< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /آثار واجب نفسی و غیری

حدیث

امام علی : ...وَهُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ:...

وَالثَّالِثُ: أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ،

وَالرَّابِعُ: أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا،[1]

مرحله سوم اینکه گناه حق الناس را جبران کند . آنچه را که از مردم ضایع کرده به آنها برگرداند تا وقتی با خدا ملاقات می کند به هنگام مرگ یا حشر در قیامت حق کسی بر عهده اش نباشد.

مرحله چهارم: هر واجبی که از تو فوت شده قضایش را بجا بیاوری.

آثار واجب نفسی و غیری

سخن پیرامون آثار واجب نفسی و واجب غیری بود. گفته شد که از آثار واجب نفسی این است که ثواب بر انجام دادنش بار است و بر ترکش عقاب (این خصوصیت در واجب غیری نیست). تفاوت دیگر اینکه واجب غیری واجب توصلی است و قصد قربت در آن شرط نیست اما واجب نفسی واجب تعبدی است و قصد قربت در آن شرط است.

اشکال شد که وضو و غسل و تیمم مقدمه هستند( و مثال شاخص واجب غیری همین عبادات ثلاث است) در حالی که ما از این روایات استفاده می کنیم که خود وضو ثواب دارد. چطور وضویی که امر غیری دارد ثواب دارد؟ الوضوء نورٌ..

علاوه بر آن اگر کسی وضو را ریائاً انجام بدهد، فقها می گویند باطل است.

این بحثی اصولی است و فقها وارد حل این مشکل شدند. یک راه حل اینست که وضو علاوه بر وجوب غیری که برای صلاه دارد وجوب نفسی استحبابی هم دارد . این ثواب و این قصد تقرب برای وجوب امر نفسی استحبابی اش است.

نقد هایی در این عرصه مطرح شد.

نقد اول : اینکه وضو و غسل بله استحباب نفسی دارد اما دلیلی نداریم که تیمم استحباب نفسی داشته باشد.

نقد دوم: اینکه وجوب غیری و وجوب نفسی هوو هستند و با هم جمع نمی شوند. و اگر وضو وجوب غیری دارد امکان ندارد امر نفسی استحبابی باقی باشد. در نتیجه باید گفت که این امر استحبابی نفسی ادغام می شود در ضمن وجوب غیری، پس چیزی از امر نفسی استحبابی باقی نمانده تا شما بگویید با آن قصد عبادیتش بر مسند می نشیند و ثواب بر آن بار است و قصد قربت باید شود، نمانده بخاطر این که ادغام شده.

پاسخ همان جوابی است که در نذر بر مستحبات می دهیم. در آنجا امر مستحب را در امر واجب ادغام می کنید و امر واحد واجب موکد شکل میگیرد. اینجا هم این امر استحباب نفسی ادغام می شود در امر غیری و بحده الخاص باقی نمی ماند و عبادیتش هم همچنان محفوظ است.

و نیز این جواب را دادیم که در عبادیت محبوبیت فی نفسه کافی است ولو امر استحبابی باقی نماند و گفته شد اینها هوو نیستند و اندکاک و تبدلی نیست . جنسشان یکی است ، جنسشان مطلوبیت شی است ، این مطلوبیت اگر همراه با جواز ترک شد می شود استحباب و اگر همراه شد با عدم جواز ترک می شود واجب (پس اینها در جنس مشترک هستند).

(اشکال بعد را قبل از نایینی مرحوم شیخ در تقریرات مطرح کرده و آخوند هم به آن پرداخته)

نقد سوم: این است که اگر این طهارات ثلاث مطلوبات نفسی عبادی بود، باید به هنگام آوردنش قصد امر نفسی بشود. ولو در ضمن وجوب غیری آن امر نفسی استحبابی را نیت کند و این خلاف سیره فقها هست. (یعنی اینکه همه فقها می گویند اگر اصلا امر نفسی را فراموش کند فقط امر غیری را بیاورد (به قصد امر غیری بیاورد وضویش درست است در حالی که شما عبادیت را از آن امر نفسی آوردید). چطور این امر نفسی همه کاره است ، درحالیکه اگر شما قصدش را نکنید عبادتان درست است، پس معلوم می شود آنی که همه کاره است امر غیری است و اگر امر غیری شد شما باید ملتزم به این دو لازم بشوید. انجام خودش ثواب ندارد و بعلاوه قصد قربت لازم نیست زیرا لازمه امر غیری، توصلی بودن است، پس اشکال باقی می ماند که چطور تقرب به امر غیری توصلی می شود و عبادیت را با آن درست می کنید؟

(عبارت اخرای این مطلب)

    1. امر نفسی استحبابی ستون فقرات عبادیت و ستون فقرات قصد تقرّب هست.

    2. همیشه (کثیراً ما) آنچه در ذهن وضو گیرنده گان است امر غیری اش است ، امر نفسی اش را مخصوصا عوام اصلا توجه ندارند می گویند خودمان را آماده کنیم برای نماز. یعنی فقط امر غیری را عوام می بیند.

    3. اصلا چه بسا کسی معتقد باشد عدم استحباب نفسی طهارات ثلاث را. وضو و غسل و حد اقل تیمم که قائل هم داشت اجتهاداً یا تقلیداً.

    4. اگر در این صور که مکلف اصلا از این امر نفسی غافل است یا غافل نیست و عالم است و امر نفسی برای طهارات ثلاث قائل نیست و اگر چنین شد و فقط امر غیری بود بنابراین اشکال باقی خواهد بود . چطور بر امر غیری ثواب بار میشود و چطور با امر غیری توصلیت را بر مسند می نشانید، امر استحبابی نفسی نقش آفرین نشد. بنابراین با امر استحبابی نفسی به نظر نمی رسد شما بتوانید مشکل را حل کنید.

آخوند جواب داده است که: اینجا امر استحبابی نفسی به صورت اجمال هست نه به صورت تفصیل. به این بیان که این کسی که میگوید پاشیم خود را برای نماز آماده کنیم در واقع و نفس الامر نظر به مقدّمه فی الواقع دارد و مقدمه فی الواقع وضوی عبادی است نه وضوی غیر عبادی. وضویی است که قصد قربت در آن هست. پس چون که صد آمد نود هم پیش ماست. وقتی قصد امر غیری می کند، در حقیقت قصد امر نفسی استحبابی را هم کرده اجمالاً لا تفصیلاً. همین مقدار کافیست در قصد امر نفسی که موجب عبادیت و موجب مثوبت است. (این جوابی است که داده شده)

این جواب را نایینی در اجود التقریرات نپذیرفته. خود آخوند هم یک فافهم دارد که گویا نظر به همین شبهه و اشکال هست.

اشکال این است که اگر شما قصد امر نفسی را مقوّم مقدمیت گرفتید، معقول نیست که این مقدمیت بدون تحقق این امر نفسی شکل بگیرد. یعنی این امر نفسی شما موضوعش مقدمیت هست منتهی رکنش همین امر نفسی است. چطور می گویید که مع الغفلة عنه، این مقدمیت تحقق پیدا می کند در حالی که همه قبول دارند این مقدمیت است. پس معلوم میشود که این قصد امر نفسی ستون فقرات نیست.

علاوه بر اینکه از شما میپرسیم صلاه ظهر مقدمه برای صلاه عصر هست یا نیست؟ اگر کسی این صلاه ظهر را فقط به قصد امر غیری آورد و وجوب نفسی ظهر را قصد نکرد (چون صلاه ظهر از جهتی مقدمه هست برای صلاه عصر فله الامر الغیری و از طرفی هم واجب نفسی است.) نمازش درست است یا درست نیست؟

طبق تحلیل شما باید درست باشد، زیرا شما گفتید کسی که قصد امر غیری را می کند چون که صد آمد نود هم پیش ماست. اینجا چون قصد امر غیری کرده پس وجوب نفسی اش هم مدّ نظرش هست، پس نمازش درست است. این را یک فقیه هم نگفته. پس اگر شما ستون فقرات عبادیت طهارات ثلاث را بپذیرید باید ملتزم به لوازمش هم بشوید و شما توانایی التزام به لوازمش را ندارید. (شاید این وجه فافهم آخوند باشد.)

پس اشکالٌ و دفعٌ.

وأما الثّاني : فالتحقيق أن يقال : إن المقدمة فيها بنفسها مستحبة وعبادة[2] (به نظر می رسد این دو مشکل را که در بحث مقدمیت داشتیم را حل نکرد).

نایینی گفته من یک طور دیگر جواب اشکال را می دهم :

    1. شما منحصر کردید عبادیت طهارات ثلاث را در امر غیری و امر نفسی استحبابی. امر غیری که مشکل دار شد، امر نفسی استحبابی هم نتوانست رفع مشکل کند. او می گوید من تصویر می کنم منشاء ثالثی را برای عبادیت.(مشکلتان این است که تنها راه حل مشکل را همین دو راه دیدید ولی من راه سومی را عرضه می کنم)

    2. راه سوم این است که تحقیقاً صلاه که امر نفسی دارد ﴿(أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا)﴾[3] این امر نفسی چتر هست ، چتری است که بر سر اجزاء هست. یعنی یجب تکبیرة الاحرام یجب رکوع ، یجب … (امر نفسی چتر است و به کل جزءٍ جزءٍ تعلق پیدا می کند و امر نفسی ضمنی پیدا می کند و همین امر نفسی ضمنی عبادیت درست می کند)

    3. چه اشکالی دارد که بگوییم این چتر آنچنان که اجزاء را تحت پوشش قرار می دهد، شرایط را هم تحت پوشش قرار بدهد. یکی از شرایط هم طهارت است ، یکی اش استقبال است ، یکی اش هم ستر است. چطور این چتر اجزاء را می گیرد، شرایط را هم بگیرد. پس هر شرطی امر ضمنی پیدا می کند. امر نفسی ضمنی که موجب عبادیت است.

    4. در نتیجه موجب عبادیت در اجزاء و شرایط یکی است. و نیازی به امر غیری طهارات ثلاث نداریم و نیازی به استحباب نفسی طهارات ثلاث نداریم. امر نفسی برای ما کافی است. امر نفسی می تواند مشکل ما را حل کند.

(اجود التقریرات ج 1، 175): و التحقيق في الجواب عن الإشكال، ان يقال انه لا وجه لحصر منشأ عبادية الطهارات الثلاث في الأمر الغيري و في الأمر النفسيّ المتعلق بذواتها بل هناك امر ثالث و هو الموجب لكونها عبادة. (بيان ذلك) ان الأمر النفسيّ المتعلق بالصلاة مثلا كما ان له تعلقا باجزائها و هو موجب لكونها عبادة لا يسقط امرها إلّا بقصد التقرب فكذلك له تعلق بالشرائط المأخوذة فيها فلها أيضا حصة من الأمر النفسيّ و هو الموجب لعباديتها فالموجب للعبادية في الاجزاء و الشرائط على نحو واحدٍ.[4]

شاگرد برجسته آقای نایینی در پاورقی اجود التقریرات فرمایش استاد را مورد نقد قرار داده و مطالعه شود)

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo