درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی
1401/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ تفاوت علت و حکمت
بحث ما راجع به روایت محمد بن سنان بود. ما به این روایت توجه ویژهای کردیم که این روایت مربوط به بحث ماست که سنداً و دلالتاً بحث کردیم امام رضا7 فرمودند : حرّم الله تعالی الزّنا لما فیه من الفساد من قتل الأنفس و ذهاب الأنساب و ترک التربیة للأطفال و فساد المواریث و غیر ذلک و ما أشبه ذلک من وجوه الفساد؛
یک بحث مهم در این جاست که آیا این موارد پنج گانه که یکی از آن مشخص نیست: 1. قتل الأنفس. 2. ذهاب الأنساب. 3. ترک التربیة للأطفال. 4. فساد المواریث. 5. ما أشبه ذلک من وجوه الفساد، اینها تعلیلهایی برای حرمت زناست. سؤال مهم این است که اینها علت هستند یا حکمتند؟ اگر علت باشند، العلة تعمم و ما این را قبول داریم که اگر علت باشند تعمیم داده میشود به موارد دیگر غیر از زنا مثل شبیه سازی. یعنی همچنانکه ذهاب الأنساب موجب حرمت زنا شد موجب حرمت شبیه سازی هم میشود. چون همچنانکه در زنا ذهاب الأنساب وجود دارد در شبیه سازی هم ذهاب الأنساب وجود دارد و اختلاط در انساب میشود. همان حرمت تکلیفی که در زنا بود در شبیه سازی هم هست. اما اگر حکمت باشد الحکمة لاتعمم؛ به مخصص بودن آن فعلاً کاری نداریم. حکمت عمومیت ندارد. یعنی شما اگر در زنا حکمت حرمت ذهاب الأنساب باشد این سرایت پیدا نمیکند به مثل شبیه سازی. چون ذهاب الأنساب حکمت شد و الحکمة لاتعمم. پس تعمیم داده نمیشود از مورد خودش که زناست به موارد دیگر که مثلاً شبیه سازی باشد و یا تلقیح مصنوعی باشد و هر جایی که ذهاب الأنساب پیش بیاید. پس اگر حکمت باشد استدلال به این روایت معنا ندارد و به نظر ما اینجا ذهاب الأنساب حکمت است. چرا؟ چون در اینجا چهار چیز به عنوان تعلیل از امام رضا7 بیان شده است: 1. قتل الأنفس. 2. ذهاب الأنساب. 3. ترک التربیة للأطفال. 4. فساد المواریث. از این موارد ترک التربیة للأطفال شود حرام است. جمیع مواردی که ترک التربیة للأطفال شد حرام است؟ مثلاً اگر یک مادر یا یک پدری نسبت به فرزندش در یک زمان خاصی ترک تربیت کرد و عمداً هم ترک تربیت کرد آیا این کار حرام است؟ کسی از فقها ملتزم میشود که ترک تربیت فی جمیع الموارد حرام باشد؟ از این مورد و برخی از این چهار موردی که بیان شد که ما مطمئن هستیم که علت نیستند؛ چون اگر ترک تربیت علت بود در همه موارد ترک تربیت حرام میشد. ترک تربیت مثلاً مکروه نداریم. مثلاً خود تربیت در خیلی از موارد مستحب است؛ یعنی باید بحث کنیم. یعنی یمکن أن یکون مستحبّاً. بعید است که ترک تربیت فی جمیع الموارد حرام باشد. در خیلی از موارد ضدّ اخلاق است درست است که تربیت حسن و نیکوست و بایسته و شایسته اخلاق است که فرزندان را تربیت کند اما در صورت ترک تربیت نمیتوانیم حرمت را بر آن بار کنیم.
یک مورد دیگر هم فساد المواریث است. یعنی اگر انسان طوری عمل کند که سبب اختلاط در ارث شود آیا در همه موارد حرام است؟ اگر حق الناس را جابجا کند حرام است اما فرض کنید یک اختلالی ایجاد شود در اینکه اختلاط در ارث پیش بیاید؛ آیا در همه مواردی که فساد المواریث است حرام است؟ آیا کسی بر این ملتزم است؟ حداقل در این ترک التربیة. بنابراین ما چیزی که از این روایت استفاده میکنیم بیش از حکمت نیست. حکمت حرمت زنا چه بوده است؟ یکی از آن ذهاب الأنساب است. حالا اگر ما قائل شویم که الحکمة تعمم، بله از این روایت استفاده میکنیم که شبیه سازی حرام است به حکم اولی کما اینکه آقای مؤمن در کتاب کلماتٌ سدیدة صفحه 88 می گوید: فإنّ الحکمة لا تقصر عن العلة؛ حکمت کمتر از علت نیست. همچنانکه علت تعمیم میدهد حکمت هم تعمیم میدهد و حکمت کمتر از علت نیست. اگر کسی حکمت را مانند علت بگیرد میگوییم در شبیه سازی ذهاب الأنساب میشود و حرام است. و حال آنکه ما بیش از حکمت چیزی از این روایت برداشت نمیکنیم. یک قرینه دیگری هم وجود دارد: و ما أشبه ذلک من وجوه الفساد؛ یعنی هرچه که شبیه اینها باشد. اینجا معلوم است که حضرت میخواهد حرمت زنا را بیان کند؛ یعنی به عبارةٍ دقیقة حکمت مقتضی رابیان میکند؛ یعنی میگوید اینجا مقتضی حکم حرمت وجود دارد در زنا. اما اینکه مانع هست یا نیست از حکمت معلوم نمیشود و فقط صرف وجود مقتضی است. ما باید مانع را هم منتفی بدانیم تا حکم بیاید. ممکن است شبیه سازی مقتضی حرمت را داشته باشد اما موانعی هم از حرمت وجود داشته باشد. به عبارة واضحة حکمت نمیخواهد آن علت تامه را بیان کند و حکمت فقط میخواهد به ذهن ما مأنوس کند این حرمت را. خداوند از روی لغو حکم را جعل نمیکند. خداوند جمیع مصالح و مفاسد را در جعل حکم در نظر میگیرد. نکته دیگر اینکه ممکن است حرمت زنا بخاطر جمیع این مفاسد باشد؛ یعنی هم قتل الأنفس هم ذهاب الأنساب هم ترک التربیة للأطفال و هم فساد المواریث؛ از مجموع اینها زنا حرمت دارد ولی در شبیه سازی که خیلی از اینها بلکه اغلب اینها به وجود نمیآید. از شبیه سازی مثلاً همین ذهاب الأنساب به وجود میآید و فساد المواریث هم به وجود میآید و در برخی موارد هم شاید ترک التربیة به وجود آید. اما در شبیه سازی این طور نیست که همه این مفاسد به وجود آید.
یمکن أن یقال که مجموع این تعلیلها موجب حرمت زناست. بله اگر همه مفاسد در زنا در کلّ در شبیه سازی به وجود آید مثل زنا حرام میشود و حال آنکه ما بر این مطلب یقین نداریم. پس ما نمیتوانیم به این روایت تمسک کنیم و بگوییم شبیه سازی حرام است بخاطر همان تکّه ذهاب الأنسابش؛ یعنی این روایت ظهور در این ندارد که تک تک این موارد علت حرمت زنا باشد.
اگر «أو» میگفت در بین موارد، بله هر کدام تک تک علت حرمت میشد. من جایی ندیدم که این روایت را این طوری بررسی کرده باشند. به نظر ما این اولاً حکمت است. ثانیاً اگر علت هم بگیریم هم یمکن أن یقال که مجموع این علتها مدّنظر باشد که در این صورت هر کجا همه این موارد بیاید حرمت در آن هست و حال آنکه این مطلب ثابت نیست.
دلیل هفتم حرمت شبیه سازی: کرامت انسان
گفته میشود که شبیه سازی مخالت با کرامت انسانی دارد. آیه شریفه قرآن می فرماید: (وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا)[1] ؛ این آیه میگوید انسان کرامت دارد و باید انسان را تکریم کرد و این اطلاق و عمومیت دارد؛ یعنی جنس بنی آدم کرامت دارد. انسان بما هو انسان کرامت دارد نه اینکه اسان بما هو نبیٌّ یا انسان بما هو إمامٌ؛ آنها که در شاخه اصلی و در قلّه کرامت هستند. یعنی چه انسان مؤمن باشد، مسلمان باشد، کافر باشد، مسیحی باشد؛ نوع انسان کرامت دارد. لقد کرّمنا که در این آیه آمده بیانگر کرامت انسان است و بعد میگویند که شبیه سازی مخالف با کرامت انسانی است. در شبیه سازی موجود، از انسان به عنوان ابزار استفاده می شود. گاهی انسان ابزار هوسرانان میشود و مفاسد بسیاری از آن به بار میآید که اینها مخالف کرامت انسان است؛ لذا گفتند حرام است.