< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ حکم وضعی شبیه سازی

بحث ما در مورد حکم وضعی شبیه سازی بود. اولین حکم وضعی را می‌خواستیم بحث کنیم که دیروز مباحثی را مطرح کردیم و آن ابوّت است. پدر بودن یکی از احکام وضعی است که ثمرات بسیاری در باب ارث و مانند آن دارد. دیروز گفتیم که از نظر لغت و عرف، و یک سری مؤیداتی هم از شریعت آوردیم که به صاحب سلول پدر گفته نمی‌شود. عرف به شخصی که از سلول گرفته شده پدر اطلاق نمی‌کند. ادامه بحث این است که نظریه برخی از فقهای شیعه و عامه این است که نسب توسط شریعت تعیین شده است. ما که دیروز عرض کردیم که نسب حقیقت شرعیه ندارد، حقیقت متشرعیه هم ندارد. حقیقت شرعیه با حقیقت متشرعیه فرق می‌کند.

تفاوت حقیقت شرعیه و حقیقت متشرعیه

حقیقت شرعیه این است که یک لفظی در زمان شارع برای یک معنایی وضع شده باشد و به آن حقیقت شرعیه می‌گویند و اگر یک لفظی در زمان پیامبر اکرم9 برای یک معنایی وضع شد و به مرور زمان در زمان امام صادق7 برای یک معنایی قرار داده شد به آن حقیقت متشرعیه می‌گویند. یک حقیقت عرفیه هم داریم که نه حقیقت شرعیه و نه حقیقت متشرعیه است و عرف مشخص کننده معنای این لفظ است و شارع هم از باب اینکه یکی از افراد عرف است از این باب ما او را در نظر می‌گیریم. یعنی خود شارع معنای الفاظ را به عرف محوّل کرده است. اینجا حقیقت عرفیه تحقق پیدا می‌کند. اکثر الفاظ در شریعت اصلاً حقیقت شرعیه و متشرعه نیست. در خیلی از الفاظ ما محوّل به عرف می شویم. نسب چیست؟ ما نه حقیقت شرعی و نه حقیقت متشرعیه داریم. پس باید به سراغ عرف برویم. منتها برخی قائل‌اند مفهوم نسب در شریعت تعریف شده است. دلیل اینها یکی این است که شارع مقدس نفی نسب از ولد الزّنا کرده است و گفته که ولد الزّنا از شخص زانی و زانیه ارث نمی‌برد. از این دلیل استفاده شده که مفهوم نسب را خود نسب تعیین می‌کند که یکی از آنها ابوّت است و باید ببینیم که شریعت چه گفته است.

مقدمه بحث

یک مقدمه‌ای عرض کنم که هم به درد اینجا می‌خورد و هم به در جاهای دیگر می‌خورد. ما یک تخصیص داریم ویک تخصص داریم. به عنوان مثال اگر یک دلیلی گفت اکرم العلماء و یک دلیل هم گفت لاتکرم زیداً؛ اکرم العلماء عموم اکرام به علما را می فهماند. لا تکرم زیداً به ما می‌فهماند که اکرام زید لازم نیست. اما نقطه مبهم این است که آیا زید تخصیصاً از اکرم العلماء خارج شده یا تخصصاً؟ این نکته مهمی است و ثمرات فقهی زیادی هم دارد. اگر زید عالم باشد و از تحت أکرم العلماء خارج شود آن تخصیص می‌شود. اما اگر زید جاهل باشد، زیدِ جاهل از اول در علما نبود ؛ پس تخصصاً خارج می شود. حالا گاهی اوقات دوران أمر بین تخصیص و تخصص است و نمی‌دانیم این تخصیصاً خارج شده یا تخصصاً. یعنی نمی‌دانیم زید که خارج شده از باب تخصیص بوده یا از باب تخصص؟ چون نمی‌دانیم که زید عالم است یا جاهل است. اینجا که ما نمی‌دانیم که زید تخصیصاً خارج شده یا تخصصاً؛ برخی از اصولی‌ها گفتند أصالة العموم جاری کنید که زید از باب تخصیص خارج شده است. یعنی اصل عموم علماست. یعنی علما عام است و شامل زید می‌شود. پس زید عالم است؛ پس زید تخصیصاً خارج شده است. اینجا دو «پس» دارد: 1. أصالة العموم جاری می شود پس زید عالم است. 2. و چون زید عالم است پس تخصیصاً خارج است. این نظریه منسوب به شیخ انصاری است.

آخوند اشکال می‌کند و می‌گوید ما از أصالة العموم نمی‌فهمیم که زید عالم است و خروجش خروج تخصیصی است. چون أصالة العموم حجیتش از باب سیره عقلائیه است و در سیره عقلائیه أصالة العموم برای تشخیص تخصیص از تخصص نیست.

توضیح مطلب: آخوند می فرماید أصالة العموم جاری می‌شود و شکی در آن نیست. یکی از اصول عقلائیه محکم است و این اصل نشان می‌دهد که هر عالمی اکرامش واجب است. اما از أصالة العموم نمی‌فهمیم که خروج زید تخصیصی است یا تخصصی. به عبارة ٍ أخری که به دلتان بچسبد ما از أصالة العموم نحوه خروج زید را نمی‌فهمیم و شکل خروجش را که تخصیصی است یا تخصصی و فقط می‌فهمیم که هر عالمی اکرامش واجب است. اما اینکه خروج زید تخصصی است یا تخصیصی این را نمی‌توانیم بفهمیم؛ چون دلیل ما سیره عقلائیه است و از سیره عقلائیه فقط ما عموم اکرام علما را می‌فهمیم. به تعبیر فنی سیره عقلاء دلیل لبّی است و دلیل لبّی قدر متیقن گیری می‌شود. قدر متیقن أصالة العموم این است که العلماء یعنی کلّ عالم و یعنی اینکه هر عالمی اکرامش واجب است. اما خروج زید که تخصیصی است یا تخصصی از آن فهمیده نمی‌شود. ما حرف آخوند را در اصول پذیرفتیم. البته اقوال دیگر هم باید مورد بررسی قرار گیرد. وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo