< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ ادله علما بر حرمت شبیه سازی

بحث ما راجع به ادله حرمت شبیه سازی بود. از این رهگذر دلیل نهم را عرض کردیم و آن دلیل نهم از منظر عامه بودکه می‌خواهند با قاعده قیاس و سد ذرایع حرمت شبیه سازی را اثبات کنند که توضیحش داده شد. قیاس را که مطرح کردیم و گفتیم از نظر مکتب تشیع کاملاً باطل است. بعد وارد قاعده سدّ ذرایع شدیم و از این رهگذر یک بحثی را مطرح کردیم با عنوان مقدمة الحرام آیا حرام است یا نه؟ این را از نظر مشهور توضیح دادیم که قاعده ملازمه را قبول دارند.

کلام مرحوم آخوند در مورد مقدمة الحرام

کلام آخوند خراسانی را امروز بیان می‌کنیم در مورد مقدمة الحرام.

ابتدا مقدمه‌ای عرض کنم. این مقدمه بنابر تعبیر ایشان است که از کلمات ایشان این طور بر می‌آید. مقدمه حرام دو قسم است: 1. سبب تولید. 2. سبب غیر تولید. حالا من این طوری تقسیم بندی می‌کنم.

سبب تولیدی

سبب تولیدی آن است که از اراده مکلف دخالتی در آن ندارد؛ یعنی وجود و عدم اراده در تحقق سبب تولیدی نقشی ندارد. به عنوان مثال مسئله رَمی و کشته شدن یک انسان. تیری رها می‌شود و انسانی کشته می‌شود. این رمی سبب تولیدی است. چرا سبب تولیدی می‌گوییم؟ چون اراده انسان در آن دخیل نیست. وقتی تیر رها شد، این رها شدن تیر همان و کشته شدن زید همان. این رها شدن تیر اراده دیگر در آن نقشی ندارد.

سبب غیر تولیدی

سبب غیر تولیدی این است که در اکثر موارد یک سری فعل‌ها کنار هم می آید تا آن اتفاق مورد نظر به وجود آید. در اکثر افعال آدمی اراده جزء اخیر آن است.

مرحوم آخوند می‌گوید: مقدمه حرام اگر سبب تولیدی باشد حرام است و حرمت غیریه دارد؛ یعنی جزء آخر اراده انسان نیست. یعنی اینکه کما اینکه در اکثر موارد آخرین جزء علت تامه اراده است. آقای آخوند می‌فرماید: مقدمه حرام حرمت غیری ندارد. نمی‌توانیم حرمت غیریه را قائل شویم در اکثر مواردی که اراده است. مثلاً در شرب خمر، در جمیع اجزاء، آخرین جزئی که اراده انسان است محقق نشود، شرب خمر محقق نمی‌شود؛ در اکثر موارد افعال انسان اختیاری است که جزء آخر آن اراده است. اینجا مقدمه حرام حرام نیست، چون ایشان می‌فرماید آخرین جزء که اراده شد، اراده دیگر نمی‌تواند امر اختیاری باشد. چون از نظر آخوند امر اختیاری آن است که مسبوق به اراده باشد. خود اراده که نمی‌تواند مسبوق به اراده باشد؛ چون اگر خود اراده مسبوق به اراده باشد این تسلسل می‌شود. یعنی من اراده کنم که اراده‌ای داشته باشم. این چنین چیزی امکان ندارد چون تسلسل می‌شود. یعنی باز آن اراده دوم اگر می‌خواهد امر اختیاری باشد باید قبلش اراده‌ای باشد؛ همین جور هلمّ جرّاً. پس بنابراین هر اراده مسبوق به اراده می‌تواند باشد. امر اختیاری آن است که مسبوق به اراده باشد، بنابراین اراده خودش اختیاری نیست.

این مسلک آخوند است. لذا ایشان می‌گوید مقدمه حرام در جایی حرام است که جزء آخر اراده نباشد. چون اراده امر اختیاری نیست. چون اگر بخواهد امر اختیاری باشد باید مسبوق به اراده باشد و از این تسلسل به وجود می آید. خلاصه کلام آخوند این است که می‌گوید مقدمه حرام در علت تامه می‌تواند متصف شود به حرمت غیریه؛ منتها علت تامه‌ای که جزء آخرش اراده باشد و اراده امر اختیاری نیست. چون اگر بخواهد امر ارادی باشد باید مسبوق به اراده باشد و هذا تسلسل. این مسلک آخوند است و خیلی به آخوند ایراد گرفتند و مناقشه کردند که این جبر محض است که اگر اراده امر اختیاری نیست آن کسی که اراده شرب خمر کرده با آن کسی که اراده شرب خمر نکرده تفاوتی ندارند و در قیامت می‌توانند برای خودشان حجت بیاورند؛ یعنی آنکه شرب خمر کرده می‌گوید: خدایا اراده‌ای که به من دادی امر اختیاری نبود. این شرب خمری که من کردم از روی اراده‌ای بود که در آن اختیاری نداشتم. بنابراین من استحقاق عقوبت ندارم.

