درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی
1402/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الوقف/الصيغة الوقف /معنای لغوی و اصطلاحی وقف
بحث مناسبتی: دیروز روز مبارکی بود ولادت پرخیر و برکت وجود مبارک نبی گرامی اسلام(ص) و همچنین فرزند بزرگوارشان امام صادق(ع) رئیس مذهب شیعه صلوات الله و سلامه علیهما؛ مناسب بود که امروز در شرح حال نبی گرامی اسلام به مناسبت ولادتشان مطالبی داشته باشیم، از طرفی موضوع بحث فقهی ما راجع به «کتاب الوقوف و الصدقات» است که این عنوان برگرفته از کتاب وسائل الشیعه است که اخبار مرتبط با فضیلت وقف و دلیل مشروعیت وقف را بیان میکند و مرحوم صاحب وسائل این اخبار را در جلد 19 وسائل در «کتاب الوقوف و الصدقات» گرد آوری کرده و ابوابی متناسب برای آن تنظیم نموده است؛ در این جلسه نیز ادامه روایات مخصوص به این باب وقف را مطالعه میکنیم، دیروز یک روایت خوانده شد؛
بحث مربوط به خصوصیات نبی گرامی اسلام(ص) و شرح حالات آن حضرت و کیفیت معاشرت و محبت آن حضرت نسبت به امت اسلامی را برای یک جلسه مجزا که تمام ساعت درس به این امر اختصاص دهیم قرار خواهیم داد؛ بنا بر این درس امروز ادامه روایاتی است که بررسی آنها را شروع کردیم با استناد به روایات وارد شده در وسائل الشیعه با موضوع مدارک شرعیت و استحباب وقف.
بحث فقهی: مرحوم صاحب وسائل در جلد 19 کتاب وسائل الشیعة روایات مخصوص به وقف را تحت عنوان «کتاب الوقوف و الصدقات» آورده است؛ باب اول «باب استحبابها» یعنی باب اول روایاتی را مطرح میکند که راجع به اثبات استحباب وقف است؛ اگر کسی به دنبال کار خیر و مستحب باشد باید این را بداند که یکی از بهترین مستحبات وقف است و نباید گمان کند که با این کار فقط یک کار مباح و خوبی انجام داده است بلکه کاری انجام داده که فضیلت و ثوابی هم به همراه دارد و تا روایات، تصریح به استحباب کاری نکرده باشند ما نمیتوانیم کاری را مستحب یا واجب بدانیم، اگر یک انسان خیّری یک ضیعة یا مزرعه یا خانهای را به جهت ضرورتی که احساس میکند وقف میکند که از منافع آن همیشه در آن راه خیری که مد نظر او بوده استفاده شود نباید گمان کند که آن مال را از دست داده است و هیچ ارتباطی بین او و آن مال دیگر وجود ندارد؛ بله با عمل وقف و اجرای صیغه وقف ملکیت خود را از آن مال زائل میکند و آن مال را حبس در آن نیت خود میکند ولی بعد از وقف همچنان تا روز قیامت تا زمانی که از منافع آن موقوفه در جهت وقف استفاده میشود خیرات و برکات و ثواب آن موقوفه به او خواهد رسید؛ نتیجه این که روایات این باب ما را به استحباب امر وقف راهنمایی میکند.
مرحوم صاحب وسائل عنوان «وقوف» را در کنار عنوان «صدقات» قرار دادهاند و گویا یکی از صدقات را وقوف دانستهاند یعنی همان طور که وقتی انسانی اقدام میکند و در راه رضای خدا از مال خود چیزی را در اختیار یک یتیم یا نیازمندی قرار میدهد و چنین عملی صدقه نامیده میشود همچنان اگر وقف انجام دهد چنان صدقهای انجام داده است که اصل عین موقوفه همیشه حبس میماند ولی منافع و محصولات آن در همان نیت واقف در اختیار موقوف علیهم قرار میگیرد و این همان صدقه است ولی با یک رتبه بالاتر که به صورت صدقه جاری خواهد بود حتی زمانی که خود واقف از دنیا رفته باشد.
روایت اول: صحیحة هشام بن سالم: «محمّد بن يعقوب، عن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن محمّد بن عيسى، عن منصور، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: ليس يتبع الرجل بعد موته من الأجر إلاّ ثلاث خصال: صدقة أجراها في حياته فهي تجري بعد موته، وسنة هدى سنها فهي يُعمل بها بعد موته، أو ولد صالح يدعو له.»[1] پس از مردن انسان، به غیر از برکات سه خصلت، پاداش و ثوابی به او نمىرسد: صدقهاى كه در حال زندگی خود جارى ساخته و پس از مرگش هم جريان مىيابد، سنّت و روش هدايتى كه بنيان گذاشته و پس از مرگ هم به آن عمل مىشود، و فرزند شايستهاى كه براى او دعا مىكند.
بیان استاد: تا زمانی که انسان زنده است و توان و استعداد و اختیار دارد میتواند عمل خیری انجام دهد و برای بعد از مرگ خود توشهای بیاندوزد ولی همین که دستش از این دنیا کوتاه شد و روح از بدنش خارج شد دیگر ارتباط او با دنیا قطع میشود و نمیتواند هیچ عمل خیری انجام دهد دنیا دار عمل است ولی عالم پس از مرگ دار دیدن آثار ثواب و اجر اعمال دنیاست عالم پس از مرگ محل عمل و کسب ثواب نیست بلکه دار استفاده از ثواب است ولی با این حال خداوند راههایی قرار داده است که انسان میتواند کارهایی در دنیا انجام دهد که حتی پس از مرگش نیز همچنان ارتباط او با دنیا برقرار باشد و همچنان برای او زاد و توشهی اخروی اندوخته شود و این روایت بیان کننده این امور است.
یکی از این امور که موضوع بحث ما نیز است آن است که کسی یک عینی را وقف کند و ثمرات و منافع آن را در راه خدا قرار دهد این شخص با این که از دنیا رفته باشد ولی آثار وقف او همچنان در اختیار موقوف علیهم قرار میگیرد و اجر و ثوابی نصیب واقف میشود همان طور که این واقف در زمان حیات خود با دست خود ثمرات این عین موقوفه را در اختیار موقوف علیهم قرار میداد بعد از مرگ او نیز همچنان از این عین موقوفه محصولاتی به دست میآید و در اختیار آن کار خدا پسندانهای که مورد نظر آن واقف بوده هزینه میشود گویا خود او هنوز زنده است و با دست خود این ثمرات را در اختیار موقوف علیهم قرار میدهد مانند این که پول به دست آمده از محصولات این موقوفه یک میلیون تومان شده هر چند خود واقف در دنیا نباشد و این پول به دست متولی در اختیار موقوف علیهم قرار بگیرد ولی گویا این پول به دست خود واقف همان طور که وقتی زنده بود در اختیار موقوف علیهم قرار میگیرد، کسی که یک دابّه یا چند دابّه [مرکب از چهارپایان مانند اسب و شتر] را در راه خدا وقف میکند تا از درآمد إجاره بهای آن در راه خدا صرف شود هرچند خودش از دنیا رفته باشد ولی همچنان گویا زنده است و در راه خدا در همان نیتی که در دنیا داشت مانند این که نیت کرده بود ماحصل إجاره این دابّهها صرف ایتام یا برپایی مجالس عزاداری شود گویا همچنان این عمل او ادامه دارد و اجر و ثواب نصیب او میشود تا زمانی که این دوّاب توان درآمد زایی داشته باشند و یا این که کسی باغستان یا نخلستانی دارد و در زمان حیات خود آن را در راه خدا وقف کرده بود و هر سال از درآمد آن، هزینه کار خیری را عهده دار میشد حالا که از دنیا رفته آن باغستان و نخلستان یا ضیعة سرجای خود است و همچنان هر سال درآمدی به همراه دارد این درآمد همچنان در همان نیتی که واقف داشته هزینه میشود مانند همان زمان که خود زنده بود و با دست خود این وجوهات را در مسیر خیر مصرف میکرد.
همچنین دومین کاری که باعث میشود بعد از فوت یک انسان ارتباط او با دنیا قطع نشود و همچنان مانند زمان زنده بودن او عمل خیر برای او ثبت شود آن است که یک روش و سنّت خوب و کارگشائی در یک امر خدا پسندانه مرسوم کند مانند این که یک روش خوبی برای برپایی مراسم نیمه شعبان یا مراسم ماه محرم به راه بیاندازد و تأثیر خوبی در جهت انس مردم با امام زمان علیه السلام یا در جهت عزاداری صحیح داشته باشد و بعد از او دیگران سالهای سال به روش او عمل کنند هم مردم با انجام دادن این سنت خیر به ثواب خودشان میرسند و هم کسی که این سنّت خیر را با ابتکار خود به راه انداخته است از ثواب جداگانهای برخوردار خواهد بود و ثواب کسی از ثواب دیگری چیزی را کسر نمیکند و یا مثلا کسی اقدام میکند و در یک شهر یا روستایی که مردم عادت به برپایی مراسم زیارت عاشوراء و دعای کمیل و دعای ندبه نداشتند، این مراسمات را با یک برنامهای جذاب به راه میاندازد به نحوی که هر هفته مثلا دوشنبهها در یک مکانی و با یک کیفیت خوبی زیارت عاشوراء خوانده میشود و شبهای جمعه دعای کمیل را مرسوم میکند و مردم را عادت میدهد که هر شب جمعه دور هم جمع شوند و دعای کمیل بخوانند و یا هر صبح جمعه در جایی که مردم هیچ آشنایی با دعای ندبه نداشتند اقدام میکند و دعای ندبه را راه اندازی میکند، به نحوی که مدّتها در زمان حیات او این مراسمات برقرار میشد و به قدری این سنّت حسنه تقویت میشود و تبدیل به عادت مردم میشود که بعد از وفات او نیز همچنان این مراسمات ادامه پیدا میکند و سال به سال با شکوهتر میشود در این فرض هرچند این شخص از دنیا رفته باشد ولی سنّت حسنهای که از خود به یادگار گذاشته همچنان ادامه دارد و این وضعیت موجب میشود هم مردم به برکت این سنّت حسنه از اجر معنوی و برکات وحدت آفرین این مراسمات برسند و هم خود آن کسی که موجب شد این مراسمات در این منطقه سنّت و عادت شود و ثوابی که عائد آن کسی که این مراسمات را مرسوم کرده چیزی از ثواب شرکت کنندگان در این مراسمات کم نمیکند و هر کسی متناسب با مقدار اخلاص و تلاشی که در برپایی این مراسمات دارد اجر و ثواب خود را خواهد برد و به مقدار ثوابی که مردم در این برنامهها به دست میآورند کسی که بنای خیر این برنامهها را گذاشته ثواب خواهد برد.
یکی دیگر از کارهایی که باعث میشود بعد از مرگ همچنان برای او ثواب برسد این است که فرزند صالحی را تربیت کرده باشد و این فرزند کارهای خیر انجام دهد یا برای او دعای خیر کند این ولد باعث میشود که همچنان برای او اجر و ثواب برسد این حرف به این معنا نیست که آن ولد صالح از طرف پدر مرحوم خود و به نیابت از او کار خیری بکند تا ثوابی به او برسد بلکه به این معناست که ولو آن ولد به نیت خودش اهل خیر باشد و دستگیری از فقراء کند و اهل علم و فضیلت و عبادت باشد باز در نامه عمل پدر و مادر او ثواب و اجر به همان مقدار که به فرزند آنها میرسد ثبت خواهد شد ولو قصد نیابت از والدین را نداشته باشد.
اگر این توفیق را داشته باشیم تا زنده هستیم در راه خدا یکی از این امور سه گانه را انجام دهیم تا بعد از مرگ هم از اجر و ثواب آن بهره ببریم توفیق بزرگی نصیبمان شده است.
روایت دوم: «وبالإِسناد، عن صفوان بن يحيى، عن معاوية بن عمار قال: قلت لأبي عبد الله عليهالسلام: ما يلحق الرجل بعد موته؟ فقال: سنة يُعمل بها بعد موته فيكون له مثل أجر من عمل بها من غير أن ينقص من أجورهم شيء، والصدقة الجارية تجري من بعده، والولد الطيب يدعو لوالديه بعد موتهما، ويحج ويتصدق ويعتق عنهما ويصلّي ويصوم عنهما، فقلت: أُشركهما في حجتي؟ قال: نعم.»[2] راوی معاویه بن عمار است میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «کدام اجر و پاداشى است که بعد از مرگ هم به انسان میرسد؟ امام(ع) فرمود: روش و سنّت نیکى را پایهگذارى کند که در بین مردم مرسوم شود و چون مردم به آن روش عمل کنند، اجر و پاداش آن به بنیانگذار آن روش مىرسد، بدون آنکه اجر و پاداش دیگران کاهش یابد. دومین مورد خیرات پیوستهای است که بعد از مرگ انسان مورد استفاده و بهرهبرداری مردم قرار بگیرد. سومین مورد: فرزند صالح و شایستهاى که بعد از مرگ والدین بر آنان دعا کند و به نیابت آنان حج بجا بیاورد، صدقه دهد، بنده آزاد کند، روزه بگیرد و نماز بخواند. راوی میگوید پرسیدم: مىتوانم پدر و مادرم را در ثواب حج خودم شریک کنم؟ امام(ع) فرمود: بلى.
بیان استاد: این روایت در کلیات مانند روایت قبلی است ولی در جزئیات نکاتی دارد که قابل توجه است البته تعدادی دیگر از روایات به همین مضمون وجود دارند که بسیاری از آنها شبیه به هم است ولی در برخی آنها ممیّزات و نکات مختصی وجود دارد؛ در این روایت راوی که معاویة بن عمار است از امام صادق(ع) چنین سؤالی دارد که آیا بعد از مرگ یک انسان کاری است که ثوابش نصیب او شود و همچنان تابع او باشد؟ حضرت در جواب، سه مورد را با این خصوصیاتی که سائل مد نظر داشته بر زبان مبارک جاری میکند؛
مورد اول آن است که کسی یک سنّـت حسنهای را در یک جا مرسوم کند به نحوی که اگر او این کار را انجام نمیداد به این زودی در آن منطقه کسی مبادرت به انجام آن نمیکرد مثل زیارت عاشوراء را مرسوم کند و بعد از مرگ او نیز این برنامه و سنّت او ادامه داشته باشد در این موارد به همان اندازه که کسانی از این سنّت حسنة بهره میبرند و ثواب عائد آنها میشود به همان اندازه نیز اجر و ثواب به بانی این رسم خواهد رسید بدون این که از ثواب کسی کاسته شود و هر کس به ثواب مخصوص خود خواهد رسید؛
دومین مورد که موضوع بحث ما هم است آن است که کسی یک صدقه جاریهای را در راه خدا انجام دهد که مقصود همان وقف است این شخص هم بعد از مرگش همچنان تا زمانی که منافع و ثمرات آن موقوفه مورد استفاده قرار میگیرد از اجر و ثواب آن موقوفه بهره خواهد برد و گویا همچنان زنده است و با دست خود آن ثمرات را در اختیار موقوف علیهم قرار میدهد؛
مورد سوم آن است که پدر و مادری فرزند صالحی تربیت کنند در این روایت از ولد طیّب یاد شده است یعنی فرزند پاک و صالح، چنانچه تا زمانی که این فرزند زنده است و برای والدین خود دعا میکند اجر و ثواب آن دعا نیز به آنها میرسد یا این که از طرف والدین خود حج بجا آورد و یا صدقهای به نیازمندان پرداخت نماید و یا عبد و امهای را در راه خدا آزاد نماید و در همه این امور خداپسندانه و عبادات، ثواب آن را به والدین خود اهداء نماید و یا این که نماز و روزه از طرف آنها بجای آورد در همه این امور تمام کارهایی که این فرزند به نیت والدین مرحوم خود انجام میدهد ثواب این اعمال به والدین او نیز خواهد رسید حتی اگر تمام این کارها را برای خودش انجام دهد به جهت این که این والدین در تربیت این فرزند سهیم بودهاند و تلاش آنها باعث شده چنین فرزند صالح و طیبی از آنها به یادگار بماند باز هم این والدین در اعمال خیر او سهیم خواهند بود و ما این نکته را میتوانیم با قرینه قرار دادن سایر روایات به دست آوریم.