درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی
1402/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الوقف/حکم وقف /ادله استحباب وقف
تقریر محدودهٔ بحث: بحث راجع به روایاتی بود که دلیل بر مشروعیت یا استحباب وقف است، تعدادی از این روایات از کتاب وسائل الشیعه خوانده شد امروز هم تعداد دیگری از روایات خوانده خواهد شد؛ باب اول از «کتاب الوقوف و الصدقات» با عنوان «باب استحبابها» میباشد، این عنوان دلالت بر این دارد که نه تنها وقف کردن یک عمل شایسته و خوبی است بلکه یک عمل عبادی و استحبابی است و اما روایات این باب:
روایت اول: «محمّد بن يعقوب، عن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن محمّد بن عيسى، عن منصور، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: ليس يتبع الرجل بعد موته من الأجر إلاّ ثلاث خصال: صدقة أجراها في حياته فهي تجري بعد موته، وسنة هدى سنها فهي يُعمل بها بعد موته، أو ولد صالح يدعو له.»[1] امام صادق(ع) فرمودند: پس از مردن انسان، به غیر از برکات سه خصلت، پاداش و ثوابی به او نمىرسد: صدقهاى كه در حال زندگی خود جارى ساخته و پس از مرگش هم جريان مىيابد، سنّت و روش هدايتى كه بنيان گذاشته و پس از مرگ هم به آن عمل مىشود، و فرزند شايستهاى كه براى او دعا مىكند.
بیان استاد: دنیا دار عمل است و آخرت دار جزای اعمال، زمانی که با مرگ ارتباط انسان از دنیا قطع میشود دیگر امکان انجام اعمال خیر برای آخرت وجود ندارد، تا زمانی که انسان در دنیا است چه عمل خیر انجام دهد و چه عمل شر انجام دهد نتیجه آن را در آخرت خواهد دید، اگر عمل خیر انجام داده باشد پاداش و رضوان الهی را در بردارد و اگر عمل شر انجام دهد عقوبت و غضب الهی را، لذا در این روایت برای بیان این مقصود امام(ع) میفرماید: «ليس يتبع الرجل بعد موته من الأجر» هر کس از دنیا رفت دیگر امکان انجام عمل خیر و کسب اجر و ثواب را نخواهد داشت، و با خودش چیزی نمیتواند ببرد و دنبالهای برای اعمال او در دنیا نمیماند و امکان ندارد برای متوفی اعمالی تابع او قرار بگیرند مگر سه خصلت که با وجود این سه خصلت هر چند دستش از دنیا کوتاه شده باشد ولی همچنان رابطه او با دنیا برقرار است و اجر و پاداشی به او میرسد و این از تفضل و لطف خداوند است که امکانی مقدّر فرموده تا کسانی که به جهت فوت، قادر نیستند عمل خیری برای خود انجام دهند بتوانند از این طرُق از فیض معنوی بهرهمند شوند؛
اول «صدقة أجراها في حياته فهي تجري بعد موته» آن است که تا زمانی که در دنیا است و حیات دارد یک صدقه جاریهای برای خودش درست میکند مثلا باغی دارد و آن باغ را وقف میکند تا ثواب آن به او برسد، این صدقه جاریه است یعنی صدقهای است که یک دفعه با قرار گرفتن در دست نیازمند تمام نمیشود چنین صدقهای مستمر است.
دوم «وسنة هدى سنها فهي يُعمل بها بعد موته» آن است که یک سنّت نیکی را از خود به یادگار میگذارد که دیگران از آن الگو برداری میکنند مانند این که در شبهای جمعه مراسم دعای کمیل را در یک محلهای راه اندازی میکند یا در هر صبح جمعه دعای ندبه را در آن محله مرسوم میکند هر وقف شرکت کنندگان در چنین مراسمی دعایی میخوانند و مناجاتی انجام میدهند به همان اندازه که آنها به فیض و ثواب معنوی دست پیدا میکنند کسی هم که این مراسمات را راه اندازی کرده به همان اندازه به ثواب دست پیدا میکند.
سوم «أو ولد صالح يدعو له.» آن است که کسی فرزند صالحی تربیت میکند که در حق پدر و مادر خود دعا میکند و یا هر عمل خیری که انجام میدهد ولو این که به نیابت از پدر و مادر خود نبوده باشد ولی ثواب اعمال این فرزند به والدین او نیز میرسد.
روایت دوم: «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: ليس يتبع الرجل بعد موته من الأجر إلاّ ثلاث خصال صدقة أجراها في حياته فهي تجري بعد موته، وصدقة مبتولة لا تورث، أو سنّة هدى يُعمل بها بعد موته، أو ولد صالح يدعو له.»[2] این روایت همانند روایت اول است با این تفاوت که عبارت «وصدقة مبتولة لا تورث» در این روایت علاوه بر روایت نخست است، مبتوله به معنای قطعی و غیر قابل تغییر معنا شده است به نحوی که در آن پشیمانی راه ندارد.
روایت سوم: «وعنه عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن إسحاق بن عمار، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: يتبع الرجل بعد موته ثلاث خصال: صدقة أجراها لله في حياته فهي تجري له بعد وفاته، وسنّة هدى سنّها فهي يُعمل بها بعد موته، وولد صالح يدعو له.»[3] این روایت مانند روایت اول است مگر این که در این روایت کلمه «لله» استعمال شده و به آن معناست که وقف باید برای رضای خدا و قربة إلی الله انجام شود.
روایت چهارم: «وبالإِسناد، عن صفوان بن يحيى، عن معاوية بن عمار قال: قلت لأبي عبد الله عليهالسلام: ما يلحق الرجل بعد موته؟ فقال: سنة يُعمل بها بعد موته فيكون له مثل أجر من عمل بها من غير أن ينقص من أجورهم شيء، والصدقة الجارية تجري من بعده، والولد الطيب يدعو لوالديه بعد موتهما، ويحج ويتصدق ويعتق عنهما ويصلّي ويصوم عنهما، فقلت: أُشركهما في حجتي؟ قال: نعم.»[4] راوی از امام صادق(ع) سؤال میکند راجع به این که آیا امکان دارد بعد از مردن یک انسان اجر و ثوابی از دنیا نصیب او شود؟ حضرت در جواب میفرمایند: اگر کسی در دنیا سنّة حسنهای را از خود بجای بگذار مانند آن است که خود در کنار کسانی که به آن سنّت عمل میکنند ثواب میبرد بدون این که چیزی از ثواب عمل کنندگان به آن سنّت کم شود، همانند آن مثالی که گفتیم اگر کسی مراسم دعای کمیل را در شب جمعه به راه بیاندازد و یا برپاکننده دعای ندبه باشد، او هم در ثواب عمل کنندگان به این مراسمات سهیم خواهد بود و دوم آن است که یک صدقه جاریهای که همان وقف است از خود بیادگار بگذارد و سوم این که پدر و مادری از خود فرزند صالحی یادگار بگذارند و آن فرزند در حق والدین مرحوم خود دعا کند و یا این که در صدقه دادن و بجا آوردن حج و آزاد کردن برده به نیت والدین خود انجام دهد و یا این که از طرف پدر و مادر نماز و روزه بجا آورد آنها نیز در اجر اعمال خیر این فرزند سهیم خواهند بود؛ راوی میگوید: بعد از این که امام(ع) این جواب را به من فرمودند به ذهنم خطور کرد که آیا میتوانم در این حج پدر و مادر مرحومم را شریک کنم؟ و همین سؤآل را از امام(ع) پرسیدم، حضرت در جواب فرمودند: بله، یعنی همین حالا که حج خودت را بجا میآوری میتوانی پدر و مادرت را در ثواب این حج شریک کنی یا این که به نیابت از آنها و از طرف آنها حج بجا آورد.
روایت پنجم: «وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن محمّد بن شعيب، عن أبي كهمس، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: ستّة تلحق المؤمن بعد موته: ولد يستغفر له، ومصحف يخلفه، وغرس يغرسه، وقليب يحفره، وصدقة يجريها، وسنّة يُؤخذ بها من بعده.»[5] این روایت یک تفاوت عمده با سایر روایات دارد در این که روایات قبلی سه مورد را به عنوان آنچه موجب تداوم ثواب برای اموات در دنیاست مطرح میکنند ولی در این روایت شش مورد مطرح شده است که همان سه مورد قبلی را در بر دارد و سه مورد دیگر نیز اضافه شده است.
امام صادق(ع) میفرماید: شش مورد است که موجب میشوند بعد از مردن، ثواب آن به صاحب آن برسد: اول آن است که والدین فرزند صالحی تربیت کنند و بعد از وفات پدر و مادر در حق آنها استغفار کند و یا عمل خیری از طرف آنها انجام دهد؛ دوم آن است که یک قرآنی از خود به جای بگذارد حال یا کاتب قرآن باشد یا هزینه تهیه آن را تأمین کند؛ سوم آنکه درختی را در زمین بکارد و ثمرات آن را در اختیار مردم قرار دهد؛ چهارم این که چاهی حفر کند و در اختیار مردم قرار دهد؛ پنجم آن است که صدقه جاریه از خود به جای بگذارد و مقصود همان وقف است و ششم آن که یک سنّت و عادت خداپسندانهای از خود به یادگار بگذارد و دیگران به تبعیت او این سنّت را ادامه دهند در همه این موارد شش گانه ثواب به آن امواتی که مسبب این کارها بودهاند خواهد رسید.
روایت ششم: «وعن علي، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن الحلبي ومحمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله عليهالسلام قَالاَ: سَأَلْنَاهُ عَنْ صَدَقَةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ صَدَقَةِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ قَالَ صَدَقَتُهُمَا لِبَنِي هَاشِمٍ وَ بَنِي اَلْمُطَّلِبِ.»[6] این روایت را دو نفر از امام صادق(ع) نقل کردهاند یکی از آنها حلبی است و دیگری محمد بن مسلم این دو راوی نقل میکنند که هر دوی ما سؤالمان از حضرت این بود که صدقه رسول خدا(ص) و صدقه فاطمه زهراء(س) نصیب چه کسانی شد؟ حضرت در جواب فرمودند که صدقه این دو بزرگوار برای بنی هاشم و بنی مطلب بود یعنی آن موقوفاتی که از این دو بزرگوار به یادگار مانده متعلق است به خاندان بنی هاشم و بنی مطلّب.
روایت هفتم: «محمّد بن الحسن بإسناده عن العبّاس بن معروف ، عن عثمان بن عيسى، عن مهران بن محمّد قال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَوْصَى أَنْ يُنَاحَ عَلَيْهِ سَبْعَةَ مَوَاسِمَ فَأَوْقَفَ لِكُلِّ مَوْسِمٍ مَالاً يُنْفَقُ فِيهِ.»[7] راوی نقل میکند از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه وصيّت فرمود، تا در هفت موسم از مواسم حجّ عزاداری براى او ترتيب دهند، و به همين جهت براى هر موسمى مالى تعيين فرمود كه در آن راه خرج شود.
بنا بر این همه این روایات دلالت بر استحباب وقف دارد.