< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ تفاوت علت و حکمت

بحث ما در رابطه با شبیه سازی بود. گفته شد که دلیل ششم برای حرمت شبیه سازی اختلاط انساب است گفته شده است که در شبیه سازی اختلاط انساب می‌شود. یعنی بین پدر و پسر ، بین عمه و خاله، بین برادر و پدر و... خلط می‌شود. بعد گفتند که اختلاط انساب جایز نیست. این کبرای قصه بود و بعدش هم شبیه سازی حرام است.

صغرویاً بحث شد و گفتیم که در شبیه سازی اختلاط انساب وجود پیدا می‌کند و در این شکی نیست. از لحاظ صغروی بحث کردیم. چون شبیه سازی گرفتن یک سلول از یک شخص و قرار دادن در تخمک یک زن، آن سلول غیر جنسی که توضیحش را دادیم که گرفته می‌شود و با تخمک زن آمیخته می‌شود با یک عملیات پیچیده که مفصل اقسامش را گفتیم. این شبیه سازی موجب اختلاط انساب می‌شود. آیا اختلاط انساب حرام است یا نه؟ بحث ما در اینجا بود که خیلی بحث مهمی است و در جاهای مختلف مورد بحث واقع می‌شود.

یک نکته‌ای اینجا عرض کنم. اختلاط انساب یک وقت خودش مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما یک وقت اختلاط انساب ناشی از اختلاط میاه مورد بحث قرار می‌گیرد. ما در اینجا فعلاً به این‌ها کاری نداریم ولی آن نکته را فراموش نکنید که اینجا ما بحث اختلاط میاه نداریم. چون در شبیه سازی اصلاً بحث اختلاط میاه مطرح نمی‌شود که توضیحش را جلسه قبل گفتیم. اینجا یک بحث مفصلی را ما شروع کردیم به این عنوان که اختلاط انساب آیا علت است یا حکمت است؟ بعد گفتیم ما ابتدا باید فرق بین علت و حکمت را بگوییم که بحث مهمی است.

ما دو نظریه بیان کردیم: 1. مشهور می گویند: العلة تعمم و تخصص الحکمة لا تعمم و لا تخصص؛ 2. آقای محقق داماد می گوید: العلة تعمم و تخصص و الحکمة تعمم و لا تخصص؛ که این را هم توضیح دادیم. امروز این را می‌خواهیم بگوییم که مخصص بودن یعنی چه؟ و شرط مخصص بودن چیست؟ مخصص بودن یعنی همان مفهوم که در اصول خواندیم. مفهوم شرط و مفاهیم دیگر که در اصول بحث شده است. همین اختلاط میاه اگر مخصص باشد دارای مفهوم می‌شود؛ یعنی اینکه مثلاً زن مطلقه باید عده نگه دارد تا اختلاط میاه نشود. حالا اگر این اختلاط میاه مخصص باشد یعنی مفهوم دارد؛ مفهومش این است که اگر در یک مورد زن مطلقه‌ای اختلاط میاه نشد عده نگه داشتن بر او واجب نیست این مفهوم آن است. مثلاً یک زنی یک سال از شوهرش جدا بوده و بعد از یک سال که از همدیگر جدا بودند طلاق صورت گرفت. اینجا اختلاط میاه نمی‌شود. این زن اگر بعد از طلاق با کسی دیگر ازدواج کند اختلاط میاه صورت نمی‌گیرد، چون یک سال فاصله شده و جماعی صورت نگرفته تا اختلاط میاه با شوهر دوم به وجود بیاید. پس اینجا اختلاط میاه وجود ندارد. اگر این اختلاط میاه مخصص باشد یعنی مفهوم دارد و عده نیاز ندارد. مثال‌های دیگری هم وجود دارد ولی همین یک مثال کافی است.

معنای مخصص بودن

حالا شرط مخصص بودن یعنی چه؟ یعنی شرط مفهوم داشتن. در اصول خواندیم که شرط مفهوم داشتن این است که هر قیدی که قید سنخ الحکم باشد مفهوم دارد نه شخص الحکم. در مفهوم شرط مثال می‌زنیم و بعد وارد بحث خودمان می‌شویم. اگر شما بگویید: إن جاءک زیدٌ فأکرمه؛ اگر زید آمد اکرامش واجب است. اما مفهومش این است که اگر زید نیامد اکرام او واجب نیست. مفهوم داشتن مشروط به این است که مجئ زید سنخ الحکم باشد نه قید شخص الحکم. در این مثال شرط شما مجئ زید است که اگر مجئ زید محقق شود وجوب اکرام می‌آید. اگر این قید سنخ الحکم باشد مفهوم دارد و اگر قید شخص الحکم باشد مفهوم ندارد. این را من توضیح دهم. در این إن جاءک زید فأکرمه دو نوع حکم وجود دارد: 1. شخص الحکم. 2. سنخ الحکم. شخص الحکم همین وجوب اکرام در همین جمله است اما طبیعت وجوب اکرام می‌شود سنخ الحکم. وجوب اکرام در این جمله نسبت به مجئ زید شخص الحکم می‌شود اما طبیعت وجوب اکرام سنخ الحکم می‌شود. انتفاء شخص الحکم به انتفاء مجئ زید قهری است و همه قبول دارند. همه می‌گویند اگر زید نیامد شخص وجوب اکرام هم برداشته می‌شود. بحث سر این است که آیا اگر مجئ زید محقق نشد طبیعت وجود اکرام برداشته می‌شود یا نه؟ به طوری که هر صفتی که زید داشته باشد موجب وجوب اکرام شود. مثلاً بجای اینکه زید بیاید، زید آدم نماز شب خوان باشد یا صفات دیگری داشته باشد؛ طبیعت وجوب اکرام در صورت منتفی شدن مجئ زید منتفی می‌شود. این را مفهوم می‌گویند. یعنی هر صفتی دیگری زید داشته باشد وجوب اکرام بر او مترتب نمی‌شود. یعنی طبیعت وجوب اکرام منتفی می‌شود عند انتفاء مجئ زید و هذا هو المفهوم و هذا هو المخصص. می‌خواهیم این را روشن کنیم و بعد وارد بحث خودمان شویم در مورد علت و حکمت؛ اگر مشهور می‌گویند العلة تعمم و تخصص والحکمة لا تعمم و لا تخصص؛ علت عمومیت می‌دهد ما به بخش بعدی‌اش کار داریم که می گوید العلة تخصص؛ همان قاعده را باید اینجا بیاوریم. آن قاعده چیست؟ هر گاه علت قید سنخ الحکم باشد معنایش این است که علت تخصیص می‌زند و مفهوم دارد. مثلاً لا تشرب الخمر لأنّه مسکر. اگر لأنّه مسکر علت باشد یعنی اگر خمر مسکر شد حرام است و اگر خمری وجود پیدا کرد که مسکر نبود حرام نیست؛ یعنی تخصیص زده و محدود کرده است. علت چه موقع مخصص است؟ زمانی که قید سنخ الحکم باشد. در این مثال اگر مسکریت قید طبیعت حرمت شرب الخمر باشد اینجا مفهوم دارد نه اینکه قید شخص الحکم باشد. شخص الحکم یعنی همین حرمت شرب خمر لأنّه مسکر. اما یک وقت می‌گوید طبیعت حرمت شرب خمر که می‌شود سنخ الحکم. اگر این لأنّه مسکر قید سنخ الحکم حرمت شرب خمر باشد مفهوم دارد و تخصیص می‌زند؛ یعنی محدود می‌کند و معنایش این است که هر خمری که مسکر نبود شرب آن حرام نیست. پس بنابراین اگر قید شخص الحکم بود مفهوم ندارد و مخصص هم نیست اما اگر قید سنخ الحکم بود مفهوم دارد. مشهور که می‌گویند العلة تعمم و تخصص یعنی اینکه علت قید سنخ الحکم است و قید طبیعة الحکم است و حکمت لا تخصص یعنی حکمت قید طبیعة الحکم نیست و قید شخص الحکم است. این بیان جایی در کتاب‌های حوزوی وجود ندارد و قدرش را بدانید. حکمت که می‌گوییم لا تخصص یعنی حکمت قید شخص الحکم است که مفهوم ندارد و قید طبیعة الحکم و سنخ الحکم نیست. حکمت قید شخص الحکم است و علت قید سنخ الحکم است. بنابراین مشهور می گویند العلة تعمم و تخصص والحکمة لا تعمم و لا تخصص؛ إنشاء الله فردا می‌خواهیم وارد این بحث شویم چون اینجا چندین مسلک وجود دارد در این بحث که فرق بین علت و حکمت چیست. باید این‌ها را بررسی کنیم. گاهی یک چیزی مشهور می‌شود و تلقی به قبول می‌شود و این طور برداشت می شود که هر چه مشهور گفتند صحیح است. این درست نیست و باید تحلیل شود.

آیا این مشهور که می گویند العلة تعمم و تخصص والحکمة لا تعمم و لا تخصص؛ آیا این درست است یا نه باید بررسی شود. اینکه می‌گوییم بحث خیلی مهمی است مِن اول الطهارة إلی آخر الدیات این به درد می‌خورد که اساساً علت با حکمت چه فرقی دارد که این خیلی مهم است و در بحث شبیه سازی هم خیلی اساسی است که إنشاء الله وارد بحث شدیم و در جلسات آینده آن را تکمیل می‌کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo