< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ ادله علما بر حرمت شبیه سازی

بحث ما در مورد ادله حرمت شبیه سازی بود. دلیل نهم این بود که شخصی به نام دکتر محمد رأفت در رابطه با شبیه سازی اقسامی را مطرح کرد. قسم اولش را ایشان این‌طوری بیان کردند که یک سلولی از یک زنی گرفته می‌شود و در تخمک زن دیگر قرار داده می‌شود. ایشان این قسم را حرام اعلام کرد. چرا؟ دلیل ایشان این بود که این قسم ملحق به همجنس بازی است و در واقع ایشان یک قیاسی را در این زمینه به کار برده است طبق مبنای خود عامه که قیاس را قبول دارند که این بحثش گذشت و ما عرض کردیم که به این قیاس توجهی نداریم. قیاس یکی از مواردی است که به شدت از طرف معصومین بطلانش اعلام شده و با قیاس مبارزه کرده اند.

قاعده سد ذرایع

دلیل دوم ایشان قاعده سدّ ذرایع بود که توضیحش این است که ایشان می‌خواهد بگوید شبیه سازی باعث انتشار و نشر و تباهی بشر از نظر اخلاقی می‌گردد. یعنی این گونه عملیات بشری که به عنوان شبیه سازی مطرح می‌شود اگر بین زنها شایع شود، تباهی زنها از نظر اخلاقی نتیجه این شبیه سازی است. لذا از باب سد ذرایع، یعنی از این باب که ما باید در برابر وسیله های تباهی بشریت موانعی ایجاد کنیم برای بوجود آمدن تباهی بشر، چون مقدمه است برای مسائل اخلاقی ضد عرفی می‌شود و ضد شریعت و انسانیت؛ لذا ما باید شبیه سازی را حرام اعلام کنیم. اینجا من یک بحث مهمی را می‌خواهم برای عزیزان عرض کنم که در خیلی از جاها به در می‌خورد. آن این است که آیا مقدمة الحرام حرامٌ أم لا؟ این یک بحث مهمی است.

نکته اول: اینجا من یک نکته‌ای قبل از ورود به بحث برای شما عرض کنم. یک بحثی وجود دارد به نام اینکه مقدمة الواجب واجبٌ أم لا؟

اول محل نزاع را من عرض کنم. چون خیلی از عزیزان و طلاب گرامی می‌آیند در خیلی جاها، در امتحان شفاهی وقتی پرسیده می‌شود در مقدمة الواجب محل نزاع کجاست؟ برخی از طلاب عزیز متوجه نیستند که اصلاً بحث مقدم واجب کجا هست. مقدمه یک تقسیم بندی دارد که می‌گویند مقدمة الوجوب، مقدمة الوجود، مقدمة العلم و مقدمة الصحة.

 

مقدمة الوجوب

مقدمه وجوب آن است که که گاهی تا آن مقدمه محقق نشود وجوب نمی آید و وجوب متوقف بر آن مقدمه است. مثلاً استطاعت؛ استطاعت باید بیاید تا حج واجب شود. یعنی وجوب ذی المقدمه متوقف بر این مقدمه است. اینجا می‌گویند مقدمة الوجوب. وجوب ذی المقدمه متوقف بر وجود مقدمه.

مقدمة العلم

یک وقت علم به تحقق ذی المقدمه متوقف بر مقدمه است. این را مقدمة العلم می‌گویند. مثلاً شما برای اینکه یقین کنید که تمام صورت در وضوشسته شده است یک مقدار بالای رستنگاه مو آب می ریزید؛ این مقدمه است برای اینکه علم پیدا کنید که تمام موضعی که دستور شرع آمده شسته شود. این مقدمة العلم می‌شود. این دو قسم محل نزاع ما نیست.

مقدمة الوجود

یک مقدمة الوجود داریم. یعنی وجود ذی المقدمه متوقف است بر وجود مقدمه. مثلاً انجام حج متوقف است بر طی الأرض. باید طی الأرض شود تا بتوانیم حج را انجام دهیم. این محل نزاع است. مقدمة الوجود محل نزاع است. یعنی آن مقدمه‌هایی که در وجود ذی المقدمه نقش دارند این محل نزاع است که آیا مقدمة الواجب واجب است یا نه؟ مقدمة الصحة هم ملحق به مقدمة الوجود است. یعنی مقدمة الصحة هم داخل در بحث می‌شود. مثلاً وضو مقدمه صحت نماز است. یعنی اگر کسی وضو نگیرد نمازش صحیح نیست؛ یعنی خم و راست می‌شود و این نماز صحیح نیست. پس اینجا وضو مقدمه صحت نماز است. این هم در محل بحث داخل است. یعنی ملحق به مقدمة الوجود می‌شود. چرا؟ برای اینکه وجود ذی المقدمه صحیح توقف بر مقدمه است و باز برمی‌گردد به مقدمة الوجود. چون وجود ذی المقدمه صحیح متوقف بر مقدمه است. پس مقدمة الوجود و مقدمة الصحة داخل در بحث هستند که آیا مقدمه واجب واجب است یا خیر.

نکته دوم: محل نزاع در وجوب شرعی مولوی است نه وجوب عقلی. وجوب عقلی که مسلّم است. عقل می‌گوید برای تحقق ذی المقدمه حتماً باید مقدمه محقق شود. لزوم عقلی مقدمة الواجب که محل نزاعش را گفتم که محل نزاع نیست و همه قبول دارند. پس آنچه که ما به دنبالش هستیم وجوب شرعی مولوی است نه وجوب عقلی که ربطی به شریعت نداشته باشد. این محل نزاع است.

اقوال در مورد وجوب مقدمة الواجب

حالا وارد بحث می‌شویم. وجوب مقدمه پنج قول دارد. حالا نمی‌خواهم وارد ریزه کاریهای آن شوم اما تقسیم بندی اصلی آن این است که برخی قائل به وجوب مقدمه هستند و برخی قائل به وجوب مقدمه نیستند. البته پنج نظریه وجود دارد که باید در جای خودش بحث شود.

مشهور قائل به وجوب هستند؛ وجوب شرعی مولوی. اما برخی از محققان قائل به عدم وجوب هستند که زیاد هم هستند؛ مثل مرحوم آیت الله خوئی، مرحوم امام و جمع زیادی از اصولی‌ها قائل به عدم وجوب هستند و ما هم همین نظر را داریم.

آنهایی که قائل به ملازمه هستند قائل به وجوب مقدمه واجب هستند و آنهایی که ملازمه را قبول ندارند قائل به وجوب مقدمه نیستند.

ملازمه چیست؟ ملازمه این است که برخی از اصولی‌ها گفتند که اراده ذی المقدمه متوقف بر اراده مقدمه است. یعنی اینکه شارعی که طلب می کند ذی المقدمه را، حتماً مقدمه را هم طلب کرده است و طلب مولوی هم مدّ نظر است. یعنی شارعی که گفته الصلاة واجبةٌ، طلب نماز کرده است و در واقع اراده شارع تعلق گرفته بر صلاة. این طلب مولوی شارع حتماً روی مقدمه هم آمده است. پس بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه ملازمه وجود دارد. چون اراده ذی المقدمه متوقف بر اراده مقدمه است. این قانون ملازمه است که تفصیل آن طولانی است. همین حرف را در مقدمة الحرام هم بیاوریم؛ یعنی قائلین به ملازمه قائل به حرمت مقدمة الحرام هستند. یعنی اگر یک فعلی حرام شد مقدمه آن هم حرام است و حرام شرعی مولوی است نه حرام عقلی. ما در مورد قبح عقلی بحثی نداریم.

نکته: این حرمتی که روی مقدمه می آید حالا حرمت روی مقدمة الحرام و وجوب روی مقدمة الواجب. این را حرمت غیری یا وجوب غیری می‌گویند. ما یک وجوب و حرمت نفسی داریم؛ مثل نماز و شرب خمر اما مقدمه اینها اگر ما قائل به ملازمه شویم مقدمة الواجب و مقدمة الحرام می‌شوند. این را حرمت غیری می‌گویند.

حالا بحث ما اینجاست که بگوییم که شبیه سازی مقدمة الحرام است و مقدمة الحرام حرامٌ؛ پس شبیه سازی حرام است. از این راه ما وارد شویم. حالا یک توضیح من بدهم و بعد وارد نقد و بررسی شویم. شبیه سازی موجب کارهای حرام در بشر می‌شود. مثلاً فرض کنید که اگر شبیه سازی صورت گیرد در بین مردم اتفاقاتی می افتد که از نظر شرع ممنوع است. حالا من خیلی وارد تطبیقش نمی‌شوم. آن عواقب منفی که از آن به وجود می آید که قطعاً آن عواقب منفی حرام است. این شبیه سازی مقدمه حرام میشود و مقدمة الحرام حرامٌ. بنابر مسلک ما که قائلیم که مقدمه حرام، حرام نیست؛ مقدمة الحرام لیست بحرامٍ؛ حرام شرعی مولوی نیست اما برخی از اصولی ها که مشهور هستند مثل جناب آقای صدر این نظریه را دارد که مقدمة الحرام حرامٌ.

ما که قائل به عدم ملازمه هستیم می‌گوییم مقدمة الحرام لیست بحرامٍ اما مشهور و آقای صدر و آقای آخوند اینها قائل به وجوب مقدمه واجب هستند.

حال باید ببینیم که در مقدمه حرام چه مبحثی را باید داشته باشیم. در اینجا ما دو حالت در مقدمه حرام داریم. یک وقت مقدمه حرام علت تامه حرام است اما گاهی مقدمه حرام علت تامه حرام نیست. اینها با هم فرق می‌کند. اگر مقدمه حرام علت تامه باشد در مثال مناقشه نیست؛ مثلاً شما تیری را رها می‌کنید. این رها کردن تیر علت تامه کشته شدن زید است. این رها کردن تیر مقدمه است و کشته شدن زید ذی المقدمه است. این رها کردن تیر علت تامه برای کشته شدن زید است. در اینجا گفته می‌شود که بغض شارع نسبت به ذی المقدمه ملازم با بغض شارع نسبت به مقدمه است. چون نفس محترمه است. پس ملازمه بین دو مبغوضیت است. مبغوضیت ذی المقدمه که کشته شدن زید است ملازم است با مبغوضیت مقدمه حرام که رها کردن تیر است.

اگر از شارع سؤال کنیم که جناب شارع شما که کشته شدن زید را مبغوض می‌دانید و از کشته شدن زید کراهت دارید آیا از رها کردن تیر بغض ندارید؟ می‌گوید: چرا. آنهایی که می‌گویند ملازمه است می‌گویند، بله شارع که مبغوضیت دارد به ذی المقدمه حرام، همین مبغوضیت را نسبت به مقدمه حرام هم دارد؛ منتها مبغوضیت ذی المقدمه نفسی است اما مبغوضیت مقدمه غیری است. این در رابطه با مقدمه‌ای است که علت تامه است. این یک بحث مهمی است که باید توجه بفرمایید. و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo