< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1403/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر موضوعی/وفای به عهد /ادامه بررسی روایات مساله

 

در ادامه مباحث روایی مساله وفای به عهد به چهارمین روایت می رسیم.

4 – عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى‌ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن‌ [1]

در این روایت شریف بین نیکوکار و فاجر تفاوتی قائل نشده اند و حتی فاجر هم باید رعایت عهد و امانت داشت.

کما اینکه حضرت زین العابدین علیه السلام فرمود :

عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَ‌ قَاتِلَ‌ أَبِيَ‌ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِي عَلَى السَّيْفِ الَّذِي قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّيْتُهُ إِلَيْهِ.[2]

(بر شما باد به اداء امانت. به خدایی که محمد را به نبوت برانگیخت قسم ، اگر قاتل پدرم حسین علیه السلام ، شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رساند به من امانتدهد ، به و باز خواهم گرداند.)

یکی از نکات این روایت نیکی به والدین است که متاسفانه گاهی در جامعه دیده می شود که در تعارض منفعت با والدین ، گاهی اوقات نیکی را رها میکنند و در مقابل والدین ، فرزند برای خودش جایگاهی را تصور می کند.

5 – قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): أَقْرَبُكُمْ‌ غَداً مِنِّي‌ فِي‌ الْمَوْقِفِ‌ أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ، وَ آدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَوْفَاكُمْ بِالْعَهْدِ، وَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً، وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ.[3]

در این روایت ابتدا صدق و راستگویی بیان شده و در جلسه سابق گفته شد که نوعا صداقت با وفای به عهد ملازم هستند.

فراز اخر روایت فوق سفارش به قرابت با مردم است که مورد نیاز علما و طلاب و روحانیون است. مبادا به خاطر جایگاه و شأنیت دنیوی از مردم دوری کنیم.

نکات الحاقی :

اول : اگر در آیات و روایات توصیه های متعدد به وفای به عهد شد ، سرّ قضیه این است که پیشرفت جامعه اسلامی گره خورده با وفای به عهد است. زیرا در هر مساله ای اگر بخواهیم به قله برسیم و پیشرفت کنیم ، نیاز به تجارب داریم. در هر عرصه ای از نظامی تا پزشکی باید تجارب وجود داشته باشد. سرّ دیگر موفقیت و پیشرفت کار گروهی است که از تجارب استفاده می شود. حال اگر جامعه به صورت فردی حرکت می کرد ، این پیشرفت ها قطعا وجود نداشت و قله های پیشرفت فتح نمی شد. حال این تجارب و زندگی جمعی ، حاصل اعتماد و وفای به عهد آحاد افراد جامعه به یکدیگر است. اگر وفای به عهد نباشد ، اعتماد نخواهد بود و عدم اعتماد موجب تفرّق و تفرّد جامعه است و این موجب عدم پیشرفت خواهد بود.

دوم : ریشه وفای به عهد به قدرت اعتقاد بشر بر می گردد. هرچه اعتقاد قوی تر باشد ، با وفا تر است. اینکه متعلق اعتقاد چه چیزی است مهم نیست. افراد در اعتقادشان چه دنیوی باشد و چه معنوی ، برای این هدف و اعتقاد تلاش می کند. ریشه اعتقاد اگر باور های دینی و معنوی باشد ، وفای به عهد هم در همین حیطه جریان خواهد داشت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo