درس خارج فقه استاد مقتدایی
99/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الفطرة / موارد مصرف زکات فطره؛ مقدار دفع زکات فطره در اقل و اکثر
بحث اعتقادی اخلاقی: جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از لسان مبارک رسول خدا(ص) و نقش الگو گیری از اهل بیت(ع) در اصلاح جامعه
در مباحث اخلاقی اخیر که با محوریت شناخت أهل بیت عصمت و طهارت(ع) بیان شده است تا کنون دو روایت از لسان مبارک رسول خدا(ص) بیان شده است، ضمن یاد آوری این دو روایت در ادامه، حدیث نجوم را در راستای معرفت بیشتر از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مطرح میکنیم:
1-حدیث ثقلین: «... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...»[1] .
ترجمه: «زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند».
پیامبر اسلام(ص) در حدیث ثقلین اهل بیت عصمت و طهارت(ص) را در کنار قرآن قرار دادهاند یعنی همان طور که مردم از قرآن اطاعت میکنند نسبت به اهل بیت پیغمبر(ص) نیز باید چنین اطاعتی داشته باشند در روایتی پیامبر اسلام(ص) سه مرتبه فرمودند: «أذکرکم الله فی أهل بیتی».
حدیث ثقلین از جهت سند و دلالت به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه آن شد که یکی از معتبرترین احادیث منقول از رسول خدا(ص) هم در بین شیعیان و هم بین اهل سنت این حدیث شریف میباشد.
2-حدیث سفینه نوح: حدیث سفینه بنابر نقل ابوذر غفاری از پیامبر(ص) این چنین است: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[2] . ترجمه: «مَثَل اهل بیت من در میان شما مثل کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات مییابد، و هر کس جا بماند و تخلف کند، غرق میشود.».
از جهت سند تقریبا هشت نفر از صحابی بزرگ پیغمبر(ص) این حدیث را از شخص پیغمبر(ص) نقل کردهاند که قبلا به تفصیل بیان شد.
در کتاب «عبقات الأنوار» از 92 کتاب که به وسیله 92 نویسنده نوشته شده است این حدیث مطرح گردیده است.
در کتاب «لماذا اخترت مذهب الشيعه مذهب اهل البيت عليهم السلام» بقلم محمد مرعي الامين الانطاكي، ایشان تعبیر میکند که این حدیث از احادیث صحیحه است و تعداد زیادی این حدیث را نقل کردهاند به نحوی که در صد کتاب اسم و مشخصات آن آورده شده است.
در روایتی دیگر این مضمون حدیث سفینه نوح مورد تأکید قرار میگیرد: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْهَيْثَمِ اَلْعِجْلِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا اَلْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ: إِنَّ أُمَّةَ مُوسَى اِفْتَرَقَتْ بَعْدَهُ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ سَبْعُونَ فِي اَلنَّارِ وَ اِفْتَرَقَتْ أُمَّةُ عِيسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَعْدَهُ عَلَى اِثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ إِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِي اَلنَّارِ وَ إِنَّ أُمَّتِي سَتَفْتَرِقُ بَعْدِي عَلَى ثَلاَثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ اِثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي اَلنَّارِ»[3] .
در این روایت رسول خدا(ص) از امت موسی خبر میدهند که بعد از او 71 فرقه و گروه شدند که تنها یک فرقه از آنها برحق بودند و مابقی در آتش گرفتار شدند و از امت عیسی خبر میدهند که بعد از او 72 فرقه شدند و تنها یک فرقه اهل نجات بودند و مابقی اهل هلاکت و رسول خدا(ص) خبر از امت خود میدهند که بعد از آن حضرت، امت او 73 فرقه میشوند که تنها یک فرقه اهل نجات هستند و مابقی اهل آتش.
میتوان این روایت را تفسیر حدیث سفینه نوح قرار داد یعنی از بین 73 فرقهای که بعد از رسول خدا(ص) به وجود آمدند تنها پیروان فرقهای که خود را به اهل بیت پیغمبر(ع) وابسته میدانند و محبت و اطاعت کامل از آن حضرت دارند أهل نجات خواهند بود و مابقی گرفتار گرد آب هلاکت خواهند شد.
پسر نوح نصیحت پدر را گوش نداد در جایی که فرمود: ﴿و لاتکن مع الکافرین﴾ این پسر سوار کشتی نوح نشد و به هلاکت رسید شاید این پسر پدر را دوست داشت ولی از پدر اطاعت نکرد و گرفتار امواج هلاکت شد. اکثر امت پیغمبر(ص) ادعای محبت به اهل بیت پیغمبر(ع) را دارند ولی آیا این محبت بدون اطاعت سودی خواهد داشت؟
تا روز قیامت این چنین است که هر کس متمسک به اهل بیت(ع) شود نجات پیدا میکند و هرکس از این کشتی نجات دور بماند غرق میشود و به هلاکت میرسد به نحوی که گناهان و معاصی و مفاسد مانند گرد آب سرکش در سطح اقیانوسها هستند و هدایتهای اهل بیت(ع) مانند کشتی نجات، پناه آورندگان خود را نجات میدهد.
3-حدیث نجوم: یکی دیگر از احادیثی که از لسان مبارک رسول خدا(ص) راجع به شأن والای اهل بیت آن حضرت نقل شده است حدیث نجوم است و جمع کثیرى از اصحاب پیامبر(ص) از جمله: حضرت على ابن ابى طالب(ع) جابر بن عبدالله، و ابو سعید خدرى، و انس بن مالک و منکدر و سلمة بن اکوع و ابن عباس این حدیث را هر کدام جداگانه نقل نمودهاند و در منابع متعدد و معتبر اهل سنت نیز نقل شده است به نحوی که از منظر علمای حدیث شناس آنان این حدیث «صحیحة» به شمار آمده است.
این حدیث به طور واضح، رتبه فوق العاده اهل بیت(ع) را معلوم نموده است و چنان از قابلیت و اسناد معتبری برخوردار است که به تنهایی میتواند در جهت جلب توجه همهی مسلمانان و الزام آنها در اطاعت و فرمان برداری از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) کفایت کند.
روایت حاکم نیشابوری: حاکم نیشابوری در مستدرک خود از ابن عباس روایت نموده است که: «قال رسول الله: النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف، فإذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس»[4] .
«ستارگان براى اهل زمین مایه امنیت و نجات از غرق شدن در دریا است و اهل بیت من امان و مایهی نجات امّتم از اختلافاتاند، پس هنگامى که قبیلهاى از عرب با آنها مخالفت کنند، اختلاف در میان امّت ظاهر مىشود و آنها حزب شیطان خواهند شد!».
قبل از اینکه قطبنما باشد بهترین راه برای کسانی که در بیانانها و دریاها به مسافرتهای طولانی اقدام میکردند از طریق جانمایی کوهها و دریاها و توجه به پدیدههای ثابت آسمان و زمین از جمله رصد ستارها، راه خود را پیدا میکردند.
ستارهها در مکان و مدار خود همیشه ثابت هستند مانند نگینهایی که بر روی یک پارچه مرغوب بافته میشود و این وضعیت موجب اطمینان از معیار قرار دادن آنها در تشخیص موقعیت هر کس به شمار میآید در این روایت نیز رسول خدا(ص) اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را به ستارگان تشبیه نموده است و در هر زمانی هر انسانی که بخواهد راه صحیح را دنبال کند بهترین راه، راهی است که این خاندان نشان میدهند و همان طور که ستارگان موجب میشوند که دریانوردان بیراهه نروند و گرفتار امواج سهمگین دریا نشوند و از غرق شدن نجات پیدا کنند همین طور اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نیز چنین هدایتی را در بین انسانها انجام میدهند.
این خیل عظیم بشری اگر به یک مرکز مطمئنی توجه نکنند باعث میشود که اختلاف شدیدی بین آنها ایجاد شود و از آتش این اختلاف انسانهای بی گناه نابود شوند ولی وجود اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مانع این اختلاف میشود مخصوصا اگر عدهای از مسلمانها یک حکمی را به رسول خدا(ص) نسبت میدهند و عدهای دیگر آن را نپذیرند و بدعت بدانند در این صورت بهترین راه مراجعه به اهل بیت(ع) است تا مقصود اصلی رسول خدا(ص) را به دست بیاورند.
4-حدیث نجوم در تعبیر دیگر: «النجوم أمان لأهل السماء إذا ذهبت النجوم ذهب أهل السماء، وأهل بیتی أمان لأهل الأرض، فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض»[5] . ترجمه: «ستارگان مایه امنیت و آسایش اهالی آسمان هستند؛ اگر ستارگان از آسمان بروند اهل آسمان نیز از بین میروند و اهل بیت من نیز مایه امنیت و نجات اهل زمینند که چون اهل بیت من نباشند اهل زمین از بین میروند».
بحث فقهی: موارد مصرف زکات فطره
طبق آیه قرآن کریم موارد مصرف صدقات، هشت مورد معین شده است در مباحثی که سابقا راجع به مصرف زکات فطره داشتیم نظر مورد توافق علماء بر شش مورد مستقر شده است و دو مورد یعنی مؤلفة القلوب و عاملین علیها استثناء شده است. ولی با تمسک به روایات به این نتیجه رسیدیم که احتیاط و اولویت در این است که مصرف زکات فطره محدود به فقراء و مساکین بشود مرحوم امام نیز احتیاط را در این دانستهاند که زکات فطره به مصرف فقراء و مساکین تعلق گیرد.
در پرداخت زکات فطره شرط نیست که این فقراء عادل باشند و همین مقدار که مؤمن به حقانیت مکتب تشیع باشند و این زکات را به مصرف امور ضروری و مباح زندگی برسانند کفایت میکند.
محدودهی حداقل و حداکثر در پرداخت زکات فطره به یک فقیر
مرحوم امام حداقل زکات پرداختی به یک فقیر را یک صاع دانستهاند هر چند تعدادی از فقراء نیازمند دیگری نیز موجود باشند و درخواست کمک کنند.
مرحوم سید نیز حداقل زکات فطره را یک صاع به یک فقیر دانستهاند ولی ایشان قائل هستند اگر تعدادی دیگر از فقراء اجتماع کرده باشند و نیاز به کمک داشته باشند و اگر بنا باشد به هر فقیر کمتر از یک صاع داده نشود منتهی به این خواهد شد که به برخی از فقراء هیچ زکاتی نرسد در این فرض ایشان استثناء قائل شدهاند و جایز دانستهاند که به هر فقیر به اندازهی نصف صاع نه کمتر داده شود تا همه از این زکات بهرهمند شوند مرحوم خوئی این نظریه مرحوم سید را منحصر در ایشان ندانستهاند بلکه قائل هستند این فتوی معروف بین فقهاء است یعنی جایز است که به کمتر از صاع داده شود تا عدهی بیشتری از نیازمندان امکان بهرهمندی از زکات فطره را داشته باشند.
دلیلی که برای این فتوی مطرح میکنند تعمیم است یعنی اگر به کمتر از صاع به فقراء زکات فطره داده شود در بهرهمندی از زکات فطره عمومیت بیشتری به وجود میآید.
مختار استاد: همان طور که عرض شد مرحوم امام این استثناء را قبول نکردند و حق هم همین است که کمتر از صاع به یک فقیر داده نشود هر چند این امر موجب شود که به برخی از فقراء چیزی نرسد.
اما در جانب حداکثر، در کلام سید و کلام مرحوم امام محدودیتی مشاهده نمیشود و هر دو جایز دانستهاند به اندازهای که یک فقیر به حد غنی برسد از این زکات فطره بهرهمند شود و اما در تفسیر غنی مرحوم امام تصریح کردهاند که به اندازهی مئونهی یک سال جایز است که به فقیر داده شود و میتوان بیان مرحوم سید را بر این حمل کرد که وقتی یک فقیر به غنی میرسد که هزینه یک سال خود را داشته باشد در نتیجه آخرین حدی که میتوان به یک فقیر از زکات فطره پرداخت کرد مقداری است که مئونهی یک سال را به دست آورد.
مسلما پراخت زکات فطره به اندازهی بیش از مئونهی یک سال غیر معقول و خلاف احتیاط است زیرا درست نیست که یک فقیر هزینهی چند سال خود را از زکات فطره تأمین کند ولی فقیر دیگری به نان شب خود محتاج باشد.
تأیید روایایی: در تأیید این سخن در جانب حداکثر متمسک می شویم به دو روایت:
روایت اول: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى الطَّيِّبِ الْعَسْكَرِيِّ ع- هَلْ يَجُوزُ أَنْ يُعْطَى الْفِطْرَةُ عَنْ عِيَالِ الرَّجُلِ وَ هُمْ عَشَرَةٌ أَقَلُّ أَوْ أَكْثَرُ رَجُلًا مُحْتَاجاً مُوَافِقاً فَكَتَبَ ع نَعَمْ افْعَلْ ذَلِك»[6] . یعنی میتوان به یک فقیر زکات فطره چند نفر را پراخت کرد.
روایت دوم: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يُعْطِيَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَنْ رَأْسَيْنِ وَ ثَلَاثَةٍ وَ أَرْبَعَة»[7] . در این روایت نیز امام(ع) جایز دانستهاند که زکات فطرهی چند نفر مثلا دو یا سه و یا چهار سر عائله به یک فقیر داده شود.
ادامهی مباحث در جلسه آینده.