درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ ادله علما بر حرمت شبیه سازی
دلیل نهم حرمت شبیه سازی: شباهت شبیه سازی به همجنس بازی
دلیل نهم برای حرمت شبیه سازی از عامه است. چون ما برای عزیزان عرض کردیم که ما میخواهیم بحث مستوفایی داشته باشیم هم به لحاظ شیعه و هم به لحاظ اهل سنت و هم به لحاظ حقوق بین الملل. لذا یک مقدار بسط میدهیم این مباحث را که بسیار هم مفید است.
دلیل نهم مربوط به شخصی است به نام محمد رأفت، استاد فقه تطبیقی دانشگاه الأزهر. ایشان شبیه سازی را به اقسامی تقسیم کرده است و میگوید:
1. گاهی سلول از زنی گرفته میشود و در تخمک زن دیگری قرار داده میشود. یک سلول جسمی غیر جنسی از یک زنی گرفته میشود و در تخمک زن دیگری قرار داده میشود و یک بچه در رحم آن زن دوم رشد پیدا میکند و یک انسان شبیه سازی شده بوجود میآید. ایشان میگوید که این قسم حرام است. چون
اولاً این قسم ملحق به هم جنس بازی است.
ثانیاً قاعده سدّ ذرایع پیش میآید.
ثالثاً ضرر نفسی و اجتماعی به دنبال دارد.
دلیل اول ایشان این است که اگر شما یک سلولی از یک زنی بگیرید و در تخمک زن دیگر آمیخته شود این یک نوع همجنس بازی است؛ چطور هم جنس بازی حرام است، این نوع شبیه سازی هم حرام است.
دلیل دوم طبق قاعده سدّ ذرایع است. سد ذرایع به معنای این است؛ سدّ یعنی منع؛ و ذرایع هم جمع ذریعه به معنای وسایل است. گاهی از اوقات یک فعلی را عامه حرام میدانند به خاطر اینکه از یک حرام دیگری ممانعت به عمل بیاید؛ یعنی میگویند این حرام است برای اینکه حرام دیگری که مسلم است محقق نشود. این سدّ ذرایع میشود. مثل اینکه در قبرستان میگویند زن ها ورودشان حرام است. می گوییم چرا؟ میگویند بخاطر اینکه وقتی زنها وارد قبرستان میشوند اینها شیون میکنند و حجابشان از بین میرود و در حال شیون و گریه و ناله به هر حال آن حجابی که باید باشد محقق نمیشود. پس این حرام است از باب سدّ ذرایع. حالا در تعبیر اصول فقه شیعه مقدمة الحرام حرامٌ؛ آن را باید در جای خودش بحث کنیم.
ثالثاً ضرر نفسی و اجتماعی دارد؛ یک ضررهایی هم ممکن است بر شخص وارد شود و هم بر اشخاص ضررهای اجتماعی دارد.
اشکال به استدلال
اولاً حالا ما به این دلیل آخر کاری نداریم فعلاً که بحث ضررهای نفسی و اجتماعی است. اما راجع به آن دو دلیل اول باید بگویم که سد ذرایع، استحسانات عقلیه، مصالح مرسله و مانند آن در فقه شیعه نیست. اینها در فقه شیعه نیست. از قیاس شروع کنیم که در فقه شیعه بسیار مردود است. قیاس سرایت یک حکم از یک موضوع به موضوع دیگر است، حالا از راه کشف علت؛ ما کشف کنیم حکم این موضوع این است و بعد بگوییم علت این موضوع هم همان است. پس حالا آن موضوع شد حرام، این موضوع هم حرام میشود. این قیاس میشود. و قیاس انواع و اقسام دارد. البته قیاس منصوص العلة مورد نظر ما نیست. قیاس منصوص العلة آن قیاسی است که علتش در خود روایت یا در خود آیه آمده است. اگر علت ذکر شده باشد مثلاً در روایت بیاید: لاتشرب الخمر لأنه مسکر؛ این لأنه مسکر علتی است که در نص ذکر شده است و این مشکلی ندارد. ما می گوییم العلة تعمم، علت عمومیت پیدا میکند و به جاهای دیگر هم سرایت میکند. خمر که حرام میشود موارد دیگری هم که مسکر است حرام است. کأنّه شارع گفته المسکر حرامٌ که یکی از مصداقهایش خمر است. یکی دیگر از مصداقهایش هم موارد دیگر است که الان هم موجود است. پس بنابراین این قیاس منصوص العلة را کنار بگذاریم و این مورد نظر نیست و قیاسی که بخواهیم یک علت را از خودمان برای حکم شارع بتراشیم که تعبیر شود به مستنبط العلة و بعد بخواهیم بر طبق آن علت حکم را از این موضوع به موضوع دیگر سرایت دهیم؛ یعنی علت حکم را از روایت یا آیه به دست نیاوردیم و خودمان با عقل ناقص خودمان یک علتی را به دست آوردیم و طبق آن علت حکم را از این موضوع به موضوع دیگر سرایت دادیم. این قیاس است. البته قیاس اقسامیدارد و در فقه شیعه محکوم است. من یک روایت برای شما بخوانم:
علي بن إبراهيم عن أبيه و محمد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان جميعا عن ابن أبي عمير عن عبد الرحمن بن الحجاج عن أبان بن تغلب قال قلت لأبي عبد الله 7 ما تقول في رجل قطع إصبعا من أصابع المرأة كم فيها قال عشر من الإبل قلت قطع اثنين قال عشرون قلت قطع ثلاثا قال ثلاثون قلت قطع أربعا قال عشرون قلت سبحان الله يقطع ثلاثا فيكون عليه ثلاثون و يقطع أربعا فيكون عليه عشرون إنهذا كان يبلغنا و نحن بالعراق فنبرأ ممن قاله و نقول الذي جاء به شيطان فقال مهلا يا أبان هكذا حكم رسول الله7 إن المرأة تقابل الرجل إلى ثلث الدية فإذا بلغت الثلث رجعت إلى النصف يا أبان إنك أخذتني بالقياس و السنة إذا قيست محق الدين.[1]
یک مردی یک انگشت یک زنی را قطع کرده است؛ چقدر باید دیه بدهد؟
قال عشرٌ من الإبل؛ ده شتر باید بدهد.
قلت قطع إثنین؛ دو انگشت زنی را قطع کرده است؟
قال عشرون؛ بیست شتر باید بدهد.
قلت قطع ثلاثاً قال ثلاثون؛ سه انگشت زنی را قطع کرده است؟ فرمود باید سی شتر بدهد.
قلت قطع أربعاً قال عشرون؛ چهار انگشت باید بیست شتر بدهد.
قلت سبحان الله یقطع ثلاثاً فیکون علیه ثلاثون و یقطع أربعاً فیکون علیه عشرون؛ إنّ هذا کان یبلغنا و نحن بالعراق؛ ما این حرف را در عراق میشنیدیم که اگر سه انگشت زنی را قطع کند ثلاثون و اگر چهار انگشت قطع کند عشرون، اما برائت میجستیم از این فتوا و میگفتیم که الذی جاء به الشیطان؛ این فتوا از شیطان است.
أبان با آن سابقه و شخصیت مهمی که در بین اصحاب دارد تعجب کرده است. بعد حضرت میفرماید:
فقال مهلاً یا أبان هکذا حکم رسول الله9 إنّ المرأة تقابل الرجل إلی ثلث الدیة؛ مرد با زن تا ثلث دیه برابرند.
فإذا بلغتَ ثلث رجعت إلی النصف؛ یعنی وقتی که انگشت مرد چهار تایش قطع شود میشود چهل شتر؛ اما زن از این به بعد یعنی از چهار انگشت به بالاتر بیست شتر دیهاش میشود.
بعد اینجا این عبارت را خیلی دقت کنید که امام7میفرماید:
یا أبان إنّک أخذتنی بالقیاس؛ تو قیاس را گرفتی و خیال میکنی که باید قیاس کنی؛ حکم مرد این است پس حکم زن هم این است؛ یعنی دیه مرد که در چهار انگشت چهل شتر میشود این را میخواهی سرایت دهی به زن؛ این قیاس است. بعد حضرت می فرماید:
والسنة إذا قسیت محق الدین؛ وقتی سنت مورد قیاس قرار گیرد دین از بین میرود.
به شدت أهل بیت عصمت و طهارت:با قیاس مخالفت میکردند. البته مظهر قیاسیون ابوحنیفه است که حالا البته شدت و ضعف دارد در بین شافعی مسلکها و حنفی و حنبلی و مالکی. این دلیلی که ایشان آورده (آقای محمد رأفت) مبتنی بر قیاس است و باطل است. قیاس از نظر فقه شیعه به شدت رد شده است. یکی از مواردی که به شدت از جانب اهل بیت: منع شده قیاس است. خیلی روایات داریم و خیلی جریانات وجود دارد.
ثانیاً قیاس کردن شبیه سازی به همجنس بازی اصلاً از اساس بی پایه است. شبیه سازی چه ربطی به همجنس بازی دارد. حالا آن قطع أصابع یک وجهی دارد که ما زن را به مرد قیاس کنیم؛ در آن یک وجه عقلایی مثلاً وجود دارد که شارع این وجه عقلایی را ردع کرده و منع فرموده است. چون شارع که تابع عقلا نیست و شارع تابع مصالح و مفاسد واقعی و متعلقهای احکام است و کاری به عقلا ندارد. بله گاهی با عقلا موافق است و گاهی با عقلا مخالف است. در آنجا یک وجهی برای قیاس هست، اما در ما نحن فیه اصلاً شبیه سازی چه ربطی به همجنس بازی دارد. من نمیدانم این حالا چطور ربط دادنی است. به هر حال این هم صغرویاً و هم کبرویاً دلیل باطلی است.
سدّ ذرایع هم ما در فقه و اصولمان باید بحث کنیم که آیا سدّ ذرایع آیا همان مقدمة الحرام حرامٌ است. این باید مورد بحث واقع شود که إنشاء الله در آینده بحث خواهیم کرد. اگر شبیه سازی مقدمه مفاسد فراوانی شود آیا این باعث میشود که شبیه سازی حرام شود یا نه؛ این را در آینده بحث خواهیم کرد.
آن دلیل سوم هم که ضرر نفسی و اجتماعی بود را هم بحث خواهیم کرد. من مباحث را در جای خودش إنشاء الله به تفصیل عرض خواهم کرد. و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.