< فهرست دروس

درس رسائل سید مهدی میر معزی

بخش4

99/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خاتمةٌ فیما یعتبر فی العمل بالاصل/ما یعتبر فی البرائة /حکم الاخذ بالبرائة مع ترک الفحص

 

و قد خالف فيما ذكرنا (1) صاحب المدارك تبعا لشيخه المحقق الأردبيلي حيث جعلا عقاب الجاهل على ترك التعلم، بقبح تكليف الغافل (2) و فهم منه بعض المدققين (3) أنه قول بالعقاب على ترك المقدمة دون ذي المقدمة (4).

و يمكن توجيه كلامه (5) بإرادة استحقاق عقاب ذي المقدمة حين ترك المقدمة (6)،

_____________________________________________________________________________________________

    1. ای من ترتّب العقاب علی مخالفة الواقع، لا علی ترک التعلّم.

    2. ای حیث جعلاً عقاب الجاهل علی ترک التعلّم، لا علی مخالفة الواقع عن جهلٍ، لأنّ تکلیف الجاهل الغافل قبیحٌ.

    3. ای صاحب الذخیرة.

    4. یعنی برداشت بعض مدقّقین از این فرمایش صاحب مدارک و استاد ایشان محقّق اردبیلی آن است که ایشان معتقدند در اینجا دو امر وجود دارد: یکی ذی المقدّمه یعنی تکلیف واقعی و دیگری مقدّمه یعنی طلب علم به این تکلیف و تعلّق عقاب به ترک ذی المقدّمه و مخالفت با تکلیف واقعی، از قبیل تکلیف غافل بوده و قبیح می باشد، ولی تعلّق عقاب به ترک مقدّمه یعنی ترک طلب علم به تکلیف واقعی، تکلیف غافل نبوده و قبیح نخواهد بود، زیرا مکلّف التفات به این امر دارد که باید نسبت به آنچه احتمال تکلیف راجع به آن می دهد، تحصیل علم نماید و نسبت به این مقدّمه علمیّه غافل نیست تا تعلّق عقاب به ترک این مقدّمه، از قبیل تکلیف غافل بوده باشد.

    5. ای و یمکن توجیه کلام صاحب المدارک بغیر ما ذکره بعض المدقّقین.

    6. مرحوم مصنّف پس از آنکه برداشت برخی مدّققین را از عبارت مرحوم صاحب مدارک و استاد ایشان محقّق اردبیلی بیان فرمودند مبنی بر اینکه مراد ایشان، تعلّق عقاب به مقدّمه علمیّه و عدم تعلّق عقاب به ذی المقدّمه می باشد، با عبارت «و یمکن توجیه کلامه الخ»، در مقام آن بر می آیند که این برداشت را تخطئه نموده و احتمال بدهند که مراد ایشان، تعلّق عقاب به ترک ذی المقدّمه باشد، ولی نه در هنگام مخالفت و ترک ذی المقدّمه تا اشکال شود از نوع تعلّق خطاب به غافل بوده و قبیح می باشد، بلکه در هنگام ترک مقدّمه ای که منجرّ به ترک ذی المقدّمه می شود.

بنا بر این، طبق برداشت مرحوم مصنّف از کلام مرحوم صاحب مدارک و محقّق اردبیلی، کلام این دو بزرگوار، خلاف کلام مشهور نبوده و بلکه مصحِّح و مکمّل کلام مشهور می باشد، زیرا ظاهر کلام مشهور آن است که عقاب، حین المخالفة به مکلّف جاهل تعلّق می گیرد و طبق این ظاهر ممکن است اشکال شود در هنگام مخالفت، فرد غافل بوده و توجّه تکلیف و خطاب به او قبیح می باشد، لذا این دو بزرگوار در واقع می فرمایند مراد از عقاب بر مخالفت، عقاب در حین مخالفت نیست تا چنین اشکالی لازم آید، بلکه تعلّق عقاب به مخالفت، پیش از زمان مخالفت و در زمانی ترک تعلّم می باشد.

فإن من شرب العصير العنبي غير ملتفت حين الشرب إلى احتمال كونه حراما، قبح توجه النهي إليه في هذا الزمان (1)، لغفلته و إنما يعاقب على النهي الموجه إليه قبل ذلك (2) حين التفت إلى أن في الشريعة تكاليف لا يمكن امتثالها إلا بعد معرفتها، فإذا ترك المعرفة، عوقب عليه (3) من حيث إفضائه (3) إلى مخالفة تلك التكاليف، ففي زمان الارتكاب لا تكليف، لانقطاع التكاليف حين ترك المقدمة و هي المعرفة (4).

و نظيره من ترك قطع المسافة في آخر أزمنة الإمكان، حيث إنه يستحق أن يعاقب عليه (5)، لإفضائه (5) إلى ترك أفعال الحج في أيامها و لا يتوقف استحقاق عقابه على حضور زمان أيام الحج و أفعاله.

و حينئذ (6) (7) فإن أراد المشهور توجه النهي إلى الغافل حين غفلته، فلا ريب في قبحه (8)؛ و إن أرادوا استحقاق العقاب على المخالفة و إن لم يتوجه إليه نهي وقت المخالفة، فإن أرادوا أن الاستحقاق على المخالفة وقت المخالفة، لا قبلها، لعدم تحقق معصيته (9)، ففيه أنه لا وجه لترقب حضور زمان المخالفة،

_____________________________________________________________________________________________

    1. ای فی زمان عدم التفاته حین الشرب الی احتمال کونه حراماً.

    2. ای قبل حال الغفلة.

    3. ای ترک المعرفة و التعلّم.

    4. زیرا مکلّف پس از آنکه مقدّمه علمیّه را ترک نموده و تعلّم را رها نمود، قدرت بر اتیان ذی المقدّمه یعنی تکالیف واقعیّه نخواهد داشت و از آنجا که قدرت، شرط عامّه تمامی تکالیف می باشد، لذا تکلیف واقعی برای او در این زمان فعلی نمی شود، بلکه همانطور که فرمودند، پیش از این زمان یعنی پیش از زمان ترک تعلّم و اجرای برائت، قدرت بر اتیان تکالیف واقعیّه معلوم بالاجمال به واسطه تعلّم را داشته و لذا این تکالیف بر او فعلی می شود و ترک آنها مستوجب عقاب خواهد بود.

    5. ای ترک قطع المسافة.

    6. ای حینئذ وجّهنا ثانیاً كلام صاحب المدارک بإرادة استحقاق عقاب ذي المقدمة حين ترك المقدمة.

    7. مرحوم مصنّف پس از آنکه توجیه دوّمی را به غیر از آنچه بعض المدقّقین از کلام مرحوم مصنّف برداشت کرده بودند، بیان کردند، بر اساس این توجیه دوّم، در صدد آن بر می آیند که فرمایش مشهور را بررسی نموده و به کنایه ادّعا نمایند که شاید مشهور نیز همین بیان صاحب مدارک و محقّق اردبیلی «رحمة الله علیهما» را داشته و اختلافی با این دو بزرگوار ندارند.

    8. لقبح تکلیف الغافل.

    9. ای لعدم تحقّق معصیته قبل المخالفة؛ زیرا پیش از مخالفت، صرفاً ترک تعلّم کرده و همانطور که گذشت، تعلّم واجب نفسی نبوده و ترک آن فی نفسه معصیت نمی باشد.

 

لصيرورة الفعل (1) مستحيل الوقوع لأجل ترك المقدمة، مضافا إلى شهادة العقلاء قاطبة بحسن مؤاخذة من رمى سهما لا يصيب زيدا و لا يقتله إلا بعد مدة مديدة، بمجرد الرمي (2)؛ و إن أرادوا استحقاق العقاب في زمان ترك المعرفة، على ما يحصل بعد من المخالفة (3)، فهو حسن لا محيص عنه.

_____________________________________________________________________________________________

    1. ای امتثال التکلیف الواقعی.

    2. عبارت «بمجرّد الرمی»، جار و مجرور و متعلّق به «حسن مؤاخذة» می باشد.

    3. این همان توجیه دوّمی بود که مرحوم مصنّف برای کلام صاحب مدارک ذکر نمودند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo