بحث فقه -استاد مقتدایی-کتاب خمس
93/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الخمس (احکام باقیمانده از خمس غنائم)
نکته اخلاقی: انشاءالله عزاداریهای همه شما عزیزان با مزد و پاداش مضاعف مورد قبول قرار بگیرد و همه آنهایی که به قصد خالص مجلس بپا میکنند انشاءاله جزء کسانی باشیم که مورد شفاعت آن حضرت قرار بگیریم. بحمداله امسال عزادارایها رونق بیشتری داشت مخصوصا اغلب حاضرین جوانان بودند. در خود قم که چند جلسه رفتم جلسات چند هزار نفری که نوعا جوانان بودند و در تلویزیون نشان میداد نیز در همه شهرها یک نشاط و شور و شوق بالایی داشت و این همه علیرغم خواست دشمنان به کوری چشمشان است که نمیتوانند ببینند و گاهی حمله میکنند برای نمونه در عربستان که حمله کردند و هشت نفر را شهید کردند و تعدادی زخمی شدند؛ اما دیدیم حتی غیر مسلمانان هم جلساتی داشتند از هند بوداییها دسته سینهزنی راه انداخته بودند. در سابق یک سفری که روز عاشورا به اندونزی رفته بودم حدود 200میلیون مسلمان هستند که اغلب سنی هستند ولی آنها هم جلسه داشتند که همه ساله میگفتند هست و از اول صبح شروع میکنند تا شب به مقتل خوانی و گروه گروه میآیند و میروند و ما میخواستیم شرکت کنیم منتهی سفیر ما در اندونزی میگفت نروید چون اگر شما به عنوان روحانی شیعه وارد مجلس شوید مجلس نظم خودش را از دست میدهد و وهابیها هم هستند فکر میکنند که شما عمدا رفتید و ممکن است مشکلاتی ایجاد کنند. ولی بعد هم پشیمان شدیم البته آن سفیر هم از جهت هجوم مردم علاقمند خیلی بیراه نمیگفت چون در یک سفری که به سریلانکا رفته بودیم بعد از نماز جمعه به جهت علاقه ملاقات با یک روحانی شیعه هجوم آوردند بهطوریکه عبایم افتاد؛ سرشان را میآوردند جلو که دست روی سر ما بکشید یا بچههایشان را میآوردند که برای تیمم و تبرک دست بر سر آنها بکشید یا آب میآوردند که دعایی به آن بخوانید و مریض داریم بخورد شفا پیدا کند.
حضرت امام حسین(ع) که با قیامش به سوی عراق حرکت کرد فرمود هدف از این سفر اعلاء کلمةالله میباشد و واقعا هم همین شد و گرچه آن همه شهادتها و اسارتها پیش آمد اما به هدف رسید. خداوند انشاءاله این عزاداریها را از همه قبول کند و دشمنانی که علیه این عزاداریها و حرکتها اقداماتی میکنند به خودشان مشغول کند در دنیا و در آخرت هم عذابشان را زیاد کند. باید تذکر دهم که همان یزیدیان و شمرهای آن زمان الان هم هستند فقط با قیافههای دیگر ظاهر شدند خداوند انشاءاله با همانها محشورشان کند.
بحث فقهی: خمس معدن:
امام در تحریر میفرماید «الثاني المعدن، و المرجع فيه العرف، و منه الذهب و الفضة و الرصاص و الحديد و الصفر و الزیبق و أنواع الأحجار الكريمة و القير و النفط و الكبريت و السبخ و الكحل و الزرنيخ و الملح و الفحم الحجري، بل و الجص و المغرة و طين الغسل و الأرمني على الأحوط،»[1]
از چیزهایی که متعلق خمس است اول غنائم بود که بطور مبسوط بحث کردیم و دوم معدن است و مرجع در آن عرف است و معدنهای طلا(الذهب)، نقره(الفضه)، سرب(رصاص)، آهن(حدید)، برنز(صفر)، جیوه(زیبق)، سنگهای قیمتی(احجار کریمه)، قیر(القیر)، نفت(النفط)، کبریت(الکبریت) و شورهزاری که نمک میدهد(السبخ)، سنگهایی که سرمه میدهد(الکحل)، و داروی حمام(زرنیخ)، نمک(الملح) و زغال سنگ(الفهم الحجری) که اینها مورد اتفاق است. و تعدادی الاحوط معدن است و گچ(الجص)، گل سرخ(المغره)، گل سرشوی(تین الغسل) و گل ارمنی(تین الارمنی) علیالاحوط جزء معادن است و خمس دارد.
در اینجا فروعی ذکر شده که هرکدام را بحث میکنیم.
فرع اول: معنای معدن
الف) معنای لغوی: ما هو معنی المعدن؟ معدن به کسر دال است معدن مثل مجلس از ماده عَدَنَ یَعدِنُ عَدنا و اسم مکان معدن میشود صحاح[2] میفرماید «عَدَنْتُ[3]البلد: توَطّنته. و عَدنَتِ الإبل بمكانِ كذا: لزِمتْه فلم تَبرح. و منه: جَنَّاتِ عَدْنٍ أى جنّات إقامة. لأن الناس يُقيمون فيه الصيفَ و الشِّتاء. و مركزُ كلِّ شىء: مَعْدِنُه.» عدنت البلد ای توطنته یعنی در بلد ماندم و مراد ماندن دائمی است یا عدنت الابل بمکان کذا فلم تبرح منه یعنی لزمته یعنی شتر در مکانی خوابید و از آن بیرون نیامد یا قرآن میفرماید جنات عدن یعنی باغات خلود که دائما در آنجا میمانند.
و چون اینجا هم معدن یک چیز همیشگی است از این جهت معدن میگویند
در قاموس میفرماید «و المَعْدِنُ، كمَجْلِسٍ: مَنْبَتُ الجَواهِرِ من ذَهَبٍ و نحوِهِ، لإِقامةِ أهلهِ فيه دائماً، أو لإِنْبَاتِ الله عزَّ و جلَّ إياهُ فيه، و مكانُ كلِّ شيءٍ فيه أصلُه. و كمِنْبَرٍ: الصَّاقُورُ.»[4]
جایی که اشیاء قیمتی در آنجا روییده میشود چون چیزهایی که در آن است دائمی است یا اینکه این طلا را خداوند در اینجا قرار داده و تکوین پیدا کرده است و میماند و معمولا چون از زمانی که روییده شود تا کامل شود طولانی است از این جهت معدن میگویند.
در نهایه ابن اثیر میگوید «المَعَادِن: المواضع التي تستخرج منها جواهر الأرض كالذّهب و الفضّة و النّحاس و غير ذلك، واحدها مَعْدِن. و العَدْن: الإقامة. و المَعْدِن: مركز كلّ شيء.»[5] یعنی ماندن و دائمی بودن و مرکز هر چیزی را عدن میگویند.
معدن به جاهایی میگویند که اشیاء قیمتی از آن استخراج میشود.
به هر حال آنچه از کلمات لغویین استفاده میشود این است که معدن مکانی را میگویند که این اشیاء قیمتی بوجود میآید و اسم معدن اسم مکان است.
ب) معنای اصطلاحی: بزرگان فقهاء مایستخرج را معدن میگویند نه مکان را یعنی اسم است برای حال نه محل زیرا خمس به طلا و نقره تعلق میگیرد نه به خود معدن پس بین لغویین و فقهاء فرق است.
شهید در مسالک در شرح کلام محقق میفرماید «قوله: «المعادن» جمع معدن بكسر الدال و هو هنا كل ما استخرج من الأرض مما كان منها بحيث يشمل على خصوصية يعظم الانتفاع بها، و منها الملح و الجص و طين الغسل و حجارة الرحى و المغرة و اشتقاقها من عدن بالمكان إذا أقام به لإقامتها في الأرض، و منه جنات عدن.»[6]
معادن جمع معدن است و معدن هر چیزی است از ارض استخراج میشود که موادی که تولید شده خصوصیتی دارد که انتفاع به آن عظیم است و قیمت بالایی دارد مانند نمک و گچ و گل شستشو و سنگ آسیاب و گل قرمزی که با آن رنگ میکردند.
مرحوم علامه در تذکره میفرماید «الثاني: المعادن، و هي: كلّ ما خرج من الأرض ممّا يخلق فيها من غيرها ممّا له قيمة، سواء كان منطبعا بانفراده كالرصاص و الصّفر و النحاس و الحديد، أو مع غيره كالزيبق، أو لم يكن منطبعا كالياقوت و الفيروزج و البلخش و العقيق و البلّور و السبج و الكحل و الزاج و الزرنيخ و المغرة و الملح، أو كان مائعا كالقير و النفط و الكبريت، عند علمائنا أجمع»[7]
معدن هر آنچه که در زمین خلق شده و از زمین استخراج میشود و قیمتی است خواه بخودی خود قابل انتفاع است مثل گچ و مس و سرب و آهن یا قابل انتفاع نیست مثل یاقوت و فیروزه و عقیق و بلور و امثال اینها
وجه اختلاف لغت و اصطلاح در معنای معدن:
پس اختلاف بین لغویین و فقهاء شد گرچه قول لغویین متعارف است لعل اختلاف فقها به اعتبار این است که فقهاء میخواهند موضوع حکم را درست کنند که یکی از موارد تعلق خمس معدن است که خمس به ما یستخرج تعلق میگیرد یعنی اسم محل را روی حال گذاشتند از باب تسمیه حال به اسم محل نه اینکه کلمات لغویین غلط باشد پس بنابراین اشکالی ندارد که بعض موارد اختلافی هم وجود داشته باشد که بعد میرسیم اما الان روی اسم معدن صحبت میکنیم و میگوییم در واقع معدن ارض مقید است.
نکته اخلاقی: انشاءالله عزاداریهای همه شما عزیزان با مزد و پاداش مضاعف مورد قبول قرار بگیرد و همه آنهایی که به قصد خالص مجلس بپا میکنند انشاءاله جزء کسانی باشیم که مورد شفاعت آن حضرت قرار بگیریم. بحمداله امسال عزادارایها رونق بیشتری داشت مخصوصا اغلب حاضرین جوانان بودند. در خود قم که چند جلسه رفتم جلسات چند هزار نفری که نوعا جوانان بودند و در تلویزیون نشان میداد نیز در همه شهرها یک نشاط و شور و شوق بالایی داشت و این همه علیرغم خواست دشمنان به کوری چشمشان است که نمیتوانند ببینند و گاهی حمله میکنند برای نمونه در عربستان که حمله کردند و هشت نفر را شهید کردند و تعدادی زخمی شدند؛ اما دیدیم حتی غیر مسلمانان هم جلساتی داشتند از هند بوداییها دسته سینهزنی راه انداخته بودند. در سابق یک سفری که روز عاشورا به اندونزی رفته بودم حدود 200میلیون مسلمان هستند که اغلب سنی هستند ولی آنها هم جلسه داشتند که همه ساله میگفتند هست و از اول صبح شروع میکنند تا شب به مقتل خوانی و گروه گروه میآیند و میروند و ما میخواستیم شرکت کنیم منتهی سفیر ما در اندونزی میگفت نروید چون اگر شما به عنوان روحانی شیعه وارد مجلس شوید مجلس نظم خودش را از دست میدهد و وهابیها هم هستند فکر میکنند که شما عمدا رفتید و ممکن است مشکلاتی ایجاد کنند. ولی بعد هم پشیمان شدیم البته آن سفیر هم از جهت هجوم مردم علاقمند خیلی بیراه نمیگفت چون در یک سفری که به سریلانکا رفته بودیم بعد از نماز جمعه به جهت علاقه ملاقات با یک روحانی شیعه هجوم آوردند بهطوریکه عبایم افتاد؛ سرشان را میآوردند جلو که دست روی سر ما بکشید یا بچههایشان را میآوردند که برای تیمم و تبرک دست بر سر آنها بکشید یا آب میآوردند که دعایی به آن بخوانید و مریض داریم بخورد شفا پیدا کند.
حضرت امام حسین(ع) که با قیامش به سوی عراق حرکت کرد فرمود هدف از این سفر اعلاء کلمةالله میباشد و واقعا هم همین شد و گرچه آن همه شهادتها و اسارتها پیش آمد اما به هدف رسید. خداوند انشاءاله این عزاداریها را از همه قبول کند و دشمنانی که علیه این عزاداریها و حرکتها اقداماتی میکنند به خودشان مشغول کند در دنیا و در آخرت هم عذابشان را زیاد کند. باید تذکر دهم که همان یزیدیان و شمرهای آن زمان الان هم هستند فقط با قیافههای دیگر ظاهر شدند خداوند انشاءاله با همانها محشورشان کند.
بحث فقهی: خمس معدن:
امام در تحریر میفرماید «الثاني المعدن، و المرجع فيه العرف، و منه الذهب و الفضة و الرصاص و الحديد و الصفر و الزیبق و أنواع الأحجار الكريمة و القير و النفط و الكبريت و السبخ و الكحل و الزرنيخ و الملح و الفحم الحجري، بل و الجص و المغرة و طين الغسل و الأرمني على الأحوط،»[1]
از چیزهایی که متعلق خمس است اول غنائم بود که بطور مبسوط بحث کردیم و دوم معدن است و مرجع در آن عرف است و معدنهای طلا(الذهب)، نقره(الفضه)، سرب(رصاص)، آهن(حدید)، برنز(صفر)، جیوه(زیبق)، سنگهای قیمتی(احجار کریمه)، قیر(القیر)، نفت(النفط)، کبریت(الکبریت) و شورهزاری که نمک میدهد(السبخ)، سنگهایی که سرمه میدهد(الکحل)، و داروی حمام(زرنیخ)، نمک(الملح) و زغال سنگ(الفهم الحجری) که اینها مورد اتفاق است. و تعدادی الاحوط معدن است و گچ(الجص)، گل سرخ(المغره)، گل سرشوی(تین الغسل) و گل ارمنی(تین الارمنی) علیالاحوط جزء معادن است و خمس دارد.
در اینجا فروعی ذکر شده که هرکدام را بحث میکنیم.
فرع اول: معنای معدن
الف) معنای لغوی: ما هو معنی المعدن؟ معدن به کسر دال است معدن مثل مجلس از ماده عَدَنَ یَعدِنُ عَدنا و اسم مکان معدن میشود صحاح[2] میفرماید «عَدَنْتُ[3]البلد: توَطّنته. و عَدنَتِ الإبل بمكانِ كذا: لزِمتْه فلم تَبرح. و منه: جَنَّاتِ عَدْنٍ أى جنّات إقامة. لأن الناس يُقيمون فيه الصيفَ و الشِّتاء. و مركزُ كلِّ شىء: مَعْدِنُه.» عدنت البلد ای توطنته یعنی در بلد ماندم و مراد ماندن دائمی است یا عدنت الابل بمکان کذا فلم تبرح منه یعنی لزمته یعنی شتر در مکانی خوابید و از آن بیرون نیامد یا قرآن میفرماید جنات عدن یعنی باغات خلود که دائما در آنجا میمانند.
و چون اینجا هم معدن یک چیز همیشگی است از این جهت معدن میگویند
در قاموس میفرماید «و المَعْدِنُ، كمَجْلِسٍ: مَنْبَتُ الجَواهِرِ من ذَهَبٍ و نحوِهِ، لإِقامةِ أهلهِ فيه دائماً، أو لإِنْبَاتِ الله عزَّ و جلَّ إياهُ فيه، و مكانُ كلِّ شيءٍ فيه أصلُه. و كمِنْبَرٍ: الصَّاقُورُ.»[4]
جایی که اشیاء قیمتی در آنجا روییده میشود چون چیزهایی که در آن است دائمی است یا اینکه این طلا را خداوند در اینجا قرار داده و تکوین پیدا کرده است و میماند و معمولا چون از زمانی که روییده شود تا کامل شود طولانی است از این جهت معدن میگویند.
در نهایه ابن اثیر میگوید «المَعَادِن: المواضع التي تستخرج منها جواهر الأرض كالذّهب و الفضّة و النّحاس و غير ذلك، واحدها مَعْدِن. و العَدْن: الإقامة. و المَعْدِن: مركز كلّ شيء.»[5] یعنی ماندن و دائمی بودن و مرکز هر چیزی را عدن میگویند.
معدن به جاهایی میگویند که اشیاء قیمتی از آن استخراج میشود.
به هر حال آنچه از کلمات لغویین استفاده میشود این است که معدن مکانی را میگویند که این اشیاء قیمتی بوجود میآید و اسم معدن اسم مکان است.
ب) معنای اصطلاحی: بزرگان فقهاء مایستخرج را معدن میگویند نه مکان را یعنی اسم است برای حال نه محل زیرا خمس به طلا و نقره تعلق میگیرد نه به خود معدن پس بین لغویین و فقهاء فرق است.
شهید در مسالک در شرح کلام محقق میفرماید «قوله: «المعادن» جمع معدن بكسر الدال و هو هنا كل ما استخرج من الأرض مما كان منها بحيث يشمل على خصوصية يعظم الانتفاع بها، و منها الملح و الجص و طين الغسل و حجارة الرحى و المغرة و اشتقاقها من عدن بالمكان إذا أقام به لإقامتها في الأرض، و منه جنات عدن.»[6]
معادن جمع معدن است و معدن هر چیزی است از ارض استخراج میشود که موادی که تولید شده خصوصیتی دارد که انتفاع به آن عظیم است و قیمت بالایی دارد مانند نمک و گچ و گل شستشو و سنگ آسیاب و گل قرمزی که با آن رنگ میکردند.
مرحوم علامه در تذکره میفرماید «الثاني: المعادن، و هي: كلّ ما خرج من الأرض ممّا يخلق فيها من غيرها ممّا له قيمة، سواء كان منطبعا بانفراده كالرصاص و الصّفر و النحاس و الحديد، أو مع غيره كالزيبق، أو لم يكن منطبعا كالياقوت و الفيروزج و البلخش و العقيق و البلّور و السبج و الكحل و الزاج و الزرنيخ و المغرة و الملح، أو كان مائعا كالقير و النفط و الكبريت، عند علمائنا أجمع»[7]
معدن هر آنچه که در زمین خلق شده و از زمین استخراج میشود و قیمتی است خواه بخودی خود قابل انتفاع است مثل گچ و مس و سرب و آهن یا قابل انتفاع نیست مثل یاقوت و فیروزه و عقیق و بلور و امثال اینها
وجه اختلاف لغت و اصطلاح در معنای معدن:
پس اختلاف بین لغویین و فقهاء شد گرچه قول لغویین متعارف است لعل اختلاف فقها به اعتبار این است که فقهاء میخواهند موضوع حکم را درست کنند که یکی از موارد تعلق خمس معدن است که خمس به ما یستخرج تعلق میگیرد یعنی اسم محل را روی حال گذاشتند از باب تسمیه حال به اسم محل نه اینکه کلمات لغویین غلط باشد پس بنابراین اشکالی ندارد که بعض موارد اختلافی هم وجود داشته باشد که بعد میرسیم اما الان روی اسم معدن صحبت میکنیم و میگوییم در واقع معدن ارض مقید است.