< فهرست دروس

درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

بخش3

1403/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خیار الغبن/شرائط خیار الغبن /الثانی: کون التفاوت فاحشا

 

متن کتاب: و منها (1) ما ذكره بعضٌ من أنّه (2) یحصل بفرض المتبایعین وقت العقد فی مكانین كما إذا حصر العسكر البلد و فُرض قیمة الطعام خارج البلد‌ ضعف قیمته (3) فی البلد، فاشترى بعض أهل البلد من وراء سور البلد طعاماً من العسكر بثمنٍ متوسّطٍ بین القیمتین، فالمشتری مغبونٌ لزیادة الثمن على قیمة الطعام فی مكانه (4)، و البائع مغبونٌ لنقصانه (5) عن القیمة (6) فی مكانه (7).

و یمكن ردّه (8) بأنّ المبیع بعد العقد باقٍ على قیمته (9) حین العقد (10) و لا غبن فیه (11) للمشتری ما دام (12) فی محلّ العقد (10) (13)،

    1. ای من الفروض التی ذکرت لتصویر غبن کلٍّ من المتبایعین.

    2. ای غبن کلٍّ من المتبایعین.

    3. ای الطعام.

    4. ای مکان المشتری.

    5. ای لنقصان الثمن.

    6. ای قیمة الطعام.

    7. ای مکان البائع.

    8. ای ردّ هذا التصویر لغبن کلٍّ من المتبایعین.

    9. ای قیمته السوقیّة.

    10. ای عند سور البلد.

    11. ای فی هذا البیع.

    12. ای المشتری.

    13. زیرا فرض آن است که پای دیوار شهر، قیمت سوقیّه طعامی که از بیرون شهر خریداری می شود، قیمت سوقیّه بیرون شهر است، نه قیمت سوقیّه داخل شهر، لذا مشتری مغبون واقع نشده، زیرا فرض آن است که کالا را ارزان تر از قیمت سوقیّه آن یعنی قیمت سوقیّه بیرون شهر خریداری کرده است و تنها مغبون این معامله، بایع می باشد، زیرا کالا را به کمتر از قیمت سوقیّه آن یعنی قیمت سوقیّه بیرون شهر فروخته است.

 

متن کتاب: و إنّما نزلت قیمته (1) بقبض المشتری (2) و نقله (3) إیاه (4) إلى مكان الرخص (5). و بالجملة، الطعام عند العقد لا یكون إلّا فی محلٍّ واحدٍ له (2) قیمةٌ واحدةٌ (6).

و منها (7): ما ذكره فی مفتاح الكرامة من فرضه (8) فیما إذا ادّعى كلٌّ من المتبایعین الغبن،كما إذا بیع ثوبٌ بفرسٍ بظنّ المساواة (9)، ثمّ ادّعى كلٌّ منهما نقص ما فی یده عمّا فی ید الآخر (10)، و لم یوجد المقوِّم لیرجع إلیه (11)، فتحالفا (12)، فیثبت الغبن لكلٍّ منهما (13) فی ما وصل إلیه،

    1. ای القیمة السوقیّة للطعام.

    2. ای للطعام.

    3. ای المشتری.

    4. ای الطعام.

    5. ای مکان نزول القیمة و هو داخل البلد.

    6. نظیر این مسأله صورتی است که قیمت مالی معیّن در شهری خاصّ، 50 دینار باشد و مشتری آن را خریداری نماید، سپس برای تجارت و کسب سود بیشتر به شهر دیگری برود به خیال آن که در شهر بعدی، قیمت کالا بالاتر می باشد، ولی متوجّه شود قیمت کالا در شهر های دیگر از این مقدار کمتر است و در شهر های دیگر نهایتاً 30 دینار قیمت دارد؛ واضح است که این مقدار عرفاً سبب صدق غبن و به تبع آن شرعاً موجب ثبوت خیار غبن نخواهد گردید.

    7. ای من الفروض التی ذکرت لتصویر غبن کلٍّ من المتبایعین.

    8. ای غبن کلٍّ من المتبایعین.

    9. ای بظنّ مساواة قیمة سوقیّة الثوب و قیمة سوقیّة الفرس.

    10. ای نقص قیمة سوقیّة ما وصل الی یده بالبیع عن قیمة سوقیّة ما وصل الی ید الآخر؛ مثل اینکه بایع ثوب بگوید قیمت اسبی که به واسطه این بیع به دست من رسیده، بسیار کمتر از قیمت ثوب می باشد و مشتری بر عکس ادّعا نماید قیمت ثوبی که به دست او رسیده، بسیار کمتر از قیمت اسب می باشد.

    11. ای الی المقوِّم.

    12. زیرا این فرض، از فروضی است که هر دو طرف دعوی، هم مدّعی و هم منکر می باشند و در چنین فروضی، حکم به تحالف می گردد که در اینجا منجرّ به اثبات خیار غبن و حقّ فسخ برای هر دو طرف معامله خواهد گردید.

    13. ای من المتبایعین.

 

متن کتاب: قال (1): «و یتصوّر غبنهما (2) فی أحد العوضین (3)، كما لو تبایعا شیئاً بمائة درهم، ثمّ ادّعى البائع كونه یسوی بمأتین و المشتری كونه لا یسوى إلّا بخمسین، و لا مقوِّم یرجع إلیه فتحالفا (4)، و یثبت الفسخ لكلٍّ منهما (4)» انتهى.

و فیه أنّ الظاهر أنّ لازم التحالف، عدم الغبن لأحدهما (5) (6)، مع أنّ الكلام فی الغبن الواقعی (7) دون الظاهری (8) (9) (10).

و الأولى من هذه الوجوه هو الوجه الثالث (11) (12)، و اللّٰه العالم.

    1. ای صاحب مفتاح الکرامة رحمه الله.

    2. ای غبن کلٍّ من المتبایعین.

    3. مثال قبلی که مرحوم عاملی در مفتاح الکرامة برای مغبون واقع شدن بایع و مشتری بیان فرمودند در صورتی بود که غبن هر کدام از بایع و مشتری نسبت به یکی از دو عینی باشد که ثمن و مثمن واقع شده اند، بایع نسبت به ثمنی که به دست او رسیده ادّعای غبن داشته باشد و مشتری نسبت به مثمنی که به دست او رسیده مدّعی غبن باشد؛ امّا مثالی که مرحوم عاملی در این عبارت مطرح می فرمایند راجع به صورتی است که غبن بایع و مشتری هر دو نسبت به یکی از دو عینی باشد که مبیع یا ثمن واقع شده اند، مثل اینکه هم بایع و هم مشتری ادّعا نمایند نسبت به مبیع، مغبون واقع شده اند.

    4. ای المتبایعان.

    5. ای لا للبایع و لا للمشتری.

    6. زیرا فرض آن است که در صورت تحالف، هر دو قسم تساقط نموده و اصالة اللزوم، مقتضی لزوم عقد و عدم ثبوت خیار غبن برای هیچ یک از طرفین معامله خواهد بود، نه اینکه مقتضی ثبوت خیار غبن در هر دو طرف معامله باشد.

    7. ای الغبن الواقعی الذی لا یکون فی کلیهما.

    8. ای الغبن الظاهری الذی یکون فی کلیهما.

    9. و الحال أنّ صاحب مفتاح الکرامة بصدد اثبات الغبن الظاهری و هو خروجٌ عن محلّ النزاع.

    10. حاصل اشکال دوّمی که مرحوم مصنّف با عبارت «مع أنّ الکلام الخ» بیان می فرمایند آن است که بحث ما راجع به ثبوت یا عدم ثبوت غبن واقعی در دو طرف معامله است، یعنی صورتی که بدون اینکه هیچ نزاعی وجود داشته باشد، واقعاً هر دو مغبون واقع شوند، در حالی که مرحوم عاملی در مفتاح الکرامة در این مثال ها در صدد بیان حکم ظاهری در فرض نزاع طرفین در ثبوت غبن می باشد.

    11. و هو ان یقال أن يراد بالغبن في المقسم، معناه الأعم الشامل لصورة خروج العين المشاهدة سابقا‌ على خلاف ما شاهده أو خروج ما أخبر البائع بوزنه على خلاف خبره.

    12. وجه اولویّت تصویر سوّم آن است که همانطور که گذشت، این تصویر بر خلاف سایر تصاویر، ذاتاً ایرادی نداشته و نهایت ایرادی که بر آن وارد است آن است که مراد کسانی که یکی از اقسام غبن را غبن متبایعین قرار داده اند یعنی شهید ثانی و محقّق ثانی «رحمة الله علیهما» از غبن، غبن بالمعنی الاخصّ می باشد، نه غبن بالمعنی الأعمّ.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo