درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
92/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
شرايط حجّ تمتّع؛ احرام حجّ تمتّع بايد از مکّه باشد
در باب شرایط حج تمتع، برای شرط چهارم فرمودند باید احرام حج تمتع از مکه باشد و افضل اینست که از مسجدالحرام باشد. و اما اگر بخواهد از یکی از میقاتها مثلاً محرم شود، جایز نیست. در عمره مفرده یا عمره تمتع، باید یکی از میقاتها باشد که بعد دربارهاش انشاء الله صحبت میکنیم. و اما راجع به حج که باید محرم شود و به عرفات رود، این احرام باید از مکه باشد. در مسئله ادعای اجماع شده است و تمسّک به روایاتی هم صاحب جواهر و دیگران کردند. اما ما یک روایتی که دلالت بر وجوب داشته باشد، پیدا نکردیم. روایاتی که مثلاً صاحب جواهر به آن تمسّک کرده است، روایاتی است که سندش خوب است اما در دلالت یک مستحباتی در آنجا آمده که وجوب احرام را از مکه دلالت ندارد. دلالت داشته باشد اینکه مستحب است که احرام در مسجدالحرام باشد. مستحب است که احرام اگر در مسجدالحرام نیست، مثلاً در خانهاش یا در یکی از مساجد مکه و امثال اینها باشد. و اما اگر مثلاً رفت تنعیم و یا به خارج از مکه رفت و مُحرم شد و این احرام باطل باشد، ظاهراً روایتی نداریم.
حال دو سه نمونه از این روایتها بخوانیم و ببینیم که آیا دلالت دارد یا نه.
روایت 1 از باب 21 از مواقیت:
صحیحه فضل بن شاذان عن أبی عبدالله علیهالسلام: اذا کان یوم الترویه فاغتسل ثم البس ثوبيک و انت فی المسجد و أحرم بالحج.[1]
گفتند این کلمه و أحرم بالحج، یعنی در مسجد در خانه خدا باشد.
روایت 4 از باب 21 از مواقیت:
صحیحه ابی بصیر عن أبی عبدالله علیهالسلام: اذا اردت الاحرام و انت و إﺋﺖ اﻟﻤﺴﺠﺪ ﻓﺼـﻞ ﻓﯿـﻪ رﮐﻌﺘـﯿﻦ و احرم. [2]
وقتی میخواهی محرم شوی، به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان و بعد محرم شو. گفتند این جمله وائت المسجد فصل فیه رکعتین، دلالت میکند بر اینکه باید این احرام در مسجد باشد و امثال اینها.
روایاتی داریم که طرز احرام به حج را نشان میدهد. اینکه غسل کن و بعد از غسل چه دعایی بخوان و نماز بخوان و بعد از نماز لباست را بپوش و بعد از آن مُحرم شو تا آخر. یا طرز احرام را بیان میکند یا استحبابها را بیان میکند و اینکه باید در مسجد باشد و اگر خارج از مسجد باشد، جایز نیست و یا حج باطل است و احرام باطل است، یا اینکه مثلاً الان که حج باطل شد، برمیگردد به ضرورت که بعد دربارهاش صحبت میکنیم و میتواند در یکی از موقفین محرم شود، اصلاً احرام از ارکان است یا از ارکان نیست و این حرفهایی است که بعد انشاءالله زده میشود.
الان بحث ما این جمله مرحوم محقق است که میفرماید: ان یکون احرامه فی بطن مکة و أفضله مسجد الحرام.
یعنی در خود مکه باید باشد. لذا روایتی که دلالت کند که اگر خارج از مکه محرم شد، احرامش باطل است، پیدا نکردیم. مگر اینکه کسی ادعای اجماع کند. بلکه روایاتی هست که دلالت میکند بر جواز.
دو تا از این روایات جواز را که ممکن است به خارج از مکه رود و در آنجا محرم شود و از همان جا هم به عرفات برود. یا اینکه مثلاً برود در یکی از میقاتها محرم شود و به مسجد الحرام و مکه بیاید و از مکه به عرفات رود. این روایتها زیاد است. دو نمونه از روایتها را میخوانم تا ببینیم که چه باید گفت.
روایت 8 از باب 22 از اقسام حج:
موثقه اسحاق بن عمار عن ابا الحسن عليه السلام: كان ابى مجاورا ههنا فخرج يتلقى بعض هؤلاء، فلما رجع فبلغ ذات عرق احرم من ذات عرق بالحج، ودخل وهو محرم بالحج. [3]
دلالت روایت خیلی خوب است. اینکه کار داشتند و از مکه بیرون رفتند. اگر مثلاً روایاتی داشتیم که حتماً باید از مکه باشد، این روایت تاب این را داشت که بگوییم ضرورت بوده.
امام علیه السلام مجبور شدند با کسی ملاقات کنند و از مکه بیرون رفتند و دیدند که اگر بخواهند به مکه بیایند و محرم شوند و به عرفات روند، نمیرسند، لذا مجبور شدند در خارج از مکه محرم شدند. ممکن است کسی بگوید آن روایت میگوید واجب است از مکه باشد و این روایت یک فعل است و اطلاق ندارد و قدر متیّقنش ضرورت است. اما شما روایت ندارید بر اینکه حتماً باید از مکه باشد.
مصححه عمرو بن حریث. گفتم بر صحیحته لانّ نجاشی و الثقه فی کنیة و هو ابی أحمد. این عمرو بن حریث که در مکاسب هم آمده، حریس ابی احمد عن ابی عبدالله.
نجاشی عمرو بن حریث را در اسم توثیق نکرده اما در ابی احمد، این آقا را توصیف کرده. لذا اینکه گفتند روایت ضعیف السند است، اینطور نیست بلکه صحیح السند است و سندش هم خوب است.
روایت 2 از باب 21 از مواقیت
صحیحه عمرو بن حریث قلت لأبی عبدالله: من أین أهلّ بالحج فقال ان شئت من رحلک وان شئت من الکعبة وان شئت من الطریق.[4]
خواه در خانه محرم شو، طوری نیست. خواه به مسجدالحرام برو و در آنجا محرم شو، این هم طوری نیست و خواه در راه محرم شوی، باز طوری نیست. اگر روایت داشتیم که بگوید حتماً باید از مسجدالحرام باشد، این روایت تاب این را داشت که بگوییم من الطریق یعنی از خانه بیرون آمدی و نمیخواهی به مسجد الحرام روی و در کوچه و در راه اما در مکه محرم شو. ممکن بود کسی این را بگوید. اما اگر روایت نداشته باشیم، پس چرا من الطریق را اینطور معنا کنیم. برمیگردد به اینکه روایت عمرو بن حریث میگوید از هرکجا میخواهی محرم شو به احرام حج. حال در دهی از دهات باشد و در آنجا مانده و نمیخواهد به مکه بیاید و یا به مدینه رفته و کار داشته و یا بحث دیروز که دوباره صحبت میکنیم که آیا میتواند از مکه بیرون رود یا نه و ما گفتیم میتواند. بعد صحبت میکنیم که بالاخره میشود و این به مدینه رفته است. از مدینه محرم میشود به احرام حج و مکه هم نمیآید و از همان راه به عرفات میآید.
لذا اجماع نیز خیلی نمیتواند نتیجه دهد برای اینکه همه مجمعین به روایتها تمسک کردند. در همین جا مثلاً روایت عمرو بن حریث را گفتند ضعیف السند است و روایت اسحاق بن عمار اعراض اصحاب روی آنست و مسلم گرفتند که اصحاب اینطور میگویند که باید از مکه باشد پس روایت عمرو بن حریث حمل بر ضرورت میشود و در آن طریق در مکه میآید و امثال اینها.
و انسان میبیند که مثل صاحب جواهر دلچسبشان همین اجماع است که اجماع داریم که باید از مکه باشد و اگر از مکه نباشد، احرامش باطل است و بعد هم مرحوم محقق میفرمایند افضل اینست که در مسجد باشد. و افضل اینست که در حجر اسماعیل باشد و افضل اینست که زیر ناودان باشد و امثال اینها. برای همه اینها هم روایت داریم. شاید ده ـ بیست روایت هست که دو تا از آن را خواندم و طرز احرام در مسجد را بیان میکند. همه این روایتها میگوید که مستحب است در مسجد باشد و مستحب است زیر حجر اسماعیل باشد. حتی کلمه استحباب را ندارد اما بالاخره در مسجد بودن لازم نیست و احدی این را نگفته است. چه رسد در حجر اسماعیل و چه رسد به زیر ناودان و یا عندالحجر و بین رکن و مقام و امثال اینها که همه روایت دارد. احدی این را نگفته و همه گفتند اینها مستحب است. آنچه واجب است، اینکه باید از مکه باشد. همینطور که محقق میفرماید: «و ان یکون احرامه فی بطن مکه» یعنی باید از خود مکه باشد. لذا اگر مجاور باشد و مثلاً در یک فرسخی مکه باشد، باز نمیشود. بخواهد از خانهاش که در یک فرسخی مکه است، محرم شود، نمیشود و حتماً باید در مکه بیاید. اما مسجدالحرام و جاهای در مسجدالحرام را گفتند مستحب است.
همه روایتها یک مستحباتی دارد. وقتی همه روایتها یک مستحباتی داشت، اگر نسق و وحدت سیاق را بخواهیم حفظ کنیم، باید بگوییم از خود مکه مستحب است و بالاتر اینکه از خانه خدا باشد و مستحب بالاتر اینکه در حجر اسماعیل باشد و مستحب بالاتر اینکه در حجر باشد و امثال اینها. اما اگر نشد در مکه باشد، از او ساقط است. بعد در این باره صحبت میکنم که به این احرام اضطراری میگویند.
من نتوانستم یک روایت پیدا کنم که این روایت به ما بگوید واجب است. آنگاه روایت اسحاق بن عمار که حسابی میگوید واجب نیست. امام صادق«سلاماللهعلیه» خارج از مکه محرم شدند و به عرفات رفتند. یا روایت عمرو بن حریث میگوید از هرکجا که میخواهی. حال در خانه باشد یا در یکی از مساجد باشد و «من الطریق» را معنا کنیم یعنی از خانه بیرون آمده و به عرفات میرود و در همان راه مثلاً در ماشین نشسته و میخواهد به عرفات برود و هنوز از مکه بیرون نرفته، محرم میشود. فقها همین را میگویند. بنابراین فی بطن مکه واجب است ولو فی الطریق. اما اگر بخواهیم جمع بین روایات کنیم، میگوییم روایاتی که میگوید از مکه، یک مستحباتی در این طرف و آن طرفش هست. وقتی همه روایات یک مستحباتی در این طرف و آن طرف باشد، آنگاه اینکه گفتند از مکه باشد، میگوییم مستحب است و واجب نیست. و برای روایت اسحاق بن عمار نیزمیگوییم ضرورتی در کار نبوده است. امام صادق «سلاماللهعلیه» کار داشتند و از مکه بیرون رفتند و میخواستند به عرفات بروند و به مسجد الحرام نیامند و از همان جا ذات عرق محرم شدند و به عرفات رفتند.
ما نمیخواهیم اطلاق گیری کنیم. ما میگوییم جایز است، این کار امام صادق نصّ در جواز است و نمیخواهند اطلاق گیری کنند. مگر اینکه کسی بگوید ضرورت است، همینطور که صاحب جواهر همین کار را کرده و فرموده یک دسته روایت داریم که دلالت میکند بر اینکه باید از بطن مکه باشد، باید از خود مکه باشد و افضلش اینست که از مسجدالحرام باشد. بعد صاحب جواهر روایتها را نقل میکنند که این روایتها دلالت دارد بر اینکه باید از خود مکه باشد و افضل از مسجدالحرام است. والاّ از خانهاش باشد طوری نیست و از مسجد دیگر هم باشد، طوری نیست و از مسجدالحرام باشد، بهتر است و از حجر اسماعیل هم باشد، خیلی بهتر است. بعد میفرمایند که اجماع در مسئله هست و روایات هم دلالت دارد. پس روایات اسحاق بن عمار را حمل بر ضرورت کنیم. به صاحب جواهر عرض میکنم که آن روایاتی که میگوید از مکه باشد، ظهور دارد و این روایت نصّ است و حمل ظاهر بر نصّ را بگو استحباب. پس چرا بگوییم حمل بر ضرورت است! یا آن طریق را به چه دلیل بگوییم در کوچههای مکه! میگوییم از مدینه میآید و الان رسید به یکی از مواقیت و در آنجا محرم شد و از همان راه هم به عرفات رفت. این من الطریق است. یعنی از راه عرفات، محرم شده است. یک دفعه از راه عرفات از کوچههای مکه است و یک دفعه از راهی است که به مکه میآید و به عرفات میرود و یک دفعه راه میانبر است و میخواهد به مکه نیاید و از همان راه به عرفات برود. و در راه همینطور که سوار بر مرکب است، محرم میشود و به عرفات میرود.
اگر کسی از اجماع نترسد و درباره اجماع هم فرمودند اجماع در مسئله است اما همه مجمعین گفتند فتدلّ علیه فلان روایت یا تدلّ علیه روایات مستفیضه و تدلّ علیه روایات به اندازه تواتر. میگوییم این روایات در بیان استحبابات است و یک روایت که در بیان استحبابات نباشد، نداریم و حتی کسی بگوید روایت هم داشته باشیم، آن روایات استحبابات به آن روایاتی که استحباب ندارد، ضربه میزند. معلوم است که میخواهد در باب استحباب صحبت کند و آنوقت یک مسئله دیگر هم هست و آن اصل است.
یک دسته روایات داریم که شبهه این دارد که بگوید بطن مکه و حالا نمیدانیم آیا حمل بر استحباب کنیم یا نه و وجوب را میزند و میگوید استحبابش بله و وجوبش، رُفع مالایعلمون است. شما میخواهید شرط درست کنید. شما میگویید شرایط حج تمتع 4 تا است. یک کسي بگوید شرایط حج تمتع 3 تا است و این بطن مکه را نمیدانم آیا واجب است یا نه و رفع مالایعلمون میگوید واجب نیست.
این خلاصه حرف است. باز مطالعه کنید تا شنبه و ببینید که اگر چیزی هست که رد من بکند، بفرمایید.
در باب شرایط حج تمتع، برای شرط چهارم فرمودند باید احرام حج تمتع از مکه باشد و افضل اینست که از مسجدالحرام باشد. و اما اگر بخواهد از یکی از میقاتها مثلاً محرم شود، جایز نیست. در عمره مفرده یا عمره تمتع، باید یکی از میقاتها باشد که بعد دربارهاش انشاء الله صحبت میکنیم. و اما راجع به حج که باید محرم شود و به عرفات رود، این احرام باید از مکه باشد. در مسئله ادعای اجماع شده است و تمسّک به روایاتی هم صاحب جواهر و دیگران کردند. اما ما یک روایتی که دلالت بر وجوب داشته باشد، پیدا نکردیم. روایاتی که مثلاً صاحب جواهر به آن تمسّک کرده است، روایاتی است که سندش خوب است اما در دلالت یک مستحباتی در آنجا آمده که وجوب احرام را از مکه دلالت ندارد. دلالت داشته باشد اینکه مستحب است که احرام در مسجدالحرام باشد. مستحب است که احرام اگر در مسجدالحرام نیست، مثلاً در خانهاش یا در یکی از مساجد مکه و امثال اینها باشد. و اما اگر مثلاً رفت تنعیم و یا به خارج از مکه رفت و مُحرم شد و این احرام باطل باشد، ظاهراً روایتی نداریم.
حال دو سه نمونه از این روایتها بخوانیم و ببینیم که آیا دلالت دارد یا نه.
روایت 1 از باب 21 از مواقیت:
صحیحه فضل بن شاذان عن أبی عبدالله علیهالسلام: اذا کان یوم الترویه فاغتسل ثم البس ثوبيک و انت فی المسجد و أحرم بالحج.[1]
گفتند این کلمه و أحرم بالحج، یعنی در مسجد در خانه خدا باشد.
روایت 4 از باب 21 از مواقیت:
صحیحه ابی بصیر عن أبی عبدالله علیهالسلام: اذا اردت الاحرام و انت و إﺋﺖ اﻟﻤﺴﺠﺪ ﻓﺼـﻞ ﻓﯿـﻪ رﮐﻌﺘـﯿﻦ و احرم. [2]
وقتی میخواهی محرم شوی، به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان و بعد محرم شو. گفتند این جمله وائت المسجد فصل فیه رکعتین، دلالت میکند بر اینکه باید این احرام در مسجد باشد و امثال اینها.
روایاتی داریم که طرز احرام به حج را نشان میدهد. اینکه غسل کن و بعد از غسل چه دعایی بخوان و نماز بخوان و بعد از نماز لباست را بپوش و بعد از آن مُحرم شو تا آخر. یا طرز احرام را بیان میکند یا استحبابها را بیان میکند و اینکه باید در مسجد باشد و اگر خارج از مسجد باشد، جایز نیست و یا حج باطل است و احرام باطل است، یا اینکه مثلاً الان که حج باطل شد، برمیگردد به ضرورت که بعد دربارهاش صحبت میکنیم و میتواند در یکی از موقفین محرم شود، اصلاً احرام از ارکان است یا از ارکان نیست و این حرفهایی است که بعد انشاءالله زده میشود.
الان بحث ما این جمله مرحوم محقق است که میفرماید: ان یکون احرامه فی بطن مکة و أفضله مسجد الحرام.
یعنی در خود مکه باید باشد. لذا روایتی که دلالت کند که اگر خارج از مکه محرم شد، احرامش باطل است، پیدا نکردیم. مگر اینکه کسی ادعای اجماع کند. بلکه روایاتی هست که دلالت میکند بر جواز.
دو تا از این روایات جواز را که ممکن است به خارج از مکه رود و در آنجا محرم شود و از همان جا هم به عرفات برود. یا اینکه مثلاً برود در یکی از میقاتها محرم شود و به مسجد الحرام و مکه بیاید و از مکه به عرفات رود. این روایتها زیاد است. دو نمونه از روایتها را میخوانم تا ببینیم که چه باید گفت.
روایت 8 از باب 22 از اقسام حج:
موثقه اسحاق بن عمار عن ابا الحسن عليه السلام: كان ابى مجاورا ههنا فخرج يتلقى بعض هؤلاء، فلما رجع فبلغ ذات عرق احرم من ذات عرق بالحج، ودخل وهو محرم بالحج. [3]
دلالت روایت خیلی خوب است. اینکه کار داشتند و از مکه بیرون رفتند. اگر مثلاً روایاتی داشتیم که حتماً باید از مکه باشد، این روایت تاب این را داشت که بگوییم ضرورت بوده.
امام علیه السلام مجبور شدند با کسی ملاقات کنند و از مکه بیرون رفتند و دیدند که اگر بخواهند به مکه بیایند و محرم شوند و به عرفات روند، نمیرسند، لذا مجبور شدند در خارج از مکه محرم شدند. ممکن است کسی بگوید آن روایت میگوید واجب است از مکه باشد و این روایت یک فعل است و اطلاق ندارد و قدر متیّقنش ضرورت است. اما شما روایت ندارید بر اینکه حتماً باید از مکه باشد.
مصححه عمرو بن حریث. گفتم بر صحیحته لانّ نجاشی و الثقه فی کنیة و هو ابی أحمد. این عمرو بن حریث که در مکاسب هم آمده، حریس ابی احمد عن ابی عبدالله.
نجاشی عمرو بن حریث را در اسم توثیق نکرده اما در ابی احمد، این آقا را توصیف کرده. لذا اینکه گفتند روایت ضعیف السند است، اینطور نیست بلکه صحیح السند است و سندش هم خوب است.
روایت 2 از باب 21 از مواقیت
صحیحه عمرو بن حریث قلت لأبی عبدالله: من أین أهلّ بالحج فقال ان شئت من رحلک وان شئت من الکعبة وان شئت من الطریق.[4]
خواه در خانه محرم شو، طوری نیست. خواه به مسجدالحرام برو و در آنجا محرم شو، این هم طوری نیست و خواه در راه محرم شوی، باز طوری نیست. اگر روایت داشتیم که بگوید حتماً باید از مسجدالحرام باشد، این روایت تاب این را داشت که بگوییم من الطریق یعنی از خانه بیرون آمدی و نمیخواهی به مسجد الحرام روی و در کوچه و در راه اما در مکه محرم شو. ممکن بود کسی این را بگوید. اما اگر روایت نداشته باشیم، پس چرا من الطریق را اینطور معنا کنیم. برمیگردد به اینکه روایت عمرو بن حریث میگوید از هرکجا میخواهی محرم شو به احرام حج. حال در دهی از دهات باشد و در آنجا مانده و نمیخواهد به مکه بیاید و یا به مدینه رفته و کار داشته و یا بحث دیروز که دوباره صحبت میکنیم که آیا میتواند از مکه بیرون رود یا نه و ما گفتیم میتواند. بعد صحبت میکنیم که بالاخره میشود و این به مدینه رفته است. از مدینه محرم میشود به احرام حج و مکه هم نمیآید و از همان راه به عرفات میآید.
لذا اجماع نیز خیلی نمیتواند نتیجه دهد برای اینکه همه مجمعین به روایتها تمسک کردند. در همین جا مثلاً روایت عمرو بن حریث را گفتند ضعیف السند است و روایت اسحاق بن عمار اعراض اصحاب روی آنست و مسلم گرفتند که اصحاب اینطور میگویند که باید از مکه باشد پس روایت عمرو بن حریث حمل بر ضرورت میشود و در آن طریق در مکه میآید و امثال اینها.
و انسان میبیند که مثل صاحب جواهر دلچسبشان همین اجماع است که اجماع داریم که باید از مکه باشد و اگر از مکه نباشد، احرامش باطل است و بعد هم مرحوم محقق میفرمایند افضل اینست که در مسجد باشد. و افضل اینست که در حجر اسماعیل باشد و افضل اینست که زیر ناودان باشد و امثال اینها. برای همه اینها هم روایت داریم. شاید ده ـ بیست روایت هست که دو تا از آن را خواندم و طرز احرام در مسجد را بیان میکند. همه این روایتها میگوید که مستحب است در مسجد باشد و مستحب است زیر حجر اسماعیل باشد. حتی کلمه استحباب را ندارد اما بالاخره در مسجد بودن لازم نیست و احدی این را نگفته است. چه رسد در حجر اسماعیل و چه رسد به زیر ناودان و یا عندالحجر و بین رکن و مقام و امثال اینها که همه روایت دارد. احدی این را نگفته و همه گفتند اینها مستحب است. آنچه واجب است، اینکه باید از مکه باشد. همینطور که محقق میفرماید: «و ان یکون احرامه فی بطن مکه» یعنی باید از خود مکه باشد. لذا اگر مجاور باشد و مثلاً در یک فرسخی مکه باشد، باز نمیشود. بخواهد از خانهاش که در یک فرسخی مکه است، محرم شود، نمیشود و حتماً باید در مکه بیاید. اما مسجدالحرام و جاهای در مسجدالحرام را گفتند مستحب است.
همه روایتها یک مستحباتی دارد. وقتی همه روایتها یک مستحباتی داشت، اگر نسق و وحدت سیاق را بخواهیم حفظ کنیم، باید بگوییم از خود مکه مستحب است و بالاتر اینکه از خانه خدا باشد و مستحب بالاتر اینکه در حجر اسماعیل باشد و مستحب بالاتر اینکه در حجر باشد و امثال اینها. اما اگر نشد در مکه باشد، از او ساقط است. بعد در این باره صحبت میکنم که به این احرام اضطراری میگویند.
من نتوانستم یک روایت پیدا کنم که این روایت به ما بگوید واجب است. آنگاه روایت اسحاق بن عمار که حسابی میگوید واجب نیست. امام صادق«سلاماللهعلیه» خارج از مکه محرم شدند و به عرفات رفتند. یا روایت عمرو بن حریث میگوید از هرکجا که میخواهی. حال در خانه باشد یا در یکی از مساجد باشد و «من الطریق» را معنا کنیم یعنی از خانه بیرون آمده و به عرفات میرود و در همان راه مثلاً در ماشین نشسته و میخواهد به عرفات برود و هنوز از مکه بیرون نرفته، محرم میشود. فقها همین را میگویند. بنابراین فی بطن مکه واجب است ولو فی الطریق. اما اگر بخواهیم جمع بین روایات کنیم، میگوییم روایاتی که میگوید از مکه، یک مستحباتی در این طرف و آن طرفش هست. وقتی همه روایات یک مستحباتی در این طرف و آن طرف باشد، آنگاه اینکه گفتند از مکه باشد، میگوییم مستحب است و واجب نیست. و برای روایت اسحاق بن عمار نیزمیگوییم ضرورتی در کار نبوده است. امام صادق «سلاماللهعلیه» کار داشتند و از مکه بیرون رفتند و میخواستند به عرفات بروند و به مسجد الحرام نیامند و از همان جا ذات عرق محرم شدند و به عرفات رفتند.
ما نمیخواهیم اطلاق گیری کنیم. ما میگوییم جایز است، این کار امام صادق نصّ در جواز است و نمیخواهند اطلاق گیری کنند. مگر اینکه کسی بگوید ضرورت است، همینطور که صاحب جواهر همین کار را کرده و فرموده یک دسته روایت داریم که دلالت میکند بر اینکه باید از بطن مکه باشد، باید از خود مکه باشد و افضلش اینست که از مسجدالحرام باشد. بعد صاحب جواهر روایتها را نقل میکنند که این روایتها دلالت دارد بر اینکه باید از خود مکه باشد و افضل از مسجدالحرام است. والاّ از خانهاش باشد طوری نیست و از مسجد دیگر هم باشد، طوری نیست و از مسجدالحرام باشد، بهتر است و از حجر اسماعیل هم باشد، خیلی بهتر است. بعد میفرمایند که اجماع در مسئله هست و روایات هم دلالت دارد. پس روایات اسحاق بن عمار را حمل بر ضرورت کنیم. به صاحب جواهر عرض میکنم که آن روایاتی که میگوید از مکه باشد، ظهور دارد و این روایت نصّ است و حمل ظاهر بر نصّ را بگو استحباب. پس چرا بگوییم حمل بر ضرورت است! یا آن طریق را به چه دلیل بگوییم در کوچههای مکه! میگوییم از مدینه میآید و الان رسید به یکی از مواقیت و در آنجا محرم شد و از همان راه هم به عرفات رفت. این من الطریق است. یعنی از راه عرفات، محرم شده است. یک دفعه از راه عرفات از کوچههای مکه است و یک دفعه از راهی است که به مکه میآید و به عرفات میرود و یک دفعه راه میانبر است و میخواهد به مکه نیاید و از همان راه به عرفات برود. و در راه همینطور که سوار بر مرکب است، محرم میشود و به عرفات میرود.
اگر کسی از اجماع نترسد و درباره اجماع هم فرمودند اجماع در مسئله است اما همه مجمعین گفتند فتدلّ علیه فلان روایت یا تدلّ علیه روایات مستفیضه و تدلّ علیه روایات به اندازه تواتر. میگوییم این روایات در بیان استحبابات است و یک روایت که در بیان استحبابات نباشد، نداریم و حتی کسی بگوید روایت هم داشته باشیم، آن روایات استحبابات به آن روایاتی که استحباب ندارد، ضربه میزند. معلوم است که میخواهد در باب استحباب صحبت کند و آنوقت یک مسئله دیگر هم هست و آن اصل است.
یک دسته روایات داریم که شبهه این دارد که بگوید بطن مکه و حالا نمیدانیم آیا حمل بر استحباب کنیم یا نه و وجوب را میزند و میگوید استحبابش بله و وجوبش، رُفع مالایعلمون است. شما میخواهید شرط درست کنید. شما میگویید شرایط حج تمتع 4 تا است. یک کسي بگوید شرایط حج تمتع 3 تا است و این بطن مکه را نمیدانم آیا واجب است یا نه و رفع مالایعلمون میگوید واجب نیست.
این خلاصه حرف است. باز مطالعه کنید تا شنبه و ببینید که اگر چیزی هست که رد من بکند، بفرمایید.