< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید احمد خاتمی

99/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/مقدمة الواجب /مقدمه وجود و مقدمه صحت

 

حدیث

 

امام علی: إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ یَجُرُّ إِلَى الْأَفَنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهَن[1]

در این بخش مولا، 8 مطلب در رابطه با زنان دارد که مطلب روز حساب می شود.

یک. از مشاوره با زنان بپرهیز که رای آنها ناقص و تصمیمشان سست است.(همه زنها اینچنین نیستند.و خلاف آن داریم)

 

خلاصه

مقدمه دیگری که مطرح شد در تقسیمات مقدمه تاکنون:

یک : مقدمه داخلیه بود و مقدمه خارجیه.

دو: مقدمه عقلیه و مقدمه شرعیه و مقدمه عادیه. این را هم بحث شد.

 

مقدمات دیگر

 

سه: الان تقسیم سومی مطرح می شود. مقدمه الوجود و مقدمه الصحة و مقدمه الوجوب و مقدمه العلم.

این تقسیمی است که مطرح شده.

 

مقدمه الوجود

 

: مقدمه ای که تا نیاید ذی المقدمه نمی آید. مثال: طی المسافة بالنسبة الی الحج. الاجزاء الداخلیه اگر مقدمه نامیدش . کنصب السُلّم للکون علی السطح. (مقدمه وجود محل نزاع است و مقدمه الواجب را بحث می کنیم تا به اینجا برسیم که آیا مقدمه الوجود واجب است یا نه. مهمترین مثالش مثال تحصیل العلم بالواجب واجبٌ. تا ما علم به واجب پیدا نکنیم توان آوردن واجب را نداریم ). فوجود الواجب یتوقف علی تحصیل العلم. (اینها را باید پذیرفت) اگر مقدمه واجب را واجب شرعی دیدید می گویید تحصیل علم واجب است . اگر مقدمه تحصیل علم را واجب ندیدیم می گوییم واجب نیست.

 

مقدمه الصحة:

 

کالشرائط بالنسبه الی الصلاه و کالطهاره من الحدث و الخبث. و کالاستقبال بالنسبه الی الصلاه.

مرحوم آخوند می گوید این مقدمة الصحه بر میگردد به مقدمة الوجود. به این بیان :

شما در بحث صحیح و اعم دو مبنا دارید یکی اینکه صحیحی شوید ، (معنای صحیحی شدن این است که صلاه فاسد لیست بصلاةٍ ، نه این که صلاه هست و فاسد است) برخی هم اعمی شدند (یعنی صلاه یطلق علی الصحیح والفاسد منتها شارع از ما صلاه صحیح را خواسته)

مبنای آنجا یکی از این دو تاست:

در اینجا اگر صحیحی شدیم مقدمه الصحه در حقیقت مقدمه الوجود است . صلاه بی طهارت لیست بالصلاةٍ. صلاة بی استقبال لیست بصلاةٍ. اگر صحیحی شدید روشن است که مقدمه الصحه برمی گردد به مقدمه الوجود.

اگر اعمی شدید، باز هم مقدمه الصحه برمیگردد به مقدمه الوجود ام لا ؟

مرحوم آخوند میگوید: بله به مقدمه الوجود برمیگردد، به این بیان: اگر اعمی هم شدیم مطلوب شارع صلاه صحیحه است. نه اینکه مطلوب شارع اسم صلاه باشد. اینجا هم مطلوب شارع مسمای به صلاه نیست مطلوب شارع صلاه صحیحه است و اگر مطلوب شارع را نیاورد در حقیقت لم یجی بصلاة مطلوبة للشارع و این هم در حقیقت مقدمه الوجود است.)

ومنها : تقسيمها إلى مقدّمة الوجود ، ومقدمة الصحة ، ومقدمة الوجوب ، ومقدمة العلم. لا يخفى رجوع مقدّمة الصحة إلى مقدّمة الوجود ، ولو على القول بكون الاسامي موضوعة للأعم ، ضرورة أن الكلام في مقدّمة الواجب ، لا في مقدّمة المسمى بأحدها ، كما لا يخفى.[2]

مرحوم آخوند اینگونه برمیگرداند: مقدمه الصحه را به مقدمه الوجود ، با این ادبیات که اگر صحیحی شدیم که بی طهارت نماز، نماز نیست و اگر اعمی هم شدیم بی طهارت نماز، نماز مطلوب شارع نیست و وجود دراینجا وجود مطلوب شارع است.

 

المقدمه الوجوب:

 

تا مقدمه الوجوب نیاید ذی المقدمه نمی آید. مانند استطاعت در باب حج. مانند شروط عامه تکلیف (بلوغ، عقل، قدرت) تا بلوغ ، عقل ... نیاید وجوب نیامده. اینها شرط الوجوب است. مانند نصاب در زکات. اگر کمتر از نصاب باشد زکات واجب نیست.

 

هنا بحثان:

 

یک: آیا به مقدمه الوجوب، مقدمه اطلاق می شود یا نمی شود. صرف نظر از اینکه داخل محل نزاع باشد یا خارج محل نزاع.

پاسخ: خیر . زیرا مقدمه باید وجودش قبل از ذی المقدمه باشد . و ترشح کند وجوب از ذی المقدمه به مقدمه . مقدمه الوجوب این ویژگی را ندارد، زیرا تا نیامده که وجوبی نیست وقتی هم که آمد دیگر تحصیل حاصل است.

بنابراین نقد بر مرحوم آخوند این است که اصلا نباید مقدمه الوجوب را می گفت.

دو: نقد دوم این است که از محل نزاع خارج است. زیرا ما می خواهیم وجوب را از ذی المقدمه روی مقدمه بیاوریم. (تمام بحث مقدمه این است) در حالی که اینجا مقدمه قبل از ذی المقدمه آمده. سخن این است که باید وجودش قبل ذی المقدمه باشد و ما لباس وجوب به آن بپوشانیم. وجود مقدمه باید قبل از ذی المقدمه باشد تا ما از طریق وجوب ذی المقدمه لباس وجوب بر آن بپوشانیم.

بعبارت دیگر وجوب ذی المقدمه معلول این مقدمه است و لا یترشح الوجوب من المعلول الی العلة ، بنابراین این هم جای بحث و نزاعی در آن نیست.

ولا إشكال في خروج مقدّمة الوجوب عن محلّ النزاع ، وبداهة عدم اتصافها بالوجوب من قبل الوجوب المشروط بها(یعنی وجوب از ذی المقدمه ترشح به مقدمه نکرده)

 

مقدمه العلمیه:

 

مانند اتیان به چهار صلاه عند اشتباه القبله. برای اینکه علم پیدا کنیم به اینکه به سوی قبله نماز خواندیم باید به چهار طرف نماز بخوانیم، یا کالاتیان بالصلاه فی الثوبین المشتبهین، الطاهر منهما بالنج یکی از دو لباس را می دانیم نجس هست ولی نمی دانیم کدام نجس هست و کدام پاک هست بنابراین دو صلاه می خوانیم تا علم پیدا کنیم که یکی از نمازهایمان را درست خوانده ایم.

اینجا هم مرحوم آخوند اشکالی که می کند به این تقسیم این است. اینجا علم توقف بر اتیان دارد نه وجود. وجود توقف ندارد، یعنی چه بسا همان طرف اولی که نماز خواندیم قبله باشد. چه بسا همان ثوب اولی که هست همان ثوب طاهر باشد و نماز صحیح انجام شده باشد. بله اگر بخواهیم که مطمئن شویم که تکلیف را اتیان کرده ایم، این نیاز به آوردن چهار نماز است و نیاز به ایتان صلاه فی الثوبین المشتبهین است.

وكذلك المقدمة العلمية ، وأنّ استقل العقل بوجوبها ، إلّا إنّه من باب وجوب الإطاعة إرشاداً ليؤمن من العقوبة على مخالفة الواجب المنجز ، لا مولوياً من باب الملازمة ، وترشح الوجوب عليها من قبل وجوب ذي المقدمة.[3]

وجوب مقدمه علمیه از باب ارشاد است . عقل می گوید اگر می خواهی مطمئن شوی به اینکه تکلیفت را ایتان کرده این چند نماز را بیاور . از باب وجوب مولوی نیست. صل بما هو صل به ما نمی گوید چهار نماز یا دو نماز در ثوبین مشتبهین. عقل می گوید که شما چهار یا دو نماز را بیاور تا تکلیفت را اتیان کرده باشی.

(در تقسیم بندی اول مقدمه را دیدیم نسبت به ذی المقدمه ، در تقسیم دوم ، حاکم به وجوب مقدمه را دیدیم و در این تقسیم خروجی ها را می بینیم. که گاه خروجی اش وجود شی است و گاه صحت شی است گاه وجوب شی و گاه علم به شی است. و این تقسیم به اعتبار خروجی هاست.)

 

سوال

 

در مقدمه علمیه: آیا مقدمه علمیه بر نمی گردد به مقدمه وجودیه؟ اگر به ما خبر دادند که دزد خانه شما در یکی از ده تا منزل این کوچه مخفی شده اینجا برای دستگیری این دزد همه این منازل را می گردیم، پس به نحوی مقدمه علمیه برمی گردد به مقدمه وجودیه نه اینکه از محل بحث بیرون باشد . به عبارت دیگر انجام امر مولا، وجودش توقف بر آوردن این اطراف دارد . اگر بخواهد امتثال کند این مسئول امر مافوقش را که تا ساعت دیگر این دزد را تحویل دهد امتثال این امر به این است که هر ده خانه را بگردد و دزد را پیدا کند. در اینجا هم شارع بما گفته صلّ، من برای اینکه این صلّ را امتثال کنم چاره ای جز آوردن همه نمازها را ندارم.

و کیف کان . ما یک مقدمه بیشتر نداریم و آن مقدمه الوجود است و دیگر مقدمات یا اصلا مقدمه نیست یا ربطی به مقدمه واجب ما ندارد.

(اگر گفتید مقدمه واجب واجب است نه از جهت علم، از جهت اینکه مامور به وجود پیدا کند یترشح الوجوب من ذی المقدمه به اینکه همه این ده خانه را بگردد.)

تا اینجا تنها مقدمه ای که از ترکش مرحوم آخوند جان سالم بدر برد مقدمه الوجود بود.)

امام اصلا وارد این بحث نشدند و آقای خویی هم عینا فرمایش مرحوم آخوند را تقریر کرده اند و پذیرفته اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo