< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر موضوعی/وفای به عهد /تفسیر آیه ۱۷۷ سوره مبارکه بقره

 

کلام در اولین آیه از آیات ثمانیه وفای به عهد بود.

﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‌ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون‌﴾[1]

کلام در خصوصیت اول که ایمان باشد بود. این خصوصیت از خصائص جوانحی و قلبی است.

اعتقاد به خدا اولین خصوصیت است. این اعتقاد از مقام قلب به مقام عمل سرایت کرده است. شب اول قبر که سؤال از اعتقادات است، سؤال از روح انجام می‌شود. جسم که کاری انجام نمی‌دهد؛ لذا باید انسان این عقاید و حقایق را به روح منتقل کند. انسان هرچه خداخدا کند، این عمل جسم است و نه روح و مقدار انتقال معارف به روح را خدا می‌داند.

دومین اعتقاد، مربوط به اعتقاد به معاد است. برای واعظ دینی زشت است که از قبر و قیامت سخن بگوید و اما خود واعظ در عمل خلاف سخنانش انجام دهد.

سومین اعتقاد، عقیده به ملائکه است. در همین حالا و همین مکان ملائکه حاضر هستند. مؤمن باید به ملائکه و عمل و مأموریت‌ها و انواع آنها اعتقاد داشته باشد. ملائکه شاهد و کاتب هستند و همیشه همراه هستند.

چهارمین اعتقاد، عقیده به قرآن است. همین کتاب شریفی که مشغول تفسیر آن هستیم. قرآنی که معجزه جاوید است و مهجور واقع شده.

پنجمین اعتقاد مربوط به انبیا است.

تا اینجا کلام در خصوصیت اول بود.

اما خصوصیت دوم: تقدیم مال و انفاق به شش گروه از افراد.

آتی : فعل ، فاعل آن ذو البر است.

المال : مفعول

علی حبه : این ضمیر حبه رجوعش به چیست؟[2]

۱: مال: نیکوکار مال را به شش گروه می‌دهد درحالی‌که این مال را دوست دارد. ابن عباس و ابن مسعود می‌گویند: این مال را درحالی‌که در خوشی و سلامتی هستی انفاق کن، نه وقتی علائم مرگ پیدا شد. مثل ماجرای وصیت شخص به انفاق انبار خرما و فرمایش پیامبر صلی‌الله علیه و اله به اینکه اگر در دوران حیات یک خرما انفاق می‌کرد از یک انبار خرما بالاتر بود.

۲: ضمیر به ذوالبر بر می‌گردد. معنا این می‌شود: شخص نیکوکار در عین علاقه، این کار را انجام می‌دهد.

۳: برگشت به ایتاء است. یعنی این انفاق را دوست دارد و علاقه دارد.

۴: ضمیر به الله برمی‌گردد. معنا این می‌شود که به‌خاطر عشق به خدا و مخلصا لله این کار را می‌کنیم.

مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان نظر چهارم را پذیرفته است. [3]

از نظر استاد قول اول درست است: زیرا

اولاً: اقرب موارد که می‌تواند مرجع قرار بگیرد همین مال است که نزدیک به ضمیر است.

ثانیاً: زمانی انسان جزء ابرار است که علاقه داشته باشد و بااین‌حال بدهد، از علاقه و وابستگی گذشتن هنر است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo