درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/10/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : احکام دفاع
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث دیروز درباره دفاع بود که فرمودهاند اگر کیان اسلام در مخاطره باشد بر همه مسلمانها چه زن چه مرد، چه پیر چه جوان باید حمله را دفع کنند دلیل به خصوص در مسئله نیست اما یک امر عقلی است یک ضرورت در فقه ماست یک ضرورت در اسلام چه سنی چه شیعه و تمسک شده است به آن دو سه تا روایتی که دیروز خواندیم که فرمود اگر کشته شد فی سبیل الله یقتل فی سبیل الله این غسل ندارد و با همان خون و لباسش دفن میشود گفتهاند خب این یقتل فی سبیل الله است.
اصل مسئله خوب است یقتل فی سبیل الله است و باید هم مسلمانها حمله را دفع کنند حتی زنها، اما این جملهای که در کلمات آمده است دفع کنند لحفظ بیضه الاسلام یعنی کیان اسلام در مخاطره است دشمن حمله کرده برای براندازی اسلام عزیز این است که واجب است، دلیل این را نمیرساند بالاتر از این میرساند دلیل میگوید که اگر حمله شد به مسلمانها مسلمانها باید این حمله را دفع کنند، دیگر حالا گاهی آمدهاند برای اینکه براندازی کنند و اسلام را از بین ببرند گاهی هم نه، کاری به اسلام ندارند آمدهاند جهان گیری کنند خب مثل استکبار جهانی الان همین است که مثل بوسنی و هرزگوین هر چه به این آمریکای جنایتکار میگفتند که نسل کشی است مظلوم دارد کشته میشود جواب میداد منافع ما آنجا در مخاطره نیست با کمال بیانصافی لذا گاهی اینجوری است لحفظ بیضه الاسلام نیست، شهری است از مسلمانها استکبار جهانی حمله کردهاند آن شهر را بگیرند اما اینکه اسلامشان را کار داشته باشند، کاری به اسلامشان ندارند، آنها نوکر باشند تسلیم باشند ودیگر حالا هر دینی، میخواهند دین داشته باشند میخواهند نداشته باشند، میخواهد دین اسلام باشد میخواهد غیر دین اسلام، این را بگوییم که حمله باید دفع بشود اما شهدایش غسل دارد کار مشکلی است انصافا.
بنابراین اگر از اجماع نترسیم یک دفعه از اجماع میترسیم گفتهاند لحفظ بیضه الاسلام، حمله را دفع بکند برای اینکه کیان اسلام در مخاطره است اسلام را حفظ بکند گفتهاند این است که شهید است و غسل ندارد و کفن وندارد و تدفن بثیابه خب اصل مطلب عالی است.
اما یک چیز دیگر هم هست و همیشه بوده الان بیشتر هست این حملهها و این جنگها همه برای اسلام نیست اگر اسلام با آنها حرف داشته باشد آنها هم با اسلام حرف دارند و اما اگر مسلمانهای خلیج فارسند آنها کاری به اسلامشان ندارند میگویند شما نفتتان را بدهید نوکر ما هم باشید خفه هم باشید بلکه هر چه میگوییم بگویید چشم ما تاییدتان هم میکنیم حسابی، و کاری هم با شما نداریم، مسلمانید که خب مسلمان باشید و بریزند یک مملکت اینجوری را بگیرند، دفاع لازم نیست؟ خب مسلم دفاع لازم است باید دفع حمله کرد، مملکت اسلامی را بگیرند، کاری به اسلامش هم ندارند، مملکت را بگیرند و ما بگوییم چون این حمله برای دفع اسلام نیست، کیان اسلام در مخاطره نیست بنابراین دفاعی که اینها میکنند بگویید جایز اما احکام شهید بار بر شهدایشان نیست اطلاق شهید اصلاً بر آنها نکنید به آنها نگویید شهید، خیلی مشکل است انسان بگوید،
دفاع یک دفعه دفاع شخصی است آن بحث ما نیست مثل اینکه دزد ریخته توی خانه و زنش در مخاطره است برای اینکه زنش در مخاطره نباشد، دزد حمله میکند حالا یا میکشد یا کشته میشود، خب این هم جایز است هم این باید غسل داده بشود باید کفن بشود باید دفن بشود، حمله جایز بوده بلکه واجب بوده اما این چون شخصی است مربوط به آن دفاع نوعی دفاعی که آمدهاند ده را بگیرند شهر را بگیرند خب آن را که مشهور در میان اصحاب است روایت هم داریم سابقا هم دربارهاش حرف زدیم اینکه دفاع از مال و جان و عرض این جایز است بلکه واجب است اما این دفاع که در باب جهاد آمده این غیر از آن جهاد است غیر از آن دفاع است معلوم است اگر کشته شد برای اینکه ناموسش حفظ بشود مالش حفظ بشود جانش حفظ بشود کشته شده، نه شهید است نه احکام شهادت بار بر آن است، لذا مسلم پیش اصحاب است اطلاق شهید بر خیلی چیزها شده اما خب اینها که شهید نیستند خیلی چیزها اطلاق شهید برایش شده یعنی شهید منزلتی، با شهدا محشور است اما احکام شهید بار نیست مسلم، در آن جا هم که برای حفظ اسلام عزیز باشد مسلم شهید و احکام هم بار بر آن است این هم مسلم.
اما چیزی که گیریم و فقهاء نگفتهاند و ظاهراً باید بگوییم اگر از شهرت نترسیم این است که مثلا آریکای جنایتکار ریخت در یک مملکتی آن مملکت را بگیرد و از او هم بپرسند مردم مسلمانند میگوید خب مسلمان باشند من طرفدار اسلامشان هم هستم یعنی الان این خلیج فارس مسلمانند آمریکا هم طرفدار اسلامشان است، هم طرفدار خودشان است هم طرفدار اسلامشان است هم طرفدار امنیتشان است طرفدار همه چیز، اما ریخته نفت را ببرد، ریخته اینها تسلیم بشوند خب خلیج فارس الان صددرصد تسلیم استکبار جهانی است حالا این حمله آیا کسانی که حمله میکنند که این حمله نشود و کشته بشوند آیا شهیدند یا نه؟ آیا احکام بار است یا نه؟ فقهاء میگویند نه، و این خیلی سخت انسان بتواند بپذیرد که نه، برای چه؟ برای اینکه دفع حمله برای حفظ اسلام نبوده، برای حفظ وطنشان بوده برای حفظ مال و جان و عرض، من خیال میکنم اصلاً یقتل فی سبیل الله هم میگیرد این را، حالا کسی هم نگوید یقتل فی سبیل الله میگیرد که خیال میکنم بگیرد عرفا و اما اینکه بخواهیم بگوییم اینها شهید نیستند و غسلشان باید داد کفنشان باید کرد و دفنشان باید کرد مثل همان دفاع شخصی، سخت است انسان بگوید. اگر از اجماع بترسد خب دیگر معمولاً اگر بشود احتیاط بکند ولی فقهاء نگفتهاند و از جاهایی که راستی سخت است بپذیریم کلمات فقهاء را که دفاع یا یقتل فی سبیل الله را اختصاص بدهیم به آنجا که حمله برای براندازی است فقط، اما اگر حمله برای براندازی نباشد این نه، این حمله اگر کشته داد کشته است و شهید نیست و غسل هم باید داده بشود، بنا شد یک فکری روی آن بکنید ببینیم که آیا این اشکال من را میتوانید دفع بکنید رفع بکنید؟ مسئله را هم متعرض نشده صاحب جواهر، دیگران هم مسئله را متعرض نشدهاند و اگر بتوانیم این حرف را درستش بکنیم که بگوییم اینها هم شهیدند یقتل فی سبیل الله است.
اسلام میگوید مسلم این دفاع را بکن نمیگوید نکن، قطعا باید این دفاع بشود صاف بنشینند، بیایند مملکتشان را بگیرند خب هیچ عقلی چه رسد شرعی اجازه این حرف را نمیدهد لذا اگر هم کسی بگوید یقتل فی سبیل الله یعنی یقتل للاسلام اینکه معنای فی سبیل الله نیست شما معنا میکنید، اگر هم کسی بگوید میگوییم خب عقل ضروری میگوید این دفاع باید بشود وقتی که عقل ضروری میگوید این دفاع باید بشود شارع هم امضا میکند حالا یقتل فی سبیل الله نیست اما دفاع عمومی است و دفاع عمومی این شهید هست و غسل ندارد کفن هم ندارد.
حرف این است که ریختهاند شهر را بگیرند یک مشت شهید داد و اینها شهید شدند توی همان حمله یک دفعه نه شهید در حمله نمیشوند زندهاند میبرندشان بیمارستان، در بیمارستان میمیرند خب این مسلم باید غسلشان بدهند چه جهاد باشد چه دفاع باشد چه فی سبیل الله باشد چه نباشد، آنکه بحث ما نیست لذا آن بحث اینکه باید در معرکه باشد بعد صحبت میکنیم و آنجا هم من حرف دارم، این یک چیزی است که شارع مقدس گفته بکن و جنگ عمومی است مثل دفاع است ولی این دفاع لحفظ بیضه الاسلام این خصوصیت این قید در اینجا نیست و چون نیست بگوییم که این شهید نیست مشکل است انصافا، بالاخره اگر کسی از اجماع بترسد آن هم اجماع عدم الخلاف، برای اینکه مسئله را متعرض نشدهاند، اگر کسی از اجماع به معنا عدم الخلاف بگویند که دفاع منقسم میشود به سه قسم یک قسمت اینکه لحفظ بیضه الاسلام یعنی کیان اسلام در مخاطره است که در روایات نیست، این لحفظ بیضه الاسلام در روایات نیست فقهاء اینجور فهمیدهاند،این دفاع واجب است و در این دفاع در این خط مقدم جبهه اگر شهید بشود دیگر غسلش داده نشود این یک صورت، یک صورت دفاع هم دفاع شخصی مثل اینکه ریختهاند توی خانهاش، کاری به اسلام ندارند ریختهاند توی خانهاش برای اینکه مالش را ببرند، العیاذبالله ریختهاند توی خانهاش برای اینکه اذیت به ناموسش بکنند یا ریختهاند توی خانهاش برای اینکه بکشندش، و این دفاع کرد و کشته شد این هم گفتهاند حتما این یقتل فی سبیل الله نیست و باید غسلش بدهیم و باید کفنش کنیم و دفنش کنیم.
قسم سوم که بحث ماست و توی آن لنگ هستیم این است که شخصی نیست عمومی است اما عمومی برای حفظ مسلمانها برای حفظ وطنشان، کیان اسلام در مخاطره نیست آنها اگر بیایند و آن ده را آن شهر وآن مملکت را بگیرند کاری به مسجدهایشان ندارند کاری به مسلمانها ندارند حالا حمله کردند خب مسلم دفع حمله باید بشود، این مسلم است، لذا سوم اینکه حمله میکنند برای اینکه مسلمانها را بکشند، برای اینکه اموال مسلمانها را تصاحب بکنند این آیا قسم اول است یا قسم دوم؟ اگر کسی بگوید قسم اول است این در حالی که اسلام در مخاطره نیست این اگر شهید بشود باید غسلش نداد و اگر کسی بگوید از قسم دوم است این دفاع مثل دفاع شخصی است و دفاع نوعی با دفاع شخصی با هم تفاوت ندارد دیگر خواه ناخواه باید بگویید غسلش باید داد بحث ما آنجاست که کاری با اسلام ندارد بلکه تایید اسلام هم میکند این را چه بگوییم؟ این مسئله، من عقیده دارم این لحفظ بیضه الاسلام لازم نیست بگوییم، آنچه لازم است این است اگر به مسلمانها حمله کردند برای اینکه اسلامشان را بگیرند یا شهرشان را بگیرند تصاحب بکنند استقلالشان را بگیرند و اینها واجب است دفاع بکنند و رفتند دفاع کردند وکشته شدند اینها شهیدند، حالا روی این حرف اگر بپسندید که هیچ، اگر نپسندید فکر کنید شاید چیزی به نظرتان بیاید.
مسئله بعدی این است که گفتهاند اینکه میگوییم کفن ندارد شهید غسل ندارد کفن ندارد آنجاست که عریان نباشد و اما اگر عریان باشد باید کفنش کرد، غسلش نه، همان به قول روایات یدفن بدمه غسل نه اما کفن آری.
در مسئله سه تا روایت داریم یک روایت این است که دلالت دارد دلالتش هم خوب است اینکه کفن میخواهد، تمسک میکنند به روایتی که پیامبراکرم حضرت حمزه را کفن کردند بعد راوی سؤال میکند که شهید کفن ندارد حضرت فرمودند لا نه جرد برای اینکه برهنه بودند، خب این همین فتاوای مشهور قدماء متأخرین منجمله مرحوم سید در عروه، محشین بر عروه این روایت دلالتش خیلی خوب است و اینکه باید کفن کنند لا نه جرد و پیامبراکرم این کار را کردند.
اما یک روایت هم داریم که نه، حضرت حمزه را تدفن بدمائه، تدفن بلباسه، حسابی تعارض میشود و آن کسانی که گفتهاند نه دیگر میخواهدلباس داشته باشد میخواهدلباس نداشته باشد تدفن بدمه تدفن بلباسه تمسک کردهاند به این روایت گفتهاند که حضرت حمزه روایت میگوید حضرت حمزه این جرد بود با همان بیلباسی با همان برهنگی دفنش کردند، لذا فقهاء نتوانستند درستش بکنند، یک تعارض دیدند.
یک روایت دیگر داریم آن روایت باز صحیح السند است ظاهراً جمع بین این دو روایت میکند و آن این است که پیامبر اکرم با لباسهای حضرت حمزه او را دفن کردند اما پاهای مبارکشان پیدا بود عبادی خودشان را کفن کردندو حتی یک مقدار پاها باز هم بیرون بود که در وقتی که دفن نکرده بودند گفتند علف بیاورید روی پاها ریختند تا خواهرش بیاید جنازه را ببیند بعد هم همان اذخرها را در قبر حضرت حمزه ریختند پاهای مبارکرا پوشاندند، که جمع بین روایات این جور میشود که قضیه حضرت حمزه هم کفن داشته، کفنش کردند هم آن جا که برهنه بوده است پیامبر اکرم پوشاندند برمیگردد به اینکه قول اول اگر عریان باشد کفن میخواهد و حضرت حمزه بعضی عریان بوده بعضی نبوده، آن جا که عریان بوده پیامبر اکرم کفن کردند، ظاهرً جمع بین روایات خوب میشود، حالا چرا فقهاء نفرمودهاند؟ نمیدانم روی آن فکر بکنید، این سه تا روایت را بخوانم ببینید که حسابی شاهد جمع دارد و این تعارضی که فرمودند ظاهراً رفع تعارض میشود،
صحیحه ابان بن تغلب روایت 7 که روایت 7 را دیروز خواندیم از باب 14، ان رسول الله صلی الله علیه و آله صلی علی حمزه و کفنه لانه کان جرد، روی این فتوی دادهاند، مشهور در میان اصحاب است منجمله صاحب عروه میفرماید اینکه میگوییم کفن لازم نیست اگر برهنه باشد کفن لازم است خب دلالت روایت خیلی خوب است، ان رسول الله صلی الله علیه و آله صلی علی حمزه و کفنه لان کان جرد.
اما صحیحه زراره روایت 9 از این باب دفن رسول الله حمزه فی ثیابه بدمائه آن میگفت کفنه، این میگوید که نه کفن نکردند، گفتند خب تعارض حسابی است یک مورد هم که بیشتر نیست حضرت حمزه را یک روایت میگوید کفن کرده، یک روایت میگوید کفن نکرده.
روایت 9 اینطور است صحیحه زراره دفن رسول الله صلی الله علیه و آله حمزه ثیابه بدمائه التی اصیبت فیها وقتکه شهید شد وردّاه النبی صلی الله علیه و آله برداء که همان عبای مبارک خودشان بود فقصر عن رجلیه فدعاله باذخر فطرحه علیه و صلی علیه سبعین تکبیره آن روایت میگوید لانه جرد یعنی آن جاها که باز بوده آن روایت میگوید دفن بثیابه آن جاها که باز نبوده یعنی با لباسهای مبارک حضرت حمزه حضرت حمزه را دفن کردند چون لباس داشته اما پاهای حضرت حمزه این چون لباس نداشته پیامبر اکرم با لباس دفن کردند عبای مبارکشان را لباس قرار دادند لذا جمع بین دو روایت گذشته به این جا میرسیم که همین فقهاء نصفش را فرمودهاند نصفش را نفرمودهاند یعنی فقهاء بهطور کلی فرمودهاند اگر برهنه باشد باید کفنش کرد، ما هم میگوییم اگر برهنه باشد باید کفنش کرد اما اگر بعضی از بدن برهنه باشد بعضی از بدن لباس داشته باشد آن جا که برهنه است کفن خارجی میکنند آن جا که برهنه نیست و لباس است تدفن بلباسه، ظاهراً خوب جمع بین روایات میشود، آن روایت که میگوید که حضرت حمزه را کفن نکردند با لباسها دفن کردند آن جا که لباس داشته، آن جا که میگوید که یدفن بثیابه آن جا که لباس داشته و آن روایت صحیحه زراره یک قاعده کلی به ما میدهد اگر همه بدنش لباس دارد یدفن بثیابه اگر همه بدنش برهنه است کفنه و اگر بعضی بدن برهنه بعضی بدن لباس دارد آن جا که لباس دارد تدفن بثیابه آن جا که برهنه است کفنه، پیامبر اکرم هم همین کار را با حضرت حمزه کردند.
مسئله بعدی که مسئله مشکلی هم هست اما یک نحو اجماع روی آن است گفتم که محقق در معتبر علامه در تذکره شهید در ذکری محقق ثانی درجامع المقاصد اینها همه هم ادعای اجماع کردهاند صاحب عروه، غالب محشین بر عروه گفتهاند یشترط فی عدم الغسل ان یکون خروج روحه قبل اخراجه من المعرکه سواء ادرک و به رمق اولا، این باید درمعرکه شهید بشود اما اگر آوردند پشت جبهه و آن جا شهید شد باید غسلش بدهند، تقریبا میتوانیم اصل این مسئله را ادعای اجماع بکنیم و بگوییم که در مسئله خلافی نیست آن شهیدی غسل ندارد که در خط مقدم جبهه شهید بشود و اما اگر آوردند پشت جبهه اگر بردندش بیمارستان ولو یک ساعت بعد این شهید شد اما پشت جبهه گفتند حتما باید این را کفن بکنند.
اما یک اختلاف هست این است که اگر رفقا رسیدند و این زنده باشد در خط مقدم جبهه است رفقا رسیدند و این زنده است این را آیا باید غسل بدهند یا نه؟ اختلافی است، اینها که گفتم منجمله مرحوم صاحب عروه میفرمایند نه میخواهد رفیقها بیایند میخواهند نیایند میخواهند آن کسانی که آمبولانس آوردهاند این را ببرند میخواهد زنده به او برسند ودر معرکه شهید بشود و میخواهد هم نه، در وقتی آمدند زنده بوده تا آمدند توی آمبولانس بگذارند تا آمدند رفقایش ببرند پشت جبهه از دنیا رفت،
روایات این قول اینکه اگر رفقایش رسیدند و این زنده باشد باید غسلش بدهیم این بعضی از بزرگان منجمله صاحب جواهر خیلیها گفتهاند روایتها هم دلالت دارد، حالا این را چه جور درست بکنیم حالا یکی از آن روایتها را بخوانیم تا فردا.
روایت 1 از باب 14 صحیحه ابی مریم الانصاری اسم این ابی مریم عبدالغفار است نجاشی و شیخ هر دو این را توثیق کردهاند بنابراین اینکه مرحوم آقای خویی میفرمایند که این ضعیف السند است ابی مریم ضعیف است و کسی توثیقش نکرده این اشتباه است اسم این ابی مریم عبدالغفار است و توی کلمه عبد، رجال گفتهاند عبدالغفار ابی مریم الانصاری و این را هم نجاشی توثیق کرده هم شیخ، بنابراین این روایت صحیح السند است عن الصادق علیه السلام الشهید اذا کان به رمق غسل و کفن و دفن و صلی علیه و ان لم یکن به رمق کفن فی اثوابه گفتهاند وقتی رفقا برسند باید این رمقی نداشته باشد مرده باشد و اما اگر زنده برسند به او گفتهاند نه اگر چه شهید در معرکه هم بشود این کفن فی اثوابه
نظیر این روایت دو سه تا روایت دیگر هم داریم مرحوم سید عبارتشان را خواندم میفرماید سواء ادرک و به رمق اولا این روایتها را چکار کردهاند؟ فکر کنید روی آن تا فردا انشاءالله
و صلی الله علی محمد و آل محمد