درس خارج فقه استاد مقتدایی
91/08/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الدیات (دیه بویائی)
الرابع: الشمّ:
پس از بیان دیه اعضاء در بدن انسان مثل دست و پا و غیره؛ در مورد دیه منافع اعضاء بدن انسان بحث داشتیم و گفتیم هر یک از حواس بینائی یا چشائی یا شنوائی یا بویائی و یا قوه لامسه در انسان که منفعت چشم یا زبان یا گوش یا بینی و پوست محسوب میشوند اگر بر اثر جنایت از بین برود مستوجب دیه است و اکنون چهارمین مورد به ترتیب بحث تحریر یعنی بویائی به تفصیل مورد بحث است.
اگر در اثر جنایتی بویائی انسان از بین برود دیه کامله دارد.
دلیل مسأله:
1- عدم الخلاف: مرحوم صاحب جواهر[1] و صاحب ریاض میفرماید «بلا خلاف کما فی الخلاف[2] والمبسوط[3] والغنیة[4] وظاهرها نفیه بین المسلمین»[5] ظاهر آنچه که از خلاف و مبسوط و غنیه به دست میآید نفی خلاف بین المسلمین است.
2- قاعده و ضابطه کلی: قبلا گفتیم از روایات استفاده میکنیم هر عضوی که در انسان دوتا است دیه کامله دارد و در یکی از دو عضو نصف دیه ثابت است. و اگر عضوی در انسان تک عدد باشد دیه کامله ثابت است و یکی از چیزهایی که در انسان وجود دارد قوه شامه است بنابراین اگر قوه شامه به اعتبار دو منخر دو عضو در بدن حساب شود دو تائی یک دیه کامله دارد و یکی از آن نصف دیه دارد و اگر به اعتبار صدق بویائی یک عضو حساب شود یک دیه کامله دارد.
مناقشه صاحب جواهر در دلیل دوم قول به دیه بویائی:
مرحوم صاحب جواهر[6] در اینجا اشکالی میکند - و تعجب هم هست از مثل ایشان که - میفرمایند آن قاعده کلی اختصاص به اعضاء دارد و شامل منافع نمیشود و نمیتوان به آن تمسک کرد.
جواب مناقشه صاحب جواهر:
میگوئیم؛
اولا: از کجا این اختصاص به اعضاء را بفهمیم؟ زیرا امام در روایت فرموده «کل ما فی الانسان منها اثنان ففیهما الدیة»[7] هر شیئی که در انسان وجود دارد و عدد دو بر او صادق است دیه کامله دارد و این هم اعضای ظاهری و هم اعضای داخلی و هم منافع را شامل میشود
ثانیا: اصبغ بن نباتة[8] عن امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است – که برخی تعبیر به صحیحه کردهاند - «فی رجل ضرب رجلا علی هامته فادعی المضروب انه لا یبصر شیئا ولا یشم الرائحة وانه قد ذهب لسانه فقال أمیر المؤمنین علیه السلام ان صدق فله ثلاث دیات»
ملاحظه میفرمائید روایت سه دیه مقرر کرده است که ثبوت یکی از آنها بر اساس از دست دادن شامه است که امام میفرماید اگر کل شامه از بین رفت دیه کامله دارد.
نکته: با توجه به جریان ثبوت دیه کامله در از بین رفتن شامه ممکن است کسی بیندیشد علی القاعده با از دست رفتن منفعت یکی از منخرها نصف دیه ثابت است یعنی هم از آن روایت عامل استفاده میشود و هم از روایت اصبغ استفاده میشود که اگر شامه یکی منخرها از بین رفت نصف دیه ثابت است.
اما مرحوم امام در مسأله اشکال کردند و میفرمایند «وعن المنخر الواحد نصفها علی اشکال»[9] اگر منافع یکی از دو منخر از بین رفت حکم به ثبوت نصف دیه با اشکال قابل پذیرش است.
وجه اشکال امام در پذیرش قول به ثبوت نصف دیه با از بین رفتن منفعت یک منخر:
شاید وجه اشکال مطلبی است که مرحوم صاحب ریاض[10] بیان نموده است ایشان میفرماید «لان الظاهر وجود منفذ من احدهما الی الاخری» در دید چشم دو چشم داریم و هرکدام جداگانه کار میکند ممکن است یکی از کار بیفتد و دیگری کار کند اما در بینی اینگونه نیست یعنی گرچه در ظاهر دو تا است اما وقتی داخل میرود یکی میشود یا از طریق منفذهائی به همدیگر راه دارند و نمیشود یکی سالم باشد و استشمام کند و دیگری استشمام نکند لذا امام میفرماید اگر کسی مدعی شد یکی از این منخرهایش استشمام نمیکند قول به پرداخت نصف دیه با اشکال روبرو است زیرا ممکن است گفته شود وقتی یک منخر از بین رفت اساسا هم بویائی از بین میرود و اگر هنوز بویائی وجود دارد پس اصل بویائی باقی است وقتی نتوانست اثبات کند قاعدهاش احتیاط است که تصالح بکنند.
حکم اختلاف جانی و مجنی علیه در از بین رفتن شامه:
حالا اگر اختلاف شد یعنی جانی انکار کرد و گفت ضربه وارد شده ضربهای نبود که شامه را از بین ببرد ولی مجنی علیه مدعی است با همان ضربه جانی شامه از بین رفته است سه راه برای اثبات وجود دارد
1- شهادت عدلین: قاضی جریان را ارجاع میدهد به پزشک متخصص و چون شهادت است احتیاط این است که دو پزشک باشند اگر هر دو شهادت دادند که قوه شامه بکلی از بین رفته است جانی محکوم به پرداخت دیه میشود؛
2- امتحان با بوی تند: اگر اختلاف بین عدلین شد یا عدلین موجود نبود امیرالمؤمنین(ع) در یک روایتی میفرمایند «أما ما ادعاه أنه لا یشم رائحة فإنّه یدنی منه الحراب[11] فان کان کما یقول وإلا نحّی رأسه ودمعت عینه»[12] یک چیز تند و تیز که بوی تندی دارد بصورت غفلت که متوجه نیست از پشت سر میآورند و جلوی دماغش نگه میدارند و اگر عکس العمل نشان داد معلوم میشود دروغ میگوید و الا اگر قوه شامهاش از بین نرفته باشد سرش را بر میگرداند و با استشمام دود غلیظ اشک در چشمش میافتد معلوم میشود که راست میگوید و قوه شامه را از دست داده.
و با این طریق و امتحان برای قاضی علم حاصل میشود
3- قسامه: اگر برای قاضی اطمینان حاصل نشد مثلا مجنی علیه آدمی است که میتواند تحمل کند و چون میخواهد یک دیه کامل بگیرد لذا برابر هر بوی تندی مقاومت میکند در نتیجه برای قاضی شبهه میشود لذا قرینه ظنیه باقی میماند که راست بگوید از طرفی علم برای قاضی حاصل نشد لذا مورد لوث است و قاضی به قسامه ارجاع میدهد و مجنی علیه باید قسم بخورد که راست میگوید و برای اثبات مدعی از طریق قسامه باید 5 نفر را بیاورد یا خودش برای اثبات مدعی 6 قسم بخورد بحث ادعای نقصان در قوه شامه برای بعد انشاءاله.