مرضعه أمّ حقیقی این فرزند است اگرچه رشد این فرزند توسط این مرضعه است ولی به او أم حقیقی گفته نمی‌شود. همچنانکه این صاحب رحم بودن صدق أمّ بودن بر آن نمی‌شود. بنابراین صاحب رحم نمی‌تواند مادر باشد. پس چه کسی مادر است؟ صاحب تخمک؛ این دلیل بود.

به نظر ما این هم درست نیست برای اینکه شما فرض کنید که این صاحب رحم را در استدلال از گردونه خارج کردید. صاحب سلول را چه کار می‌کنید؟ شما فقط از این حیث که منشأ رشد بودن باعث صدق مادری نمی‌شود، این را شما تثبیت کردید که این هم خودش محل بحث است. شما صاحب سلول را چه کار می‌کنید چون صاحب سلول هم منشأ پیدایش این طفل است و ممکن است که فقط صاحب سلول منشأ پیدایش این طفل باشد. مثلاً زنی سلول از او گرفته می‌شود و با یک تخمک زن دیگری آمیخته می‌شود و در یک رحم دیگری قرار داده می‌شود. شما با این استدلال صاحب رحم را خارج کردی. پس این استدلال هم کافی نیست.

اشکال به دلیل چهارم

دلیل چهارم استدلالش این بود که عنوان زایمان موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. شاهدش هم این است که گفته شد که اگر از یک مادری که در حال موت باشد یک جنینی گرفته شود و در رحم زن دیگری قرار داده شود اینجا به مادر فوت کرده مادر می‌گویند چون صاحب تخمک است. اینجا مستدل می‌گوید که یقیناً مادر او صاحب تخمک است. این رحمی‌که در نظر گرفته شده ممکن است رحم یک زن باشد یا یک رحم مصنوعی باشد که اینجا مادر بودن بر این صاحب رحم صدق نمی‌کند. پس صاحب تخمک همان مادر است. این هم به نظر ما کفایت نمی‌کند. استدلال بر این قول بر این نکته منحصر است ظاهراً. اینکه منشأ پیدایش چیست؟ این به نظر ما این مطلبرا اثبات نمی‌کند. چون منشأ پیدایش یک مطلب دیگر و صدق مادری مطلبی دیگر است. اگر فقط صدق مادری داشت چرا در غیر انسان أمّ بودن مطرح نیست؛ در نباتات و حیوانات در غیر پستانداران مطرح نیست. اگر منشأ پیدایش بودن فقط نشانه أم بودن است این موارد نقض را که بیان کردیم چکار می‌کنید. بنابراین آنچه که ما باید به سراغ آن برویم مفهوم عرفی أم است. اینکه منشأ پیدایش چه هست این صدق بر أم بودن نمی‌کند و باید ببینیم که در عرف چگونه أم را تعریف می‌کنند.

اشکال بر دلیل پنجم

دلیل پنجم آن بود که آیه فرمود: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا؛ به نظر ما این آیات هم در مقام بیان تعریف أم نیستند. آیه قرآن می فرماید: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا؛ این تفریعی که شما قرار دادید می‌گویید جعل نسب و سهر بخاطر آن خلقت از ماء است. آیات دیگری در این زمینه هست که در آینده عرض می‌کنم. در اینکه بحث را برده روی حمل؛ یعنی مثلاً یک آیه دارد: (إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ)[3] ؛ یا مثلاً آیه‌ای دارد (وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا)[4] ؛ که بحث را روی حمل برده است. اگر شما به آیات قرآن می‌خواهید تمسک کنید که أم را تعریف کنید آیات متعدد است؛ آنها را هم جواب می‌دهیم. بنابراین این آیات در مقام بیان أم بودن نیست. آن آیه شریفه قرآن بعدی إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ؛ این اصلاً چه ربطی دارد به اینکه أب کیست یا أم کیست. ما انسان را از نطفه ترکیب شده خلق کردیم؛ این چه ربطی دارد به اینکه مادر است یا پدر است. اصلاً نطفه أمشاج یعنی چه؟ من به نظرم اگر کسی واقعاً اصولی باشد به این آیات تمسک نمی‌کند برای اثبات أم بودن و أب بودن. چون اینها در مقام بیان این موارد نیست. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] سوره انسان آیه 2.
[2] سوره فرقان آیه 25.
[3] سوره مجادله آیه 2.
[4] سوره احقاف آیه 15.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo