< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقوق کودک/ اصل تکثیر اولاد/ حرمت تعقیم/وجوب تکثیر اولاد-ادله حرمت عزل

خلاصه جلسه گذشته

آیا تحدید نسل مورد تشویق است موقتا بچه دار نشود؟ گفتیم به عنوان اولی بچه دار شدن واجب نیست اما اگر با عنوان ثانونی حیثیت جمعیتی را تهدید که و کشور در چاله جمعیتی قرار بگیرد، یکی از اختیارات ولی فقیه افراد را به فرزند آوری الزام کند. به مناسبت جواز منع از حمل موقت این بحث مطرح شد آیا عزل جایز است یا جایز نیست؟ بزرگانی مانند شیخ طوسی و شاگرد او ابن براج طربلسی، ابن ادریس، محقق حلی و علامه حلی و اکثر متاخرین گفته اند عزل مکروه است مگر اینکه مرد اذن از زن بگیرد و یا شرط کند. برخی از بزرگان مانند شیخ طوسی و از کلام شیخ مفید فی الجمله استفاده می شود، این حمزه طوسی و شهید ثانی در شرح لمعه گفته اند العزل عن الحرة لایجوز الا برضاها؛ جلسه گذشته پنج دلیل آنها را مطرح کردیم

دلیل ششم- مفهوم روایت جعفی

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ بِالْعَزْلِ فِي سِتَّةِ وُجُوهٍ الْمَرْأَةِ الَّتِي تَيَقَّنَتْ أَنَّهَا لَا تَلِدُ وَ الْمُسِنَّةِ- وَ الْمَرْأَةِ السَّلِيطَةِ وَ الْبَذِيَّةِ- وَ الْمَرْأَةِ الَّتِي لَا تُرْضِعُ وَلَدَهَا وَ الْأَمَةِ.[1]

سند روایت

در جلسات گذشته گفتیم قاسم بن یحیی و جد او حسن بن راشد توثیق خاص ندارند. یعقوب جعفری مجهول است و احتمال داده شده یعقوب جعفری است در خصال شیخ صدوق و عیون اخبار الرضا یعقوب جعفری آمده است قرینه آن این است که روایت حسن بن راشد بیشتر از یعقوب حعفری نقل شده است؛ یعقوب جعفری ثقه است.

دلالت روایت

از مفهوم روایت استفاده کردند حرام است بدون رضایت زوجه عزل کند. یکی از مصادر اصلی این راویت کتاب تهذیب الاحکام است

قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ بِالْعَزْلِ فِي سِتَّةِ وُجُوهٍ الْمَرْأَةِ الَّتِي أَيْقَنَتْ أَنَّهَا لَا تَلِدُ وَ الْمُسِنَّةِ وَ الْمَرْأَةِ السَّلِيطَةِ وَ الْبَذِيَّةِ وَ الْمَرْأَةِ الَّتِي لَا تُرْضِعُ وَلَدَهَا وَ الْأَمَةِ.[2]

سلطیه به معنای زخابه است یعنی زنی که داد می زند. بذیه، از ریشه بذاء است زنی که بد زبان است.

مفهوم روایت این است در این چند مورد اشکال ندارد اما موارد دیگر عزل اشکال دارد

یلاحظ علیه

روایت از جهت سند قابل اعتماد نیست اما مفهوم روایت کدام مفهوم مد نظر است؟ مفهوم عدد یا مفهوم وصف هر کدام باشد در جای خودش مورد خدشه قرار گرفته است. استدلال به این روایت از جهت سند و روایت مخدوش است. بنابراین گفته شود عزل از زن حره مکروه است مگر با رضایت یا شرط ضمن عقد است برای حرمت دلیل روشنی نداریم.

سقط جنین یا اجحاظ

یکی از آسیب های جامعه امروزی سقط جنین است حتی مواردی که چهار ماه از جنین گذشته است باز هم آن را – به صورت قاچاق- سقط می کنند.

ادر اصطلاح به سقط جنین اجحاظ گفته می شود. اجحظت الناقة و المرئة ولدها اسقطته ناقص اللخلق، گاهی به جای اجحاظ املاس گفته می شود، املاس به بچه ای که از رحم مادر می افتد سِقط و سَقط سُقط بر آن اطلاق می شود.اگر چهار ماه آن تمام شده باشد حمل تام است و قبل از چهار ماه حمل غیر تام است.

حمل تا زمانی در رحم است جنین گفته می شود اما اطباء تا هشت هفتگی، جنین می گویند و بعد از دو ماه اسم آن را حمل می گذارند. در قرآن می فرماید« اذ انتم اجنة فی بطون امهاتکم» اجنه جمع جنین است به معنای بچه در شکم است. جنّ یجن از ریشه استتار است لذا به حمل در رحم جنین گفته می شود. به بهشت جنت گفته می شود چون پوشیده از درخت است و به جن جن گفته می شود چون پوشیده بودن آن است. به کلاه خود که مجنه گفته می شود چون حافظ سر است و سر را می پوشاند. دیوانه را مجنون می گویند چون عقل او پوشیده است. همه مشتقات این واژه یک نحوه پوششی دارند.

شیخ صدوق سقط جنین را حرام دانسته است. روایت امام کاظم که دلالت می کند برحرمت خوردن دوایی که زن با خوردن آن جنین او سقط شود. فتوای شیخ صدوق هم است چون در ابتدای من لایحضر می فرماید روایاتی را نقل می کند که اعتقاد به صحت آنها دارد و به آنها فتوا می دهد و انه حجة فیما بینی و ما بین ربی. علامه مجلسی در روضه المتقین 1/257 فتوی به حرمت سقط جنین داده اند و نیز کثیری از بزرگان فتوا به حرمت سقط جنین داده اند؛ بنابراین باید در دو مقام بحث کنیم. مقام اول حکم اولی سقط جنین و در مقام دوم حکم ثانوی سقط جنین است یعنی اگر تزاحم شود بین حیات مادر و حیات جنین کدام مقدم است؟ یک بحث حکم .ضعی دیه جنین است که دیه آن چقدر است و مالک دیه کیست؟

مقام اول- حکم اولی سقط جنین

حکم اولی سقط حرمت سقط جنین است. بر زن حامل و دیگر حرام است جنین را سقط کند. دو نوع دلیل بر حرمت است دلیل اول حرمت قتل نفس محترمه است اگر چهار ماه آن کامل شده و روح در آن دمیده شده اسقاط آن در حقیقت قتل است و کسی که جنین را اساقط کرده قاتل است و اطلاقات قتل از کتاب و سنت شامل آن می شود. ولی این دلیل خاص است عام را شامل نمی شود یعنی قبل از چهار ماهگی که روح هنوز دمیده نشده را در بر نمی گیرد بنابراین ادله عام در بخشی از موارد حکم سقط جنین بکار می آید. مثلا در روزهای اول که منی در رحم قرار گرفته کاری کند که بچه شکل نگیرد این ادله این مورد را شامل نمی شود بنابراین باید ادله خاص را مطرح کنیم که تواتر معنوی و حداقل مستفیضه هستند.

دلیل اول- روایت ابی عبیده حذاء

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِزِيَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ امْرَأَةٍ شَرِبَتْ دَوَاءً عَمْداً وَ هِيَ حَامِلٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِذَلِكَ زَوْجُهَا فَأَلْقَتْ وَلَدَهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَهُ عَظْمٌ وَ قَدْ نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ عَلَيْهَا دِيَةٌ تُسَلِّمُهَا إِلَى أَبِيهِ وَ إِنْ كَانَ حِينَ طَرَحَتْهُ عَلَقَةً أَوْ مُضْغَةً فَإِنَّ عَلَيْهَا أَرْبَعِينَ دِينَاراً أَوْ غُرَّةً تُؤَدِّيهَا إِلَى أَبِيهِ قُلْتُ لَهُ فَهِيَ لَا تَرِثُ وَلَدَهَا مِنْ دِيَتِهِ مَعَ أَبِيهِ قَالَ لَا لِأَنَّهَا قَتَلَتْهُ فَلَا تَرِثُهُ.[3]

سند روایت

روایت را کلینی در کافی نقل کرده است و تهذیب شیخ طوسی نیز آن را نقل کرده است. بارها گفتیم عدة من اصحابنا سه گروه هستند و حداقل یک یا چند ثقه در این سه گروه هستند. سهل بن زیاد مفصل درباره او سخن گفته ایم دلیل متقنی بر تضعیف او نیست، روایات او پنج جلد است، برخی بزرگان گفته اند الامر فی سهل سهلٌ. سند دوم کلینی، محمد بن یحیی عطار است. ابن محبوب، حسن بن محبوب است و ثقه، علی بن رئاب از وجوه شیعه و ثقه است برادر او یمان بن رئاب است سران خوارج است. ابی عبیده حذاء است، زیاد بن عیسی یا زیاد بن رجا ثقه است روی عن ابی عبد الله و ابی جعفر علیمها السلام، همسفر حج امام باقر علیه السلام از مدینه تا مکه بوده است. سند روایت معتبر و قابل استناد است. کتب اربعه روایت را نقل کرده اند.

دلالت روایت

سئوال از زنی که دوائی را در حالی که حامل بود خورد و به شوهر خبر نداد این باعث جنین خود را سقط کندامام علیه السلام می فرماید فان کان له عظم قد نبت علیه اللحم فعلیها دیة( صد دینار) مرحوم تفرشی می گوید اگر امام علیه السلام می فرمود الدیه یعنی صد دینار ولی امام فرمود علیه دیةٌ یعنی یک چیزی به بدهند. از نکره آوردن استفاده می شود دیه کامل نیست بنابراین روایت مجمل است و به نظر می رسد غرض ابوعبیده دیه نیست و مساله دیه روشن است بلکه سئوال از این بود که مادر سهمی از دیه می برد یا نمی برد. اگر عقله یا مضغه باشد باید چهل دینار پرداخت کند یا یک عبد یا امه به پدر بچه بدهد. غُره به ضم عبد یا امه است منتهی عبد یا امه ای که قیمت آن چهل دینار باشد. مرحوم مجلسی می فرماید اگر عقله بود اربعین دینار بدهد و اگر مضغه باشد عبد یا امه به پدر پرداخت کند. راوی سئوال می کند بنابراین مادر از دیه جنین ارث نمی برد؟ امام علیه السلام فرمودند چون او را به قتل رساند لذا از دیه جنین ارث نمی برد. مفهوم روایت این است که قبل از چهار ماه اگر سقط جنین بشود قتل صدق می کند به این دلیل اگر علقه و مضغه شده اربعین دینار باید بدهد امام علیه السلام می فرماید از این اربعین دینار ارث نمی برد چون جنین را کشته است.

بنابراین ادله عامه که می گوید قتل صدق نمی کند این دلیل آن را نقض کرد و حتی اگر به صورت خون بسته باشد صدق قتل می شود مگر اینکه گفته شود امام علیه السلام مجازا گفته اند قتلته.

در این صدد هستیم حکم تکلیفی را بدانیم از این روایت حکم وضعی استفاده می شود که دیه دارد و مالک آن پدر است اما حکم تکلیفی استفاده نمی شود مگر اینکه گفته شود از ملازمه حکم وضعی با حکم تکلیفی بگوییم حکم تکلیفی نیز استفاده می شود در غیر این صورت حکم تکلیفی از این روایت استفاده نمی شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo