درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/10/13
بسم الله الرحمن الرحیم
قتل بالتسبیب به ضمیمه فعل حیوان
مسأله27: «لو انهشه حیة لها سم قاتل» نهش به معنای نیش زدن است نهشه الحیة یعنی مار او را نیش زد. «انهش» از باب افعال است یعنی یک شخص کاری میکند که مار دارای سم قاتل، شخص دیگری را نیش بزند، (انهاش وادار کردن مار به نیش زدن است) مطلق نیش زدن محل بحث ما نیست بلکه وادار کردن مار بر نیش زدن به دیگران محل بحث است و این مسأله سه صورت دارد:
صورت اول: «بان اخذه و القمها شیئا من بدنه» مار را گرفت برد طرف جسم مجنیعلیه و روی بدن او گذاشت و مار او را نیش زد میگوییم چون مار سم کشنده دارد و جانی نمیتواند بگوید مار او را نیش زد و به من ارتباطی ندارد، بلکه میگوییم این یکی از صوری است که فعل جانی به انضمام یک حرکت و فعلی که از حیوانی صادر میشود موجب قتل است لذا نسبت قتل را به این شخص میدهیم و آن مار را آلت و وسیله کشتن قرار میدهیم. پس این فعل ممایقتل غالباً است و عمد حساب میشود و فیه القصاص.
صورت دوم: اگر مار را در دامن انسانی بیندازد و مار در اثر افتادن در دامن شخص او را نیش بزند و آن شخص بمیرد در این صورت نیز فعل ممایقتل غالباً است عمد حساب میشود و قصاص دارد.
صورت سوم: اگر ماری را در یکی از این کیوسک یا خانههای کوچک یک متری دو متری که شخص در آن اتاقک نشسته است بیندازد که جمع بین مار و این شخص در یک چنین محل ضیقی نوعاً باعث نیش زدن مار میشود در اینجا نیز صوری مطرح است:
1- اگر راه نجات داشته باشد مثلاً اگر همانجا یک طاقچه بلندی است که او میتواند با رفتن روی طاقچه از شر مار محفوظ بماند، اما چنین نکند مثل همانجایی میشود که بقی فی النار تخاذلاً او را در آتش انداختند و میتوانست فرار کند و فرار نکرد حتی مات میگوییم أعان علی نفسه خونش هدر است، نه دیه دارد و نه قصاص.
2- اگر راه چاره و نجاتی برایش نبود قتل عمد است.
3- اگر چنانچه راه نجات هست ولی این شخص «لصغر» بخاطر بچگی یا «لکبر» در اثر پیری «او لمرض» یا مریض است و توان برخاستن از جایش را ندارد و جانی هم مار را در اتاقک انداخت و مار هم او را نیش زد در اینصورت نسبت به وضع حال مجنی علیه که مریض یا پیر یا ضعیفالحال یا بچه است چون فعل ممایقتل غالبا است قتل عمد است.
تسبیب با مباشرت سگ هار
مسأله28: «لو أغری به کلباً عقورا قاتلا» این مسأله دارای سه صورت است:
صورت اول: میداند سگ عقور و هار است اگر حمله کند تلف میکند در عین حال مالک حرکاتی انجام میدهد که سگ متوجه شده و ترغیب میشود که حمله کند و گاز بگیرد و طرف را از بین ببرد. اینجا چون فعل ممایقتل غالباً است قتل عمد است. یعنی جانی میخواست این آقا را بکشد به وسیله سگ هار کشت (همانند زدن با گلوله یا چاقو سگ آلت قتل شد) و فیه القود قصاص دارد.
صورت دوم: مطمئن است و تا حالا سابقهای نداشت که این سگ به کسی حمله کند. بلکه از سگهای ولگرد است که اگر حملهای هم بکند کشنده نیست در عین حال سگ را تحریک به حمله کرد و تصادفاً هم حمله کرد و طرف را از بین برد در این صورت چون فعل ممایقتل غالباً نیست چنانچه قبلاً هم گفتیم اگر قصد قتل داشت و این سگ بیعرضه را ترغیب کرد که حمله کند و تصادفاً هم حمله کرد و کشت قتل عمد است علیه القود قصاص دارد. و اگر قصد قتل نداشت شبه عمد است.
صورت سوم: وضع حال سگ مجهول است. سابقهاش معلوم نیست که آیا کلب عقور است یا گیرندگی ندارد؟ در عین حال او را تحریک بر حمله میکند و آن هم حمله کرده انسانی را میکشد اینجا میگوییم اگر قصد قتل داشت قتل عمد است و قصاص دارد اگر قصد قتل نداشت قصاص ندارد. این برخلاف وضع شیر است که گفتیم در صورت مجهول بودن وضع حال شیر اگر شخصی را انداخت پیش شیر و شیر او را بلعید قصاص دارد چون طبع اولیه شیر درندگی و سبعیت است برخلاف سگ که طبع اولیه آن سبعیت نیست. پس فرق است بین وضع حال اسد مجهولالحال با وضع حال کلب مجهولالحال. آنجا به اعتبار اینکه طبع اولیه اسد سبعیت است گفتیم قصاص دارد اما در کلب میگوییم دیه دارد، قتل عمد حساب نمیشود.
تسبیب با انداختن در دریا
مسأله29: «لو القاه الی الحوت فالتقمه فعلیه القود» در این مسأله سه صورت متصور است:
صورت اول: اگر جانی شخصی را در دریا و در معرکه کوسهها بیندازد و کوسه او را ببلعد بلاشبهه قتل عمد است و فیه القصاص نمیتواند بگوید به من ربطی ندارد ماهی او را خورده است چون او وسیلهاش را فراهم کرد سبب قتل او شد که مجنیعلیه را انداخت پیش ماهی.
صورت دوم: هدف این بود که او را در دریا بیندازد تا با آب غرق بشود وقتی او را در دریا انداخت تصادفاً کوسه ماهی پیدا شد و او را بلعید قتلی که واقع شد قصد جانی نبود و قتلی که جانی قصد داشت محقق نشد میگوییم قتل عمد است و قصاص دارد زیرا گرچه جانی قتل با آب را قصد کرده بود قتل با کوسه مقصودش نبود اما قصد مطلق قتل در ضمن قتل خاص با آب وجود دارد و لذا میگوییم قصد قتل داشت و اگر قصد قتل داشت قتل عمد حساب میشود و قصاص دارد.
صورت سوم: «لو القاه فی البحر» اگر شخصی را به دریا پرت کرد اما قبل از اینکه به آب دریا برسد یک ماهی از آب پرید در وسط زمین و هوا او را بلعید (در صورت دوم به قصد غرق کردن او را در دریا انداخت و ماهی او را بلعید در صورت سوم اصلاً القاء فی البحر محقق نشد).
مرحوم محقق در شرایع فرمود: فیه قولان؛
قول اوّل: «اذا القاه الی البحر فالتقمه الحوت قبل وصوله» قبل از اینکه به آب برسد ماهی پرید او را بلعید «فعلیه القود» قصاص دارد «لان الالقاء فی البحر اتلاف بالعادة» خود پرتاب کردن اتلاف است وقتی اتلاف محقق شد هرچند وسط راه ماهی او را ببلعد جانی ضامن خون اوست.
لذا مرحوم شیخ و مرحوم علامه در مختلف و جمعی از فقهاء میگویند «علیه القود» قصاص دارد.
قول دوم: مرحوم محقق میفرماید: «و قیل لاقود» برخی گفتهاند قصاص ندارد «لانه لمیقصد اتلافه بهذا النوع» زیرا قصد جانی این بود که او غرق شود و در آب بمیرد و قصد نداشت که ماهی در هوا او را ببلعد آنکه واقع شد قصد جانی نبود و آنکه قصد جانی بود محقق نشد.
مرحوم محقق قول دوم را قوی میداند و میگوید قصاص ندارد.
مرحوم شهید در مسالک این مسأله را عنوان میکند میفرماید قول اول اقوی است یعنی علیه القود.
صاحب جواهر قول اول را تقویت میکند و میگوید قصاص دارد حتی صاحب جواهر میفرماید: من برخورد نکردم که قبل از محقق کسی قائل باشد که قصاص ندارد فقط محقق مبتکر این قول است که میگوید قصاص ندارد. ادامه بحث برای فردا انشاءالله.
و صلی الله علی سیدنا محمد و ال محمد