درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
تیم یکی از موجبات قصاص، قتل عمد است؛ و گفتیم قتل عمد به سه صورت محقق میشود [1]
اکنون خلاصه سه صورتی که گفته شد قتل عمد است؛ در ذیل میآید:
1- اگر با قصد قتل و آلت قتاله یا فعل موجب قتل انسانی کشته شود قتل عمد است و قصاص دارد.
2- اگر با قصد قتل و آلت غیرقتاله یا فعلی که معمولاً کشنده نیست انسانی کشته شود قتل عمد است و قصاص دارد.
3- اگر بدون قصد قتل و با آلت قتاله یا با فعلی که معمولاً کشنده است انسانی کشته شود بلاشبهه قصد تبعی پیدا میشود و قتل عمد است و قصاص دارد.
4- صورت چهارمی نیز تصور شد و گفتیم اگر بدون قصد قتل و با آلت غیرقتاله با فعلی که معمولاً کشنده نیست انسانی کشته شود شبه عمد یا خطای شبه عمد است و دیه دارد و موجب قصاص نیست[2].
5- فرض پنجمی هم تصور میشود؛ اگر بدون قصد فعل روی شخص، (چه با آلت قتاله یا بدون آلت قتاله و یا اساساً قصد قتل کسی داشته باشد یا خیر تفاوتی ندارد یا با فعل کشنده و یا با فعلی که معمولاً کشنده نیست) انسانی کشته شد؛ حکم چیست؟
برای مثال از دور صیدی را مشاهده کرد و به طرف آهو شلیک کرد اما تیر کمانه کرد، به انسانی اصابت نمود و او را کشت. یا شبهی را از دور دیده فکر کرد آهو است و شلیک کرد بعد انکشف که یک انسان بود. بدیهی است در اینگونه صور روی مقتول هیچ گونه قصدی اعم از قتل یا غیرقتل وجود ندارد لذا میگوئیم این صورت خطای محض است یا میگوییم خطایی است که لاشبهة فیه، و دیه دارد اما دیه بر عهده قاتل نیست و از باب لایبطل دم امرء مسلم که در روایت داریم خون مسلمان نباید هدر برود و پایمال شود پرداخت دیه از بیتالمال است و در بعضی جاها بر عهده عاقله است[3].
نتیجه: انواع قتل
1- قتل عمد؛ که سه صورت در آن متصور بود و قصاص داشت.
2- قتل شبه عمد؛ که دیه دارد و بر عهده خود قاتل است.
3- قتل خطای محض؛ که دیه دارد و بر حسب مورد بر عهده عاقله یا بیتالمال است.
مسئله2 امام در تحریر میفرماید «العمد قدیکون مباشرتاً و قدیکون بالتسبیب» قتل عمد به یک تقسیم دیگر دو قسم میشود:
قسم اول: قتل عمد بالمباشرة؛ یعنی با فعل تولیدی خود قاتل و بدون هیچ واسطهای انسانی کشته شود مثل اینکه دست به گردن کسی میبرد و فشار میدهد و آن شخص خفه میشود.
ققسم دوم قتل عمد بالتسبیب؛ یعنی قاتل عملی مرتکب میشود که آن عمل کشنده است و با فعل مستقیم قاتل کشته نشد بلکه واسطه وجود دارد.
اقسام واسطه: همین واسطه اقسامی پیدا میکند یعنی یا واسطه (تسبیب) بدون شراکت غیر است و یا با شراکت غیر است.
1- واسطه(تسبیب) بدون شراکت: یعنی بدون دخالت دیگران از ناحیه قاتل فعلی ایجاد میشود که کشنده است. مثل اینکه گلولهای شلیک میکند و گلوله در فاصله دور به انسانی اصابت میکند و او را میکشد یا دیواری را روی سر انسانی خراب میکند و آن شخص زیر آوار میمیرد. یا با زور و اجبار غذای مسموم را در اختیارش قرار میدهد و او دانسته میخورد و میمیرد.br>
2- واسطه(تسبیب) با شراکت: انسانی را با خدعه کاری میکند که انسان عملی مرگآور انجام دهد مثلاً؛ غذای سمی را میگذارد جلوی یک انسانی بیچاره و اوو بدون اطلاع غذای مسموم را میخورد و موجب مرگش میشود یا انسانی را اجیر میکند و دستور میدهد برو فلانی را بکش. یا حیوان درنده یا سگ حاری را به جان انسانی میاندازد و او را میدرد یا نیز میزند.
به هرحال اقسام تسبیب در ضمن 30 تا 40 مسئله در محدوده اقسام قتل عمد در آینده در همین کتاب قصاص مورد بررسی قرار میگیرد.
امام برای قتل عمد مباشری چند مثال میزنند:
1- «کالذبح» سر بریدن؛ اگر کسی را ذبح کند و سرش را ببرد فعل مباشری قاتل به این است که دست را حرکت میدهد و در اثر فشار و حرکتی که میدهد ذبح انجام میشود.
2- «والخنق» خفه کردن؛ اگر دست در گریبان کسی بکند گردنش را فشار دهد یا دستمالی یا بالشتی روی دهان کسی قرار دهد و مانع نفس کشیدن شود و انسانی را بکشد قتل عمد مباشری است.[4]
3- «والضرب بالسیف» اگر با شمشیر کسی را بکشد قتل عمد مباشری است صدق عرفی دارد که مباشرتاً کشته است.
4- «والحجر الغامز» سنگ کوبنده؛ اگر سنگ بزرگی را بر انسانی بکوبد به گونهای که وقتی میزند فرو برود و روی بدن سنگینی کند و انسان را بکشد قتل عمد مباشری است.
5- «والجرح فی المقتل» یا یکی از مناطق حساس بدن را مجروح کند مثلاً یک سوزنی در چشم کسی فرو کند که کشنده است یا در مخ جرح ایجاد کند که این جرح اگر به یک جای دیگر بخورد کشنده نیست اما وقتی به گیجگاه بخورد کشنده است (حتی گلوله هم اینگونه است که اگر به جای حساس بخورد کشنده است) در این صورت اگر شخص بمیرد قتل عمد مباشری است.
6- «و نحوها» نظیر مثالهای قبل نمونههای دیگری وجود دارد. مثلاً اگر سمی را در حلق کسی بریزد یا او را مجبور کند که سم را بخورد و غذای مسموم را در اختیارش قراردهد و او ندانسته بخورد و بمیرد قتل عمد مباشری است.
مرحوم صاحب جواهر نیز به نقل از کشف اللثام[5] مصادیق فراوانی را بیان میکند که عرفاً میگویند فعل مباشری است.
صورت دوم: «و قدیکون بالتسبیب» صورت دوم از قتل عمدی این است که بالتسبیب واقع شود حضرت امام میفرماید «و فیه صور نذکرها فی ضمن المسائل الآتیة» قتل بالسبب صوری دارد که در مسائل آتیه بحث میکنیم و این بحث را در مسئله سه مطرح میکنند و ما برای نمونه برخی از آنها را بررسی میکنیم:
1- لو رماه بسهم: اگر با تیر شخصی را هدف قرار داد یعنی از دور تیر به انسان اصابت کرد این قتل مباشری بالتسبیب است و این مثال با شلیک در مقابل تفاوت دارد زیرا اگر از نزدیک شلیک کند و یا با چاقو بزند روشن است که قاتل کشت. اما اگر از دور تیری رها شود عرف میگوید تیر آمد و او را کشت و لذا در مرحله بعد به دنبال شلیک کننده میگردد که قاتل را پیدا کند یعنی شخصی تیر را رها کرد و خود به کاری دیگر مشغول است صدق عرفی فعل را مستند به آن گلوله میداند و میگوید گلوله او را کشت لذا میروند ببینند چه گلولهای بود چطور بود خصوصیاتش چه بود؟ و در قتل مباشری گاهی هیچ چیزی در دستش نیست و دست خفه میکند گاهی با چاقو میزند این بالمباشره است اما اگر طنابی به گردن کسی محکم بندد و رها کند طرف مقداری دست و پا بزند طول میکشد تا بمیرد این بالتسبیب است لذا مثال میزند «لو رماه بسهم» اگر با تیر بزند «او ببندقه» یا با گلوله بزند «فمات» و بمیرد «فهو عمد علیه القود و لو لم یقصد القتل» گرچه قصد قتل نداشته باشد چون آلت قتاله و کشنده است قتل عمد است منتهی قتل عمد بالتسبیب است.
«کذا لو خنقه بحبل و لمیرخ عنه حتی مات» اگر با یک ریسمان و یا یک چیزی شبیه آن گردن انسانی را محکم بست و باز نکرد از گلویش تا مرد؛ قتل عمد بالتسبیب است و واسطه همان ریسمانی است که به گردن او بسته است.
«او قمصه فی ماء و منعه من الخروج حتی مات» اگر کنار یک استخر یا نهر آبی سر انسانی را زیر آب برد و همچنان زیر آب نگه داشت تا خفه شد و مرد قتل عمد بالتسبیب است.
«او جعل رأسه فی جراب النورة»[6] اگر سر یک انسانی را در آن نورههایی که در آن ظرف قرارداد فرو کند و همچنان نگه دارد تا بمیرد؛ قتل عمد بالتسبیب است.
«الی غیر ذلک من الاسباب التی انفرد الجانی فی التسبیب» به هر حال مثالهای دیگر از اینگونه وجود دارد که قاتل خودش به تنهایی این تسبیب را انجام میدهد و کسی شریکش نیست[7] یعنی بالتسبیب صور و مراتبی دارد و هر مرتبهاش نیز صوری دارد و یک مرتبه از بالتسبیب این است که خودش منفرداً آن فعل کشنده را ایجاد میکند و مثالهایش صور خفه کردن با ریسمان یا آب یا جراب نوره و غیره است. و مرتبه دیگر تسبیب آن است که سبب، مستقل نیست بلکه مثلاً با انداختن شخصی در مقابل شیر یا مار با حرکت حیوان منضم میشود یا با حرکت یک انسان دیگر همراه است یا غذای مسموم را در اختیار شخص قرار میدهد و او بدون اطلاع از آن غذا میخورد. بدیهی است نمیتواند بگوید خودش غذای مسموم را خورده است بلکه میگوییم اینجا یک سبب و یک مباشر داریم و باید ببینیم سبب اقوی است یا مباشر اقوی است و سبب اقسام و انواعی دارد که بعداً گفته میشود تا اینجا مسأله دوم بود بحث بعدی اقسام سبب است.
و صلی الله علی سیدنا محمد و ال محمد
[1] این تقسیمات مطالبی است که تا آخر کتاب قصاص با آنها سر و کار داریم و انواع مثالها پیش میآید باید بر حسب مورد تشخیص بدهیم قتل عمد است یا غیرعمد؛ لذا باید مجموعه صورتها را همواره در ذهن داشته باشید.
[2] بحث از این موضوع که مصادیق متعددی دارد در کتاب الدیات میآید.
[3] وجه اینکه عاقله باید دیه بدهد در کتاب الدیات بحث میشود
[4] اینکه حضرت امام در تحریر خنق را با «بِالیَد» مقید میکند از باب مثال است وگرنه غیر از خفه کردن با دست راههای زیادی برای حتف انف وجود دارد.
[5] فاضل هندی، کشف اللثام، ج11، ص16-40.
[6] جراب مطلق ظرف است مثل غلاف شمشیر و یا هر ظرفی؛ اینجا میگوید جراب نورة آن ظرف بزرگی که سابق در حمامها بود و داروی بهداشتی در آن به طور جمعی درست میکردند و افراد برای نظافت بدن به قدر نیاز از آن در ظرف کوچک میریختند و استفاده میکردند.
[7] مثالهای دیگر نقل کردیم نظیر انداختن شخص در قفس شیر یا در معرض نیش مار و عقرب یا شریک شدن انسان سوم با قاتل و شراکت سم در کشتن شخصی که هنگام خوردن اطلاع از مسموم بودن غذا ندارد که نمونههای شراکت در تسبیب است.