 

اشکال به کلام آخوند

این مسلک جناب آخوند است که در مقدمه حرام مطرح کرده است و این طوری نتیجه گیری کرده است. این مسلک مورد اشکال است.

اولاً، اراده امر اختیاری است. تعریف آقای آخوند را قبول نکردند. آقای آخوند امر اختیاری را معنا کرده به اینکه مسبوق به اراده باشد. در حالی که امر اختیاری این تعریف را ندارد. امر اختیاری آن است که حتماً باید قبلش اراده باشد تا امر اختیاری شود. امر اختیاری باید تعریف کنیم.

تعریف امر اختیاری

تمکن از عدم ایجاد را امر اختیاری می‌گویند؛ یعنی انسان تمکن داشته باشد از عدم ایجاد شئ. این امر اختیاری می‌شود.

این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم

این همین است که یعنی انسان تمکن داشته باشد از عدم ایجاد شئ؛ یعنی همین انسان تمکن داشته باشد. این امر اختیاری می‌شود. یعنی یک امر ذاتی است تمکن از عدم ایجاد شئ که ما داریم یا نداریم. در همه افعال ما این تمکن را داریم از عدم ایجاد آن فعل؛ همین مقدار کافی است برای اینکه اختیاری باشد. نعوذ بالله کسی می‌خواهد شرب خمر کند؛ از عدم ایجاد شرب خمر تمکن دارد یا ندارد. وجداناً تمکن داریم. اگر کسی بگوید نه، من وجدانم این را نمی‌فهمد، این یک امر ضروری است. انکار امر ضروری هم ممکن است از کسی اتفاق بیفتد، اما واقعاً که به وجدان خودمان رجوع می‌کنیم ما هر فعلی را که نگاه می‌کنیم تمکن داریم که ایجادش نکنیم. همین مقدار فعل اختیاری می‌شود. پس بنابراین ما علت تامه‌ای نداریم در افعال انسان که جزء آخرش امر اختیاری نباشد، بلکه همه افعال انسان امر اختیاری هستند. همین که انسان فرض کنید جمیع مقدمات فراهم شده و رسیده به آخرین مقدمه، آیا شما تمکن از عدم ایجاد آن داری یا نداری؟ همین تمکن از عدم ایجاد شئ امر اختیاری می‌شود.

ثانیاً، بر فرض که ما این کلام آخوند را قبول کنیم که جزء آخر اراده است و اراده هم امر اختیاری نیست؛ چون اراده اگر بخواهد امر ارادی باشد باید مسبوق به اراده باشد و این لازمه‌اش تسلسل است. پس آخرین جزء امر اختیاری نیست. المقدور بالواسطة مقدورٌ. شما آن جزء آخر را می‌گویید اراده است و اراده امر اختیاری نیست. اما این اراده که امر اختیاری نیست بالأخره از یک جایی در قدرت انسان بوده است. بالأخره جمیع مقدمات که اگر بخواهیم این را حساب کنیم و بگوییم همه مقدمات اختیاری نیست، اینکه جبرِ محضِ محض می‌شود. بالأخره شمای آخوند می‌فرمایید آن جزء آخر که می آید امر اختیاری نیست، اما قبل از آن امر اختیاری هست یا نه؟ اگر قبل از آن امور انسان اختیاری باشد پس بالأخره برگشتش به یک امر اختیاری هست. بنابراین می‌توانیم این را تصویر کنیم که بغض غیری من ممکن است تعلق گیرد به یک امر اختیاری که به اختیار منتهی می‌شود. اینجا بغض غیری امکان دارد به یک امر غیر اختیاری که سابق به آن اختیار انسان را می‌توانیم تصویر کنیم.

ثالثاً، بر فرض که یک امر غیر اختیاری باشد؛ آیا به امر غیر اختیاری بغض غیری نمی‌تواند تعلق گیرد. مثلاً فرض کنید برخی حوادث روزگار که ممکن است در اختیار انسان نباشد، این تلفات سماوی و تلفات أرضی در اختیار انسان نیست؛ اما انسان بغض دارد. بالأخره علل قهریه‌ای که در دنیا هست. حالا آن علل قهری که از جانب شارع است از جهت ایمان ما نباید بغض پیدا کنیم. چون هرچه از دوست رسد نیکوست. اما از طرف انسانهای ظالم اگر باشد خیلی از چیزها غیر اختیاری است و انسان نسبت به آنها بغض دارد. پس امکان بغض غیری بر امر غیر اختیاری هم وجود دارد. یعنی ممکن است شارع مقدس نسبت به امری غیر اختیاری هم بغض غیری داشته باشد که می‌شود همان مقدمة الحرام حرامٌ.

بنابراین ما گفتیم اگر قانون ملازمه را قبول نداشته باشید که مقدمة الحرام لیست بحرامٍ و مقدمة الواجب لیست بواجبةٍ و مقدمة المستحب لیست بمستحبةٍ. اما اگر قانون ملازمه را قبول داشته باشیم مقدمه حرام، حرام است و حرام غیری است. منتها مقدمه حرام حرام غیری است دو دسته بودند: آن مقدمه‌ای که مجموع موارد است که عرضیه باشد، آنجا مقدمه حرام مجموع این مقدمات است یا أحدها لا علی التعیین که این عرضیه است. اما اگر طولیه باشد آن جزء اخیر مقدمه می‌شود که ما توضیح دادیم.

 

تطبیق بحث مقدمه حرام بر بحث شبیه سازی

حالا اینها را به شبیه سازی تطبیق کنیم. اگر بگوییم شبیه سازی عواقب منفی را به دنبال دارد، مثلاً اگر شبیه سازی شود عواطف بشری از بین می‌رود. این مقدمه می‌شود که عواطف بشری از بین رود و مقدمه می‌شود برای اینکه خانواده از هم پاشیده شود.

حالا سؤال این است که شبیه سازی علت تامه آن عواقب منفی است؛ مثلاً از بین رفتن خانواده یا اینکه عواقب مختلفی به وجود می‌آید که کلّاً این عوامل مختلف موجب از هم پاشیدگی خانواده‌ها می‌شود. شبیه سازی علت تامه آن عواقب منفی می‌شود. یعنی اگر شبیه سازی صورت گرفت دیگر نمی‌شود جلوی عواقب را گرفت. شبیه سازی همانا و عواقب منفی هم همانا. چه بسا کسی بگوید ما شبیه سازی انجام می‌دهیم ولی قوانینی را درست کنیم که جلوی عواقب منفی آن را بگیرد. قوانین بشری، عقلایی به اصطلاح تنظیم می‌کنیم تا آن جایی که امکان دارد و مسأله ساز نباشد برای بشر، تا آنجایی که می‌آییم و از عواقبش جلوگیری می‌کنیم با قوانین و با تلاش. اگر این طور باشد خیلی از موارد متصف به حرمت می‌شود، حتی اگر شبیه سازی هم نباشد. حتی اگر پدر و مادر شخص معین و مشخص باشد، تمام شرایط یک سری عواقب منفی هم ممکن است باشد. انسان می‌تواند قوانینی را جعل کند با توجه به شریعت و با توجه به سیره‌های عقلائیه که با شریعت هم موافق است. می‌توان قوانینی جعل کرد که از عواقب شبیه سازی جلوگیری کرد. این طوری نیست که شبیه سازی علت تامه عواقب منفی بعد از خودش باشد. اگر این طر فکر کنیم نمی‌توانیم بگوییم شبیه سازی از باب مقدمه حرام، حرام می‌شود. این هم تطبیق مقدمه بر اساس قول مشهور.

البته اگر ما قائل به عدم ملازمه شویم که دیگر اصلاً بحثی نداریم و شبیه سازی أفرُض که مقدمه حرام باشد و علت تامه باشد. ما اگر قائل به ملازمه نباشیم نمی‌توانیم شبیه سازی را متصف به حرمت کنیم. چون ما قائل به ملازمه شرعی نیستیم که البته اگر از یک جهاتی بخواهیم شبیه سازی را حرام کنیم آن یک بحث دیگر است. شاید بخواهیم شبیه سازی را حرمت نفسی‌اش را ثابت کنیم. از طریق مقدمه الحرام حرامٌ ما نمی‌توانیم بنابر اینکه ملازمه را قبول نداشته باشیم که بگوییم شبیه سازی حرام است. بنابر قانون ملازمه هم عرض کردیم که اگر قانون ملازمه را قبول کنیم باز هم شبیه سازی ممکن است یک قوانینی را جعل کند انسان که مطابق با شریعت باشد و مطابق با سیره عقلا و همه این افکار بشری جمع می‌شود که یک سری قانون درست کنند و جلوی عواقب منفی شبیه سازی را بگیرند. بنابراین ما از طریق مقدمة الحرام حرامٌ نمی‌توانیم شبیه سازی را متصف به حرمت کنیم. و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo