درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/07/14
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتیم؛ در ارتداد سه مطلب مورد بررسی قرار میگیرد.
مطلب اول: معنای ارتداد؛ و بحث آن گذشت.
مطلب دوم: معیار صدق ارتداد (بم یتحقق الارتداد)؛ و بحث آن نیز گذشت.
مطلب سوم: احکام مرتد؛ (بحث امروز) کسی که از دین خارج و مرتد شد حکمش چیست؟
در بیان حکم مرتد از دو مقام مرتد فطری و ملی بحث میشود:
مقام اول مرتد فطری؛ در مرتد فطری دو قسم متصور است:
قسم اول: حکم مرتد فطری مرد؛
مرحوم محقق در شرایع[1] میفرماید:«و هذا (یعنی مرتد فطری مرد)
1- لایقبل اسلامه لو رجع و یتحتم قتله» مرتد فطری اگر برگردد توبه و استغفار کند توبهاش قبول نیست و باید کشته بشود.
2-«و تبین منه زوجته» از همان لحظهای که مرتد شد بدون طلاق (احتیاج به طلاق ندارد) زنش بر او حرام است و زن باید از او جدا شود.
3-«و تعتد منه عدة الوفاة» زنش پس از جدا شدن باید عده وفات- چهار ماه و ده روز- نگه دارد. چون مسلمانی که مرتد شد در حکم میت است.
4-«و تقسم امواله بین ورثته» هر دارایی و اموالی که دارد از ملکیت او خارج میشود و اموال بین ورثه تقسیم میشود. مرحوم محقق میفرماید:«و ان التحق بدار الحق» اگر در بین مسلمانان باشد «یجب قتله» باید او را بکشند اما اگر به هر کیفیتی کشته نشد «والتحق بدار الکفر» و به یک کشور غیرمسلمان پناهنده شد و یا مخفی از دید حاکم اسلامی و در خفا زندگی میکند یا تحت حمایت ظالمی قرار گرفته است و دولت اسلامی قادر به اجرای حکم نیست هر چهار مورد از حکم به قوت خود باقی است.
مرحوم صاحب جواهر[2] پس از نقل کلام محقق میفرماید:«بلاخلاف معتد به اجده فی شیئ من الاحکام المزبورة» من مخالفی که قابل اعتنا باشد در این احکام ندیدم«بل الاجماع بقسمیه علیه»هم اجماع محصل و هم اجماع منقول قائم بر این احکام است و مخالفی در مساله نیست فقط ابن جنید فتوا داده است که توبهاش قبول است و این مطابق فتوای عامه است.
دلیل مساله
الف: اجماع؛ در قرآن آیهای نداریم که بگوید توبه مرتد فطری قبول نیست یا قتلش واجب است یا زن از او جدا میشود اما فقهای شیعه بالاتفاق گفتهاند توبه قبول نیست.
ب: روایات؛
1- قال رسول الله(ص)«من بدل دینه فاقتلوه»[3](روایت نبوی است) کسی که دینش را تبدیل کند یعنی معتقد به دین دیگر شود و دین دیگری انتخاب کند حکمش قتل است.
بدیهی است مراد این نیست که یک نصرانی دینش را تبدیل کند بلکه مقصود دینی است که پیغمبر آورده و میخواهد بفرماید این دین اسلامی که من آوردهام«ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه وهو في الآخرة من الخاسرين»[4] یعنی اگر کسی غیر اسلام در این زمان دینی را انتخاب کند از او پذیرفته نیست مثلاً اگر نصرانی یا یهودی شد و دین دیگری را به جای اسلام انتخاب کرد میفرماید او را بکشید.
بررسی روایت:«من بدل دینه» اطلاق دارد مرتد فطری و ملی هر دو را شامل میشود پس باید این روایت را به قرینهی روایات دیگر تخصیص بزنیم و بگوئیم «من بدل دینه» بشرط اینکه مرتد فطری باشد و این حکم مخصوص مرتد فطری است. البته در این روایت فقط حکم قتل آمده است و آن سه حکم دیگر را از روایات دیگر استفاده میکنیم که خوشبختانه از نظر سند یا صحیحه یا معتبره و موثقه هستند
2-صحیحهی محمد بن مسلم[5] قال سئلت اباجعفر(ع) عن المرتد از امام باقردرموردحکم مرتد پرسیدم؛ فقال«من رغب عن الاسلام»کسی که متنفروبیزار از اسلام شود[6]«و کفر بما انزل علی محمد(ص) بعد اسلامه»بعداز اینکه مسلمان بود به آنچه که بر پیغمبر نازل شده است کافر شود«فلاتوبة له»توبه ندارد«و قدوجب قتله»قتل او واجب است«و بانت منه امرئته» زنش از او جدا میشود «و یقسم ما ترکه علی ولده» اموال و داراییاش بین وارثان تقسیم میشود. البته در این روایت سه حکم بیان شد و حکم چهارم یعنی اینکه زن باید عده وفات نگه دارد نیامده است. و این نقص روایت نیست زیرا
اولا از اینکه میگوید زنش جدا میشود معلوم است که باید عده نگه دارد.
ثانیاً روایات دیگر هم داریم که علاوه بر احکام سه گانه حکم چهارم را نیز بیان کرده است.
ملاحظه میفرمایید اطلاق«من رغب عن الاسلام»هر کس از دین اسلام بیزار شد مرتد فطری و ملی را شامل میشود. پس این را هم باید با روایات دیگر تخصیص بزنیم و بگوییم مراد مرتد فطری است که مرد باشد.
3-موثقهیعمار ساباطی[7] قال«سمعت اباعبدالله(ع) یقول»عمار میگوید از امام صادق شنیدم که فرمود«کل مسلم بین مسلِمَینِ»هر مسلمی که از دو مسلمان متولد شده است اطلاق روایت میرساند حکم اسلام حتی بر بچه او بار میشود«ارتد عن الاسلام»هر مسلمانی که مرتد بشود «و جهد محمدا(ص) نبوته» پیامبر را تکذیب کند و بگوید این پیغمبر را قبول ندارم«و کذبه»تکذیب کند پیغمبر را بگوید پیغمبر دروغ میگوید چنین کسی که از ابتدا مسلمان بوده و اکنون مرتد فطری شده است دارای حالات ذیل است:
1-«فان دمه مباح لمن سمع ذلک منه»خون او برای هر کسی که این کلام را از او بشنود مباح است.[8]
2-«و امراته بائنة منه یوم ارتد»از لحظهای که ارتداد پیدا کرد زنش از او جدا میشود.
3- «و یقسم ماله علی ورثته»اموالش بین وراث تقسیم میشود.
4-«و تعتد امرئته عدة المتوفی عنها زوجها» و زنش عده وفات نگه میدارد.
هر چند که صدر روایت فرمود هرکس انکارش را شنید میتواند او را بکشد اما ممکن است افراد جرئت نکنند لذا در ذیل میفرماید بر امام است که او را بکشد و توبه اش قبول نیست.
4- عن علی بن جعفر عن اخیه ابی الحسن(ع)[9]«قال سئلته عن مسلم تنصر»علی بن جعفر میگوید از برادرم موسی بن جعفر(ع) در مورد حکم مسلمانیکه نصرانی شده است پرسیدم«قال یقتل و لایستتاب»امام فرمودکشته میشود و توبهاش نمیدهند«قلت فنصرانی اسلم»اگر یک نصرانیو کافر مسلمان شد«ثم ارتد» (این سوال از مرتد ملی است) و بعد ازاسلام دوباره به کفربرگشت«هل یستتاب او یقتل و لایستتاب»اورا توبهاش میدهندیا بدون استتابه میکشند«قال یستتاب»امام فرمود توبهاش میدهند«فان رجع و الا قتل»اگر رجوع کرد کاری با او ندارند اگر توبه نکرد کشته میشود.
5- صحیحهی حسین بن سعید[10] «قال قرات بخط رجل الی ابن الحسن الرضا(ع)»دستخط کسی را خواندم که از امام رضا(ع) پرسیده بود«رجل ولد علی الاسلام ثم کفر و اشرک و خرج عن الاسلام»(گفتیم مراد از ولادت خلقت است)حکم مردی که بر خلقت اسلام متولد شده و بعد کافر شده و از اسلام خارج گردید چیست؟«هل یستتاب او یقتل و لایستتاب؟» آیا توبهاش میدهند یا بدون استتابه کشته میشود؟«فکتب(ع) یقتل» امام در جواب نوشتند کشته میشود.
هرچند این دو روایت آخری فقط قتل را مطرح کرد اما روایات دیگری داشتیم که هر چهار حکم را بیان کردند.
مرحوم صاحب جواهر علاوه بر اینکه در مورد حکم قتل فرمود«لااجد مخالف معتدبه وعلیه الاجماع بقسمیه»بعد هم در مورد بینونت زوجه و تقسیم اموال نیز میفرماید خلاف در آن نیست. در هیچ کدام از این احکام اربعه مخالفی در مساله نداریم[11].
مرحوم شیخ طوسی(ره) در مبسوط[12] میفرماید«فمن ارتد عن الاسلام»کسی که از اسلام برگشت«لمیخلو من احد امرین»از دو حال بیرون نیست «اما ان یکون رجلا او امرأة» یا مرد است یا زن «فان کان رجلا» اگر آن مرتد مرد است «قتل لاجماع الامة».
ملاحظه میفرمائید شیخ نیز ادعای اجماع دارد .
پرسش:درروایت عمار ساباطی فرمود«فان دمه مباح لمن سمع ذلک» خون کس که رده میگوید و کافر شده برای هرکس که بشنود مباح است آیا الان و در عصر حاضر هم اگر کسی واقعاً شنید شخصی دشنام میدهد و پیغمبر را تکذیب میکند، میتواند اسلحه دست بگیرد و او را بکشد؟
پاسخ:بدیهی است اینکه امام فرمود«ان دمه مباح» مشروط به این است که خطر جانی برای آن کسی که میشنود و میخواهد اقدام کند نداشته باشد وگرنه اگر برای خودش خطر دارد مثلا یک نفر را میکشد و بعد دستگیر میشود و اقدامش مورد تردید واقع میشود که از کجا میگویی کافر شده است؟ و فرض این است که قاتل هم نمیتواند اثبات کند، در اینصورت جایز نیست و اگر جایی است که افراد دیگر هم شنیدند و اگر محکمهای بپا شود میتوانند بیایند اقامهی بینه کنند در آن صورت جایز است.
به علاوه در زمان ما هم که قوهی قضاییه داریم و احکام باید از طرف دستگاه قضایی اجرا شود اقدام خودسرانه هرگز جایز نیست بلکه باید بروند به دستگاه قضایی و از راه قانونی وارد شوند.
تا اینجا شرح چهار حکم برای مرتد فطری بود. اکنون بخشی دیگر مطرح است که اگر احکام چهارگانه مرتد فطری اجرا نشدیعنی اگر توبه کرده است(گرچه در ظاهر قبول نیست)والان زنده است در اینصورت پرسشهائی مطرح است:
1- آیا نجس است یا پاک است.
2- با کفر او اموالش متعلق به ورثه شد اما الان در دست او است بنابراین اگر با این مال کاسبی کند و اموالی بدست آورد آیا ملک او میشود یا باید هرچه بدست آورد به ورثه بدهد؟
3- با کفر او زنش بر او حرام شد. با توجه به عدم قبولی توبه اگر مجدداً زن دیگری اختیار کند این زن در عقد او میماند یا جدایی قهری شامل زن بعدی هم میشود؟
اینها پرسشهائی است که انشاءالله فردا بحث می کنیم.
و صلی الله علی سیدنا محمد و ال محمد
[1] المحقق الحلی، شرایع الاسلام، ج4، ص961.
[2] الشیخ الجواهری، جواهر الکلام، ج41، ص605.
[3] مستدرک الوسائل: ج18 ص162، باب1، ابواب حد مرتد، ح2.
[4] آل عمران(3): 85.
[5] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص323، باب1، ابواب حد مرتد، ح2.
[6] رغب اگر به فیه متعدی شود «رغب فیه» یعنی میل پیدا کرد تعامل و رغبت پیدا کرد و اگر با عن متعدی شود «رغب عنه» یعنی بیزاری جست. (منه دام ظله)
[7] الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص324، باب 1 از ابوباب حد مرتد، ح 1
[8] روایات دیگر هم مطابق این داریم که در ساب نبی اگر کسی سب پیغمبر کرد دشنام داد به پیغمبر در روایت می فرماید: «یقتله الاقرب فالاقرب» هر کسی که به او نزدیکتر است باید او را بکشد.
و نیز در روایت دیگر از ساب نبی میگوید «فاقتلوه» ولو اینکه متمسک به پردهی کعبه شده باشد باید کشته شود.
ساب نبی و مرتد دو عنوان است ولی حکمشان یکی است. (منه دام ظله)
[9]الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص325، باب 1 از ابوباب حد مرتد، ح 5.
10]الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص325، باب 1 از ابوباب حد مرتد، ح 6.
[11] البته اگر کسی به خاطر شبههای که برای او پیش آمد دچار انکار شد و برگشت حکم دیگری دارد مثلا عصبانی شد و در عصبانیت و یا در حالات دیگر کفر گفته است حکم فوق در موردش جاری نیست. (منه دام ظله)
[12] الشیخ الطوسی، المبسوط، ج7، ص281.