درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
1389/03/25
موضوع : دائم الدم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحثی که دیروز وارد شدیم بحث آن خانمی است که خون میبیند و 10 روز بیشتر شده است فرمودهاند این منقسم میشود به اقسامی،
اگر این دارای عادت باشد البته عادت عددیه در این که عادتش حیض است دیگر بعد از آن استحاضه اشکالی نیست، 7 روز عادتش است واین الان ده دوازده روز است دارد خون میبیند عادتش را حیض قرار میدهد دیگرآن 5 روز قبل از 10 روز را آن تجاوز 12 روز و 13 روز دیگر اینها همه استحاضه است و ولو اینکه از 10 روز که گذشت علامت حیض هم دارد یعنی مثلاً 12 روز است 3 روز است دارد خون میبیند یا 10، 20 روز است دارد خون میبیند و آن 6 تا علامت هم همهاش در این هست چه رسد یکی دو تا باز هم استحاضه است هم اجماع در مسئله هست مسئله بلا اشکال است از نظر قوم از نظر اصحاب هم روایت بر طبق آن هست که دیروز هم یک روایتش را خواندیم که به خوبی دلالت داشت اینکه ولو صفات حیض هم داشته باشد دیگر اگر از 10 روز تجاوز کرد و از عادتش هم تجاوز کرد این چه قبل از 10 روز چه بعد از 10 روز باید استحاضه قرار بدهد، این صورت اول، خب این راجع به کسی که عادت داشته باشد و مسئله اینکه عرض کردم.
اما آنکه عادت ندارد مثل اینکه مبتدئه است مثلاً 10، 14 سالش است حالا خون دیده، خون اول است و هنوز عادت برای این مستقر نشده در این جا فرمودهاند خب اگر تمیز هست یعنی آن خونی که صفت حیض است خب معلوم است این را باید حیض قرار بدهد تا 10 روز بگذرد وقتی 10 روز گذشت دیگر معلوم میشود استحاضه است آن هم همین طور است میخواهد علامت حیض داشته باشد میخواهد علامت حیض نداشته باشد این حرف سابقاً هم زده شد و آن این بود که به مجردی که این مبتدئه خون میبیند این را باید حیض قرار بدهد و آن جا میفرمودند ولو اینکه علامت حیض هم نداشته باشد این به مجردی که خون دید باید حیض قرار بدهد تا سه روز به آن طرف، دیگر آن هم فرق نبود خصوص مبتدئه هم بود فرق نبود بین مبتدئه، مضطربه یا کسی که عادت دارد حتی اگر عادت اول ماه دارد یک روز قبل خون دید فرمودند آن روز قبل را به مجردی که خون میبیند باید حیض قرار بدهد ولو اینکه قبل از عادتش است ولو اینکه صفات حیض را هم نداشته باشد حالا این خانم خون دیده اگر علامت حیض دارد خب معلوم است حیض قرار میدهد اگر علامت استحاضه دارد که استحاضه قرار میدهد با آن حرف سابق باهم نمیخواند لذا اینکه ایشان میفرمایند که اگر مبتدئه است یا مضطربه است یعنی هنوز عادت برای این مستقر نشده این ترجع الی التمیز که معنای تمیز یعنی آنکه صفت حیض داشته باشد ترجع الی التمیز و تجعل ما کان بصفه الحیض حیضا و ما کان بصفه الاستحاضه استحاضه درست نیست باید بگوییم که تا سه روز این باید ببیند وضعش چه جوری است اگر سه روز تمام شد آن وقت است که باید حیض قرار بدهد میخواهد علامت حیض داشته باشد میخواهد نداشته باشد لذا اینکه ایشان میفرماید که مبتدئه، مضطربه به معنا اینکه لم تستقر لها عاده فترجع الی التمیز، ترجع الی التمیز یعنی چه؟ فتجعل ما کان بصفه الحیض حیضا و ما کان بصفه الاستحاضه استحاضه باید آنجا را فرض بکنیم که این بعد از سه روز است دیگر بعد از سه روز آن است که اگر صفت حیض دارد حیض قرار میدهد اگر صفت استحاضه دارد استحاضه قرار میدهد تا وقتی که از 10 روز تجاوز کرد آن وقت دیگر حیض بیشتر از 10 روز نمیشود این خونی که میبیند حتما استحاضه است، همین هم مراد باید باشد و الا اگر بخواهیم بگوییم که این خانمی که مبتدئه است یا این خانمی که مضطربه است نه عادت وقتیه دارد نه عادت عددیه دارد هی مرتب فرق میکند ماهها این آن وقت که خون دید اگر علامت حیض دارد حیض قرار بدهد اگر علامت استحاضه دارد استحاضه این با آن روایات جور نمیآید طبق آن روایات مرحوم سید هم فتوی دادند فرمودند خانم به مجردی که خون میبیند حیض است ولو قبل از عادتش باشد، روایات میگفت که ولو آلودگی باشد ولو کان صفره آلودگی باشد باید حیض قرار بدهد که سابقا اگر یادتان باشد میگفتیم یک تعبد است و باید به این تعبد عمل بشود، حالا تمسک به یک روایاتی کردهاند یکی از این دو تا روایتها را بخوانیم ببینیم که دلالتش چقدر خوب است؟
روایت 2 از باب 4 صحیحه حفص البختری، این صحیحه حفص بختری مفصل است من آن که مورد بحث ماست دارم الان عرض میکنم که حضرت در صحیحه بختری آخر کار میفرماید فاذا کان للدم حراره و دفع و سواد فلتدع الصلوه که هم آن 6 تا علامت هم در اینجا نیامده، 6 تا علامت در یک روایت ظاهراً نیامده نتوانستیم پیدا بکنیم در سه چهار تا روایت است گاهی یکی، گاهی سه تا گاهی چهار تا ذکر میشود آن وقت روایات را که روی هم بریزیم از آن 6 چیز پیدا میشود که از آن 6 چیز 3 تا را اینجا آورده فاذا کان للدم حراره و دفع و سواد فلتدع الصلوه
صحیحه اسحق بن جریر باز روایت را همهاش را ننوشتهام آن آخرش را نوشتهام فرمودند در این روایت این است دم الحیض لیس له خفاء هو دم حار تجدله هرقه یعنی سوزش و دم الاستحاضه دم بارد که اینهم دم حار تجد هرقه دوتا از آن 6 تا در این روایت آمده، معلوم میشود سابقا هم گفتیم جمع بین این روایات میگوید که حتی اگر یکی از این 6 تا موجود باشد این خون خون حیض است خب این تا اینجا، بنابر آن چه ادعای اجماع شده دیگر باید بگوییم این روایتها آنجا را میگوید که صفت حیض داشته باشد بعد از سه روز هم باشد والا اگر قبل از سه روز باشد آن روایات حاکم میشود بر این روایتها و آن این است که اگر به مجردی که خون میبیند ولو قبل عادتش باشد چه رسد عادت نداشته باشد به مجردی که خون دید باید این را حیض قرار بدهد آن وقت صبر میکند تا ببینیم سه روز میگذرد یا نه؟ اگر سه روز گذشت معلوم میشود این خون حیض بوده دیگر روز چهارم به آن طرف این فرمایش ایشان درست در میآید اجماع هم درست در میآید اینکه اگر خانمی عادت وقتیه، عددیه ندارد اما سه روز خون دید مسلم شد حیض است آن وقت است که بعد از سه روز اگر علامت حیض دارد حیض قرار میدهد تا 10 روز تمام بشود اگر علامت ندارد استحاضه قرار میدهد ولو اینکه علامت استحاضه هم نداشته باشد، دیگر آن خیلی حرف ندارد، آنکه هست این است که سه روز به آن طرف علامت حیض دارد حالا این علامت حیض دارد تا 10 روز تجاوز میکند وقتی 10 روز تجاوز کرد دیگر ولو علامت حیض هم داشته باشد استحاضه است لذا این قسم دوم که مرحوم سید دارند بایددوتا حاشیه شما به آن بزنید، اصلاً بحث ما آنجاست که از 10 روز تجاوز کرده باشد دیگر، باید دوتا حاشیه به آن بزنید یک حاشیه اینکه این مبتدئه که عادت ندارد ولو عادت هم داشته باشد این مضطربه که عادت ندارد ولو عادت هم داشته باشد به مجردی که خون میبیند ولو علامت حیض ندارد باید حیض قرار بدهد آن وقت صبر میکند تا سه روز به آن طرف، آن وقت آن سه روز دیگر حیض است، دیگر روز چهارم اگر علامت حیض دارد حیض اگر علامت حیض ندارد استحاضه همینجور حیض قرار میدهد اگر علامت داشته باشد تا روز دهم، دهم که میگذرد حتماً باید استحاضه قرار بدهد ولو اینکه صفات حیض هم داشته باشد، آن وقت دیگر برمیگردد به اینکه این خانم حالا چکار بکند؟ استحاضه قرار میدهد، استحاضه قرار میدهد تا کی؟ آن مسئله سوم است مسئله مشکلی است الان عرض میکنم، بنابراین اینکه صاف از این مسئله از این فرع دوم صاف گذاشتهاند مثل اینکه نباید صاف گذشت باید یک دوتا حاشیه به آن زده بشود.
خب حالا فرع سوم وان لم تکن الصفات لها و تمییز ترجع الی اقاربها اگر این صفت حیض ندارد و خون میبیند این حالا باید چه بکند؟ خب اگر تا 10 روز باشد که حکمش را گفتیم باید حیض قرار بدهد یعنی سه روز گذشته باید حیض قرار بدهد علامت حیض داشته باشد نداشته باشد اما سه روز به آن طرف اگر علامت حیض نداشته باشد استحاضه است تا 10 روز بگذرد،
حالا فرض ما اینجا این است که اصلاً فرض مسئله آنجاست که این دوام الدم باشد دوام الحدث باشد حالا الان این نمیداند چکار بکند؟ مشهور در میان اصحاب است روایت هم داریم فرمودهاند که این عادتش را با خواهرش یکی بکند با عمهاش با مادرش آنها که عادت دارند ببینند عادتش چه جوری است این هم مثل آن عمل بکند، لذا فرع سوم میفرماید و ان لم تکن الصفات والتمیز، تمیز یعنی همان صفات، اگر صفت حیض نداشته باشد تمیز نتواند بدهد ترجع الی اقاربها مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع کردهاند بعد از صاحب جواهر هم خیلی، قبل از صاحب جواهر هم ادعای اجماع کردهاند این خانم که نمیتواند، نمیداند وضعش چه جوری است و خونش تجاوز از 10 روز است باید بیند که مثلا مادرش خواهرش اقارب نزدیکش که حتی بعضیها گفتهاند هم سن وسالش، آن را علی الظاهر نمیشود درست کرد قول شاذ است بالاخره آن که مسلم است و اجماع برای آن است و اینها گفتهاند که عادتش را با مادرش با خواهرش یکی میکند با عمهاش با این خویشان درجه اول، گفتهاند که یکی میکند.
یک روایاتی بخوانم روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب حیض جلد 2 در باب 8 این روایات را نقل میکند روایت 2 موثقه سماعه سئلته عن جاریه این جاریه یعنی دختر نه اینکه آ ن جاریه یعنی کلفت، عن جاریه حاضت اول حیضها فدام دمها ثلاثه اشهر یعنی برد روی آن خانمی که این دوام الحدث است دوام الدم است و اما اگر راستی سه روز بیشتر باشد و بعد پاک بشود که معلوم است حیض است اگر هم 10 روز خون ببیند دوازدهم سیزدهم هم خون ببیند معلوم است آن 10 روز حیض است این سه روز هم استحاضه است اینها را دیگر به وضوح باقی گذاشتهاند، حالا آنکه مسئله مشکل است این است که این خانم اینجوری شده و 10، 20 روز است حالا در اینجا که نوشته است سه ماه، روایت فرض کرده سه ماه، حالا بالاخره 10، 20 روز خون میبیند فدام دمها ثلاثه اشهر و هی لا تعرف ایام قرئها، این ایام حیضش را نمیداند کی است؟ کی قرار بدهد؟ حضرت فرمودند که قرئها مثل اقراء نسائها این ایام حیضش مثل ایام حیض زنهایشان است یعنی دیگر معمولاً خویشان، قدر متیقن آن مادر، خواهر، عمه، شاید دختر عمه را نمیدانم میگیرد؟ نمیگیرد؟ اما آن درجه اولیها، آن درجه اولیها که میشود خواهر و مادر و جد و عمه و همان که بتوانیم بگوییم که زنهایشان لذا فرمودند که قرئها مثل اقراء نسائها، خب حالا تا اینجا اگر خویش و قوم داشته باشد، حالا اگر خویش و قوم نداشته باشد چه؟ یا اینکه خویش و قوم دارد دسترسی به آن ندارد یک خانمی دسترسی به خویشانش ندارد یا اصلا نه خویشانش مردهاند و این خانم خویش ندارد، گفتم صاحب جواهر از بعضی نقل می کنند به هم سنیها اما خب معلوم است روایت که نداریم صاحب جواهر هم قبول ندارد دیگران هم قبول ندارند آن وقت گفتهاند که مراجعه کند به روایات.
مرحوم سید سربسته از مسئله گذشتهاند فرمودهاند اگر خویش دارد مراجعه میکند به خویشها و اگر خویش ندارد مراجعه کند به روایتها، آن وقت روایت مختلف است، جمع بین روایتها گفتهاند که مخیر است میخواهد سه روز حیض قرار بدهد میخواهد 7 روز ومع عدم الارقاب او اختلافها خویش و قومها خواهرش هم مادرش هم مثل خودش میبیند، حالا فرض آنجاست که ندارد و مع عدم الارقاب او اختلافها ترجع الی الروایات مخیره بین اختیار الثلاثه فی کل شهر اوسته او سبعه این یک ماه که خون میبیند سه روز یا 6 روز یا 7 روز هر وقت دلش میخواهد این را حیض قرار بدهد، خیلی تعبد میخواهد که آدم راستی بگوید امام علیه السلام اختیار داده دست این، گفته مثلاً در ماه سه روز آن هم هر روزی که دلت میخواهد، نمیدانم سه روز سه روز وسط، سه روز آخر یا 6 روز هر وقت دلت میخواهد یا 7 روز هر وقت دلت میخواهد و خب اگر 7 روز است دیگر ان سه روز در آن 7 روز خوابیده بالاخره تمسک کردهاند به یک روایاتی و روایات هم جمعا البته خود روایات تک نه، گفتهاند هم، گفتهاند جمع بین روایات اقتضا میکند تخییر و این تخییر هم از نظر مدت هم از نظر زمان مثلا حالا دو سه تا روایت میخوانم روایت میگوید سه روز دیگر این سه روز را مثلا اول ماه قرار بدهد میتواند وسط ماه قرار بدهد میتواند آخر ماه قرار بدهد میتواند مثلا آن سه روز که خون میبیند علامت حیض هم دارد این را حیض قرار میدهدروز چهارم ولو علامت حیض هم داشته باشد گفته نه دیگر این پاک است ونمازهایش را بخواند و این خونی که میبیند استحاضه است مثلا در ماه سه روزش را حیض قرار بدهد ان 27 روز دیگر گفتهاند پاک است، سه روزیها که مرحوم سید سه روزی نشدهاند می فرمایند ترجع الی الروایات و مرادشان الی الروایات شاید هم بتوانیم بگوییم مرحوم سید که گفتند ترجع الی الروایات این یک اصطلاحی بوده در باب دماء ثلاثه، ممکن است انسان اینجور بگوید یک اصطلاحی بوده دیگر این اصطلاح را باید مرحوم سید بشکافند نشکافتند و سر بسته از مسئله گذشتهاند چون مسئله مشکل است از مسائل مشکل دماء ثلاثه همین مسئله است دیگر چونکه مورد احتیاج نیست خیلی شاذ است لذا همان اصطلاح را مرحوم سید آوردهاند ترجع الی الروایات آن وقت روایات چه میگوید؟ ان روایات می گوید که این خانم مخیر است بین اینکه در این یک ماه سه روز حیض قرار بدهد هر وقت میخواهد یا 6 روز هر وقت میخواهد یا 7 روز هر وقت میخواهد، بله یک مسئله دیگر هست که حالا این تخییر ابتدائی است یا استمراری؟ همه ماه میتواند این کار را بکند؟ یا نه تخییر تخییر ابتدائی است؟ در اصول اگر یادتان باشد آنجا در تعارض بین دو روایت که امام علیه السلام در آخر کار بعد از ذکر مرجحات فرمودند فاذن فتخیر دیگر حالا مخیری به هر کدام روایات میخواهی عمل کن گفتهاند تخییر استمراری میشود باشد یعنی مثلا حالا در رساله بنویسد طبق آن روایت، یک ماه دیگر هم توی رساله بنویسد طبق آن روایت، تخییر استمراری، هر وقت بخواهد این تخییر برایش هست یا نه تخییر ابتدائی است؟ برای رفع تحیر حضرت فرمودند فاذن فتخیر حالا الان رفع تحیر شد روی یک روایتها فتوی داد دیگر همیشه باید روی همین روایت فتوی بدهد ضدش را نمیتواند این کار را بکند، حق هم همین است دیگر، خب اینجا هم همینطور است اگر یک لنگه تخییر راگرفت مثلا روز اول ماه را تا سه روز حیض قرار داد دیگر ماه بعد هم که در این روایت فرض شد سه ماه، دیگر ماه بعد هم باید روز اول ماه تا سه روز، این تخییر میشودابتدای، حالا مخیر است اما دیگر بعد مخیر نیست معین است آن تخییر دیگر تعیین آور است، مثلا اگر 6 روز قرار داد حالا ماه دوم بخواهد سه روز قرار بدهد دیگر نمیشود حتماً باید همان 6 روز، حالا یک دو تا روایت بخوانیم مسئله پیش من خیلی مشکل است به طوری که من اصلا روایتها را طرد کردم طرح کردم برای تعارض اما البته حرف من خلاف مشهور است از همین جهت باید روی آن خیلی فکر بکنید.
نوشتهام و استدلوا جمعا بین الروایات یک روایت نیست چند تا روایت است یک روایت می گوید سه روز یک روایت میگوید 6 روز یک روایت میگوید 7 روز لذا اینها که ادعای اجماع کردهاند جمع بین روایتها کردهاند دیگر این برای فردا، این را مطالعه بکنید حتماً این که در حالی که روایتها با هم تعارض است چه جور جمع بین روایتها کردهاند؟ آن روایتی که میگوید سه روز ان روایتی که میگوید 6 روز حداست باهم تعارض میکند لذا اینها گفتهاند که نه تعارض نیست و تخییر است یک روایت گفته سه روز ظاهراً این کار را کردهاند یک روایت گفته سه روز سه روز حداست دیگر توی اصول گفتهایم از چیزهایی که دلالت بر حد میکند عدد است اگر بگوید که سه روز روزه بگیر مفهومش این است که بیشتر نه کمتر نه خب حالا یک روایت میگوید سه روز یک روایت دیگر میگوید 6 روز، آن کسی که نمیداند وضعش چیست و خون میبیند همیشه 6 روز، یک روایت دیگر میگوید 7 روز، بزرگان جمع بین این روایتها کردهاند به اینجور مفهوم را از هر سه گرفتهاند به قرینه منطوق هر کدام، در باب مفاهیم بعضی اوقات گفته شده اگر دوتا روایت داریم حد هم دارد مفهوم هم دارد با هم متعارض است گفتهاند که رفع ید بکن از مفهوم کل واحد به منطوق دیگری اسمش را هم گذاشتهاند حمل ظاهر بر نص یا طرد ظاهر با نص مثلا اذا خفی الجدران فقصر و اذا خفی الاذان فقصر گفتند خب این دوتا با هم منافات دارد دیگر آن هم مفهوم شرط گفتند اذا خفی الجدران فقصر این با آن مفهوم اذا خفی الاذان فقصر با هم میجنگد مفهوم را میزند چون آن منطوق مفهوم را میزند اذا خفی الجدران فقصر مفهومش این است که منحصر این مفهوم را میزند دوتا دیگر باهم منافات ندارد میشود تخییر اذا خفی الجدران فقصر اذا خفی الاذان باز هم فقصر حالا هر کدام مقدم شدند همان فقصر اگر در باب اصول یادتان باشد ولو اینکه از جاهایی که خیلی مرحوم آخوند مفصل صحبت کردند ومعلوم میشود که خیلی جا نیفتاده بوده بالاخره همین است آنجاها مشهور انتخاب کردهاند ما هم انتخاب کردیم که با منطوق کل واحد مفهوم دیگری زده بشود اما مشهور در اینجا این کارها را نکرده اند و بالاخره گفتهاند که روایت میگوید سه روز سه روز، یک روایت دیگر میگوید 6 روز آن هم درست است، یک روایت دیگر میگوید 7 روز آن هم درست است یعنی منطوق از هر سه گرفتهاند به قاعده حمل ظاهر بر اظهر، حالا میخواهید هم این عرض من را بفرمایید که منطوق را گرفتهاند مفهوم را رها کردهاند وقتی مفهوم نباشد دیگر تعارض نیست مثل آنجا که بگوید که اکرم زیداً و عمرواً و بکرا اینجا هم یک روایت میگوید سه روز یک روایت میگوید 6 روز یک روایت میگوید 7 روز بنابراین اگر مفهوم نداشته باشد کل واحد نمیزند هم را میشود تخییر، این خانم مخیر است یا سه روز یا 6 روز یا 7 روز، میشودگفت؟ مشهور گفتهاند، اگر شما بگویید آقا این استیحاش عرفی دارد که شارع مقدس به این خانم بگوید خانم تو میخواهی سه روز حیض قرار بدهی میخواهی 6 روز میخواهی 7 روز آن هم میخواهی اول ماه حیض قرار بده در ماه دیگر پانزدهم قرار بده در همین یک ماه میتوانی اول ماه میتوانی وسط ماه میتوانی آخر ماه، مخصوصاً آنجا که شوهرش به او احتیاج داشته باشد روزهای مثلا اول ماه شوهرش نیست هیچ، در وسط ماه شوهرش هست احتیاج هم دارد این اول ماه را حیض قرار بدهد وسط را قرار ندهد برای اینکه شوهرش به او احتیاج دارد یا اگر خانم بیخودی باشد سرد مزاج باشد همان وقتی که شوهرش هست همان وقت را حیض قرار بدهد خب دیگر وقتی حیض قرار داده میگوید حیض هستم حتی دیروز به یکی از فضلاء میگفتم استصحابش هم همین طور است استصحاب وقتی بکند میگوید حیض است خب می گوید حیض هستم حالا با استصحاب حیض است دیگر شوهرش حق اینکه حقم را بده دیگر ندارد، اینها را میگویم برای خاطر اینکه مطالعه کردهاید. اگر مطالعه نکردهاید این مسئله مشکل را انشاءالله روز شنبه با فکر شما این مسئله مشکل را حل بکنیم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد