< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ اقوال علمای ادیان مختلف در مورد حرمت شبیه سازی

بحث ما در رابطه با شبیه سازی بود. بحث در شبیه سازی به بررسی بحث کبروی رسید. بحث کبروی این است که اختلاط انساب حرام است یا خیر؟ اگر شخصی یا گروهی یا حکومتی کاری انجام دهد که موجب اختلاط انساب شود و نسب‌ها مخلوط شود و پدر یا مادر مشخص نباشد و برادر و خواهر مشخص نباشد و بین برادر و پدر اختلاط صورت گیرد که جلسه گذشته توضیح دادیم این اختلاط انساب حرام است یا خیر؟ ما گفتیم که در کتب فقهی ما یک عنوانی وجود دارد به نام اختلاط میاه که گفتم که برخی از فقها به عنوان علت آوردند که علت لزوم عده زن اختلاط میاه است که اختلاط میاه منتهی به اختلاط انساب می‌شود. یعنی اسپرم‌ها مخلوط شود و ماء الرجل مخلوط شود. کما اینکه نعوذ بالله در زنا ممکن است این اختلاط میاه محقق شود و سبب اختلاط انساب شود. پدر این کسی که متولد شده مشخص نیست که کدام پدر است کما اینکه برخی از دشمنان اهل بیت: که لعنت الله علی عدوّهم اجمعین مثلاً ابن زیاد که در او شبهه است که اصلاً ابن ابیه است و این ابن زیاد جعلی است. در تاریخ ببینید که پدر این شخص مشخص نیست که کیست. پس تا اینجا اختلاط انساب ناشی از اختلاط میاه است. در کلمات برخی از فقها آمده که من دیروز یکی از آنها را برای شما خواندم.

اینجا ما سه جور طائفه اخبار داریم حالا شاید شما یک مقدار بیشتر تحقیق کنید بیشتر هم پیدا کنید. قسم اول اخبار وجوب عده بر زن است که زن باید عده نگه دارد. من عبارت صاحب عروه را برای شما عرض می‌کنم که دو قسمش می‌کنم. قسمت اول در رابطه با عده است.

صاحب عروه می گوید: لایجوز التزویج فی عدة الغیر دواماً أو متعتاً سواءٌ کانت عدة الطلاق بائنة أو رجعیة أو عدة الوفاة أو عدة وطی الشبهه؛ زن باید عده طلاق را داشته باشد؛ طلاق بائن، طلاق رجعی، وفات و وطی به شبهه. پس بنابراین یک عنوان داریم عده زن در طلاق که از این اخبار استفاده شده که علت یا حکمت این وجوب عده اختلاط میاه است که بحث آن خواهد آمد.

طائفه دوم از اخبار؛ باب وجوب الإستبراء الأمة علی المشتری؛ که در کتب احادیث ما آمده است. این را هم دقت کنید که استبراء با عده فرق می‌کند و احکامش متفاوت است. من عبارت صاحب عروه را برای شما بخوانم که همان عبارت قبلی است: و لا یخلوا بالعدة أیام الإستبراء الأمة؛ ایام استبراء أمه نیز یک مدتی دارد؛ یعنی استبراء با عده فرق می‌کند. یک فرق را دیروز گفتیم و یک فرق هم در کلام صاحب عروه است: فلا یوجب فیها حرمة أبدیة؛ یعنی اگر کسی در باب عده عقدی را جاری کند با یک زنی. اینجا می‌گویند جاری کردن عقد در زمان عده در صورتی که هم مرد و هم زن عالم به حکم و موضوع باشند یعنی بدانند که این زن در عده است و بدانند که حرمت دارد؛ یا یکی از آنها عالم باشد، اینجا چه دخول صورت بگیرد و چه دخول صورت نگیرد حرمت ابدی می‌آید در مورد تزویج عقد ازدواج در عده زن. البته اگر جهل به موضوع و حکم هم داشته باشند و دخول هم شده باشد باز حرمت ابدی می‌آورد؛ یعنی با عقد ازدواج مع العلم چه دخول صورت گرفته باشد چه دخول نشده باشد و یا اینکه جهل داشته باشد اما دخول شده باشد حرمت ابدی می‌آید. یعنی استبراء با عده فرق می‌کند.

طائفه دوم که می‌خواهیم از آن استفاده کنیم، باب وجوب الإستبراء الأمة علی المشتری.

یک حدیث در این مورد بخوانم: عن أبی بصیر عن الصادق: قال لأبی عبدالله الرجل یشتری الجاریة الصغیرة التی لم تطمث و لیست بأزراء (یعنی این جاریه صغیره خون ندیده و بکارت آن هم از بین رفته) یستبرئها (آیا استبراء لازم است) قال أمرها شدید إذا کان مثلها یغلق فلیستبرئها؛ زمانی که مثل این جاریه خون ببیند ولو این جاریه خون ندیده باید استبراء بگیرد؛ یعنی یک مدتی باید صبر کند. اینجا هم باب استبراء وجود دارد. گفتند که استبراء برای چه واجب است؟ برای اینکه اختلاط میاه منجر به اختلاط انساب می‌شود.

طائفه سوم: باب العلة التی مِن أجلها حرّم الزنا؛ یک بابی هست که اصلاً که علت حرمت زنا چیست؟ یک روایتی در این زمینه بخوانم: حدثنا علی بن احمد قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله عن محمد بن اسماعیل عن محمد بن عباس عن القاسم بن الربیع عن محمد بن سنان: أنّ أبالحسن علی بن موسی الرضاکتب ذلیه حرّم الزنا (حضرت جواب نامه راوی را می دهد که زنا را خدا حرام کرده است) لِما فیه من الفساد مِن قتل الأنفس و ذهاب الأنساب؛ (یعنی با زنا انساب از بین می رود) و ترک التربیة الأطفال و المواریث و ما أشبه ذلک من وجوه الفساد[1] . پس یکی از چیزهایی که برای حرمت زنا گفته شده و در اینجا تعبیر شده اختلاط انساب است و دیگر اختلاط میاه هم گفته نشده است. در وسائل هم یک بابی هست به نام باب تحریم الزنا علی الرجل محصناً أو غیر محصن؛ آنجا هم مراجعه کنید یک احادیثی آنجا هم هست. پس بنابراین ما از کلمات فقها که استفاده کنیم می‌بینیم که برای حرمت زنا و وجوب عده و وجوب استبراء این مطلب در کلمات فقها وجود دارد که وجوب عده برای این است که اختلاط میاه نشود که منجر به اختلاط انساب می‌شود. وجوب استبراء برای این است که اختلاط میاه نشود که منجر به اختلاط انساب می‌شود. یکی هم اصلاً حرمت زنا بخاطر این است که اختلاط انساب نشود. حالا اینها علتند یا حکمتند، این را بحثش را باید مفصل بکنیم. پس بنابراین آنچه که در بحث ما مهم است این است که اختلاط انساب حرام شود شبیه سازی هم حرام می‌شود. برای اینکه در شبیه سازی اختلاط انساب می‌شود. اتفاقاً اگر در شبیه سازی به صرت گسترده شبیه سازی صورت گیرد اختلاط انساب به صورت گسترده تر صورت می‌گیرد. اگر مثلاً چند نفری عده نگه ندارند یا استبراء صورت نگیرد یا زنا صورت گیرد اختلاط انساب می‌شود ولی اختلاط انسابی که در شبیه سازی صورت می گیرد به مراتب از اختلاط انسابی که در این موارد صورت می‌گیرد بیشتر است اگر شبیه سازی گسترش پیدا کند. واختلاط انساب حرام است؛ اگر این را بگوییم شبیه سازی حرام است. حالا اینجا یک بحث مفصلی داریم. یک مطلب با شبیه سازی خلط شده در حالی که فکر می‌کند شبیه سازی است.

ما یک تلقیح مصنوعی داریم و یک شبیه سازی داریم. اگر اسپرم یک مردی را بگیرند و در تخمک همسر این آقا کاشته شود این یک نوع تلقیح است. یک وقت است که اسپرم یک مردی را با تخمک زن دیگری تلقیح می‌کنند این هم تلقیح است؛ یا مثلاً اسپرم مردی را می گیرند و با تخمک یک زن در ظرفی غیر از رحم آنجا قرار می‌دهند و آن لقاح صورت می گیرد. اینها هیچ کدام شبیه سازی مصطلحی که ما داریم بحث می‌کنیم نیست. اینها الان صورت می‌گیرد و در جامعه وجود دارد و این هم خودش یک بحثی است که آیا جایز است یا خیر؟ آیا همه اقسام آن جایز است. ما بحثمان شبیه سازی است اینکه بعضی‌ها می‌گویند تلقیح هم شبیه سازی است این‌طور نیست. از یک مردی سلول جسمی غیر جنسی گرفته می‌شود و با عملیات پیچیده که قبلاً توضیحش را دادیم لقاح صورت می‌گیرد ولی در شبیه سازی مورد بحث اصلاً میاهی وجود ندارد که اختلاط میاه می‌شود. لذا ما اینجا اصلاً اختلاط میاه نداریم و بحث اختلاط انساب داریم. ما فعلاً بحثمان بر سرِ حکم اولی است. حکم اولی شبیه سازی چیست؟ ما شش دلیل آوردیم برا یاینکه حکم اولی شبیه سازی حرمت است یا خیر؟ فعلاً بحث ما سرِ حکم ثانوی نیست. یک بحث مهمی‌که وجود دارد این است که اولاً اختلاط میاه یا اختلاط انساب علت یا حکمت است؟ ثانیاً فرق علت و حکمت چیست؟ که در این بحث اختلاف است و شدید هم اختلاف وجود دارد و متأسفانه در مباحث حوزوی این مغفول مانده است و یک بحث مهمی‌آست که باید روی آن دقت کنیم. فرق بین این دو و اقوال در مورد این دو و مختار ما چیست؟ و بعد وقتی مختار ما معلوم شد تکلیف این اختلاط انساب در شبیه سازی مشخص می‌شود.

 


[1] صدوق، علل الشرایع، ج2، ص480.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo