< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدصادق محمدی

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه پزشکی/ شبیه سازی/ اقوال علمای ادیان مختلف در مورد حرمت شبیه سازی

بحث ما در رابطه با شبیه سازی بود که اسم عربی آن الإستنساخ البشریاست و در رابطه با ادله حرمت بود که ادله حرمت شبیه سازی چیست؟ شش دلیل را بیان کردیم.

دلیل ششم حرمت شبیه سازی: اختلاط انساب

دلیل ششم اختلاط انساب است.

صغرا: گفته شده که شبیه سازی موجب اختلاط انساب است. کبرا: اختلاط انساب جایز نیست. نتیجه: پس شبیه سازی جایز نیست. این صغرا، این کبرا و این نتیجه.

در ارتباط با صغرا در جلسه گذشته توضیح دادیم که گفتیم این شبیه سازی اقسام مختلفی در مورد انسان دارد. خیلی خلاصه بگویم تا بحث کبروی را شروع کنیم.

1)قسم اول این بود که گاهی هسته سلول غیر جنسی از یک زنی گرفته می‌شود و در تخمک همان زن قرار می‌گیرد.

2) گاهی هسته سلول جنسی از یک زنی گرفته می‌شود و در تخمک زن دیگری کاشته می‌شود.

3) گاهی هسته سلول غیر جنسی از مردی گرفته می‌شود و در زن دیگر و در تخمک زن دیگر کاشته می‌شود و تبدیل به یک انسان شبیه همان شخصی که هسته سلولی را از او گرفتند شباهت ظاهری و هم شباهت از لحاظ صفات و مطالب دیگر که ممکن است از راه ژن منتقل شود. بهترین حالت این است که سلول جسمی غیر جنسی از یک شوهری گرفته شود و با تخمک همسر خود شخص آن سلول لقاح پیدا کند. در همین قسم که بهترین حالت اختلاط انساب به وجود می‌آید. چون که این فردی که از سلول این مرد شبیه سازی می‌شود با این مرد چه ارتباطی دارد. آیا این مرد پدر این شخص است که شبیه سازی شده یا اینکه با همدیگر مثل دو برادر دوقلو هستند. رابطه پدر و فرزندی است یا رابطه برادری. در همین بهترین حالت که جلسه گذشته مفصل بیان کردم، در این حالت اختلاط انساب چه می‌شود؟ حالا اگر شما آمدید یک سلول جسمی غیر جنسی را از یک مردی گرفتید و در یک زن دیگری لقاح پیدا شد، اینجا قصه پیچیده تر می‌شود؛ چون در قسم قبل حداقل مادر مشخص بود با توضیحاتی که بعداً خواهیم داد. مادر همان است که سلول لقاح پیدا کرده در رحم او تبدیل به جنین شد و فرزند به وجود آمد. مادر همان زنی است که فرزند را در شکم خودش و در رحم خود تربیت کرده و فرزند از این شخص متولد شده است اما پدر این شخص کیست؟ و بعد یک سلول از یک زنی گرفته می‌شود و در زن دیگری کاشته می‌شود. اینجا که دیگر اصلاً پدری وجود ندارد. الان این شخص مادرش کیست؟ کسی است که سلول از او گرفته شده یا مادرش این است که در رحم او پرورش پیدا کرده است. اینها مباحث متعددی از این قبیل وجود دارد که اختلاط انساب می‌شود. حالا اگر شما فرض کنید که این شبیه سازی گسترش هم پیدا کند. یعنی در هر کوچه و در هر فامیل و اینها این شبیه سازی رخ دهد و بعد آن شبیه سازی شده‌ها هم در آنها شبیه سازی شود. یعنی از آن فرزندی که شبیه سازی شده سلول جسمی غیر جنسی گرفته شود و باز شبیه سازی اندر شبیه سازی. آن وقت دیگر مطلب پیچیده تر می‌شود و یک جامعه‌ای که خلاصه نه پدر معلوم است و نه مادر معلوم است و بعد این شبیه سازی ادامه پیدا کند و سلول غیر جنسی از یک شخصی گرفته شود و در رحم زن دیگری هم قرار داده نشود؛ یعنی به تخمک زنی تلقیح نشود و در رحم راه پیدا نکند و در یک ظرفی غیر از رحم این لقاح پیدا کند. اگر بشر به اینجا برسد ، آن وقت اینجا اصلاً دیگر رحمی وجود ندارد. یک شبیه سازی قطعاً جدا شده از پدر و مادر و برادر و خواهر و عمه و خاله و یک جامعه‌ای به وجود می‌آید که کسی به کسی نیست و کسی علقه‌ای با دیگری ندارد؛ اگر این به شدت وسعت پیدا کند ممکن است به آنجا هم کشیده شود. بنابراین این اختلاط انساب است. این اختلاط انساب را می‌گویند که اشکال دارد. پس یکی از ادله‌ای که شبیه سازی را حرام می‌داند اختلاط انساب است. این بحث صغروی بود.

بحث کبروی

اما بحث کبروی؛ از کجا شما می‌گویید اختلاط انساب اشکال دارد و جایز نیست؟ اینجا یک مقدمه‌ای را عرض کنم که خیلی مهم است این نکته و باید به این نکته هم توجه کنیم. این است که اختلاط انساب در کلمات اصحاب آمده است. دو اختلاط در فقه طرح شده است: یکی اختلاط میاه و یکی اختلاط انساب؛ اختلاط میاه که در شبیه سازی رخ نمی‌دهد و اصلاً بحث آن پیش نمی‌آید چون در شبیه سازی اصلاً میاهی در کار نیست تا بخواهد اختلاط میاه شود. اما در مورد اختلاط انساب نکته‌ای که اینجا قابل توجه است و باید دقت شود این است که ما در روایات به طور مفصّل در مورد اختلاط میاه داریم. آن وقت بعضی از فقها من دیدم که حکمت عدّه زن و اینکه زن چرا باید عدّه نگه دارد، می‌گویند حکمتش این است که اگر عدّه نگه ندارد اختلاط میاه می‌شود و این اختلاط میاه موجب اختلاط انساب می‌شود. یعنی حکمت را اختلاط میاه گرفتند و بعد گفتند که این اختلاط میاه خودش موضوعیت ندارد. بعضی از فقها این‌طور گفتند که اختلاط میاه جایز نیست چون موجب اختلاط انساب می‌شود. یک عبارتی ابتدا من از یکی از فقها عرض کنم. البته این عبارت خیلی جاها ممکن است وجود داشته باشد. شما هم کنکاش کنید و ببینید. البته من عبارتی را یادداشت کردم. یک عبارت را عرض کنم. این عبارت در مفتاح الکرامه است. در این کتاب دارد که : المستفاد من الأخبار الواردة فی باب الطلاق البائن و الرجعی و حتی باب العدة هو أنّ علة لزوم العدة هی المنع عدم اختلاط الماء المنتهی إلی الجهل بالأنساب[1] ؛ ایشان می‌فرماید: آنچه که از اخباری که در باب طلاق بائن و طلاق رجعی و عده زن است استفاده می‌شود که اختلاط میاه صورت نگیرد که این اختلاط میاه سبب اختلاط انساب می‌شود. یعنی در واقع علت عده نگه داشتن این است که اختلاط میاه نشود و اختلاط میاه چرا نباید بشود؛ چون اختلاط انساب می‌شود. یعنی بالأخره بر می‌گردد به اختلاط انساب. البته این عبارت ایشان است و ما به این عبارت اشکال داریم. پس آنچه که الان ما باید در شبیه سازی مورد توجه قرار دهیم اختلاط انساب است و إلا اختلاط میاه که ما در شبیه سازی نداریم. اصلاً ما در شبیه سازی بحث ماء الرجل نداریم؛ چون سلول غیرجنسی از یک شخصی گرفته می‌شود. اینجا دیگر اختلاط میاه نیست اما چه به وجود می‌آید؟ اختلاط انساب. پس ما باید بحث را در اختلاط انساب ببریم که آیا اصلاً اختلاط انساب جایز است؟ در اینجا ما سه باب در روایات داریم:

1) اخبار باب وجوب عده که زن باید عده نگه دارد در طلاق بائن، طلاق رجعی و وفات شوهر.

2) باب وجوب استبراء أمه است؛ یعنی استبراء کنیز که بر شخص مشتری واجب است و توضیح می‌دهم. و تا این کنیز استبراء نشده وطی او جایز نیست؛ یعنی اگر کسی أمه‌ای را خرید برای وطی با او باید صبر کند و این مدتی را که باید صبر کند را به آن استبراء می‌گویند که حالا باید مفصلش را درفقه بخوانید. البته این را دقت کنید و روی آن هم تحقیق کنید که استبراء با عده فرق می‌کند. اصلاً استبراء با عده دو باب جدا از هم هستند. از کجا می‌گوییم که فرق دارند؟ چون احکامشان فرق می‌کند. مثلاً در عده مطلق استمتاعات جایز نیست اما در استبراء فقط وطی جایز نیست؛ یعنی وقتی کنیزی خریده می‌شود تا استبراء نشود وطی او جایز نیست اما استمتاعات دیگر جایز است. در احکام دیگر هم استبراء أمه با عده تفاوت دارند.

3) در کتاب علل الشرایع و در کتاب‌های دیگر حدیثی ما یک بابی هست که در علل الشرایع مفصل آن هست. باب العلة التی مِن أجلها حُرّم الزنا؛ باب اینکه دلیل حرمت زنا چیست.

چرا زنا حرام است؟ این علل الشرایع کلّاً خیلی خواندنی است حالا هر چند باید در مورد احادیثش بحث شود ولی گاهی نکته‌هایی در آن است که حالا فرق علت و حکمت باید بحث شود و ما بحث خواهیم کرد. بنابراین از این چند باب استفاده می‌شود که اختلاط انساب حرام است. این خودش یک بحث خیلی مهمی است نه فقط در شبیه سازی بلکه در همه مباحث. مثلاً اختلاط انساب آیا جایز است؟ اگر کاری کنیم که انساب مخلوط شوند این جایز است یا خیر؟ که إنشاء الله فردا ادامه بحث را خواهیم داشت. بحث کبروی اختلاط انساب بحث خیلی خوبی است و من جایی ندیدم که این طور مفصل که ما بحث می‌کنیم بحث شده باشد.

 


[1] عاملی، مفتاح الکرامة، ج18، ص9.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo